داستان کمک حیوانات به یکدیگر

гคђค1737

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
7,959
امتیاز واکنش
45,842
امتیاز
1,000
محل سکونت
زیر خاک
ببر بزرگی در بیشزاری زندگی می کرد . یک روز صبح که از خواب بیدار شده بود به داخل بیشه زار رفت.

مدتی گشت تا شکاری بدست آورد و بالاخره آن را خورد. به فکر نوشیدن آب افتاد. به برکه ای رسید و همانجا

نشست تا آب بخورد. سهره های کوچک نیز با لای سرش پرواز می کردند. آنها منتظر بودند تا ببر بخوابد و

آنها غذایشان را بخورند حتما تعجب می کنید که چرا منتظر خوابیدن ببر بودند. کار سهره ها این بود که بعد از

خوابیدن ببر وارد دهان او بشوند و تکه های گوشت را از لابلای دندانهای او بیرون بیاورند و بخورند.

به این ترتیب هم سهره ها سیر می شوند و هم دندان های ببر تمیز می شود.

وقتی ببر خوابید سهره ها وارد دهان نیمه بازش شدند و از لابه لای دندان هاش تکه گوشت ها را بیرون کشیدند

وخوردند.سهره ها پس از اینکه حسابی خوردند و سیر شدند از توی دهان ببر بیرون آمدند و روی درخت نشستند.

از تکه گوشت هایی که به صورت ریز ریز روی زمین اطراف دهان ببر ریخته بود موجودات ریز و حشرات نیز

از آن تغذیه کردند . از طریق آبی که وارد بدن ببر شد نیز تعدادی از موجودات ریز دیگر وارد معده ببر شدند

و آنها نیز به نوبه خود از مواد داخل معده ببر تغذیه کردند.

به این ترتیب موجودات بسیاری از جمله خود ببر سیر شدند و حیوانات جنگل به این صورت یه یکدیگر کمک

کردند.
 

برخی موضوعات مشابه

تاپیک بعدی
بالا