گربه به من میو داد
دويدم و دويدم به مورچهاي رسيدم
مورچه رو كلّه قند بود
براش كوهي بلند بود
كوه سفيد و شيرين مورچه بپر به پايين
بابام داره قند شكنو تيز ميكنه
كوهتو ريز ريز ميكنه
يه وقت تو رو جيز ميكنه
خدا نكرده مفتي از اون بالا ميافتي
نگي به من نگفتي!
اين شعر و نه شعر ديگر، كتاب «گربه به من ميو داد» را شكل دادهاند.
شاعر در اين كتاب، ضمن آنكه به «ادبيا ت» شعرها توجه داشته، به مايه گرفتن از «بيان عاميانه» و نيز «نگاه كودكانه» دل بسته است.
نويسنده : ناصر کشاورز
موضوع : شعر خردسال
گروه سنی : كودك
دويدم و دويدم به مورچهاي رسيدم
مورچه رو كلّه قند بود
براش كوهي بلند بود
كوه سفيد و شيرين مورچه بپر به پايين
بابام داره قند شكنو تيز ميكنه
كوهتو ريز ريز ميكنه
يه وقت تو رو جيز ميكنه
خدا نكرده مفتي از اون بالا ميافتي
نگي به من نگفتي!
اين شعر و نه شعر ديگر، كتاب «گربه به من ميو داد» را شكل دادهاند.
شاعر در اين كتاب، ضمن آنكه به «ادبيا ت» شعرها توجه داشته، به مايه گرفتن از «بيان عاميانه» و نيز «نگاه كودكانه» دل بسته است.
نويسنده : ناصر کشاورز
موضوع : شعر خردسال
گروه سنی : كودك