رمان باورم کن
آنید با شروین میخوان گل بکارن بعد آنید یه جفت دستکش و میزاره تو جیب پشت شلوارش شروین میخواد دستکش و بر داره دستش میخوره به باسـ ـن آنید آنید میگه داری چیکار میکنی شروین میگه میخواستم دستکش بردارم بعد شروین یواش میگه انگار جنيفر لوپزه که بخوام به باسنش دست بزنم
توی رمان آواز چکاوک
چکاوک افتاد تو رودخونه میخواست حالِ آبتین و بگیره دستش و گرفت کشیدش تو آب
اونم افتاد رو چکاوک
یا اون تیکش که چکاوک فک میکرد رمزِ دفتر آبتین که اثر انگشتش بود باید با اثر انگشتِ اونم باز بشهBoredsmiley