داستان همه به دنبال بادکنک

آنیساااااااااا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/30
ارسالی ها
3,720
امتیاز واکنش
65,400
امتیاز
1,075
سن
27

همه به دنبال بادکنک

بادکنک از دست دخترک ول شد و رفت هوا. دخترک دوید دنبالش. اما باد آن را برداشت و برد تا به دشت رسید. باد، از بس که خسته بود، توی دشت خوابید.گاو، سرش توی علف‏ها بود و دمش توی هوا می‏رقصید. بادکنک رفت و دور دمش چرخید.

گاو، دم بادکنکی‏اش را که دید، خندید و دور دشت چرخید. بادکنک هم بالا و پایین پرید و خندید. دخترک نفس زنان از راه رسید و فریاد کشید: «آهای! بادکنک! این‏جایی؟» گاو، تا دخترک را دید، دم بادکنکی‏اش را بالا گرفت و تندتر دوید. دخترک هم دنبالش دوید. گاو دوید و دوید تا به جنگل رسید. از بس دوید، خسته شد و همان‏جا خوابید.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

میمون روی درخت
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
نشسته بود و دمش توی هوا می‏رقصید. بادکنک خندید و دم گاو را ول کرد و از این شاخه به آن شاخه پرید. دخترک نفس زنان از راه رسید فریاد کشید: «آهای بادکنک! این جایی؟» میمون تا دخترک را دید، دم بادکنکی‏اش را بالا گرفت و تندتر پرید. دخترک هم دنبالش دوید. اما بادکنک گیر کرد به شاخه‏ی درخت و میمون با دم خالی پرید.

کلاغ بادکنک را دید. آن را به نوکش گرفت و پر زد و پرید. بادکنک گفت: «کلاغه، دمت کو؟» کلاغ قار زد: «دم ندارم. اما نوک دارم!» تا کلاغ قار زد:«بادکنک از نوکش ول شد و آن پایین، دخترک را دید.

بادکنک فریاد زد: «آهای! تو این‏جایی؟» دخترک نفس زنان رسید و گفت: «آره، آره من اینجام!» بعد پرید و نخ بادکنک را کشید و از خوشی، دور خودش چرخید. دخترک صدای ماع ماع شنید. بعد هم جیغ و جیغ شنید و قارقار شنید و گاو و میمون و کلاغ را دید.

- ماع، جیغ، قار، بازم بازی، بازم بازی...

باد از ماع جیغ قار بیدار شد و بادکنک خندید.

باد دوید. بادکنک دنبال باد دوید. دخترک دنبال بادکنک دوید. گاو دنبال دخترک دوید. میمون دنبال گاو دوید و کلاغ دنبال میمون دوید.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا