شعر ∆سهراب سپهری∆ | shaghiw.79

[shaghiw.79]

✓اشعار سهراب سپهری✓​

 

[shaghiw.79]

شب می‌شكافد
لبخند می‌شكفد
زمين بيدار می‌شود.
صبح از سفالِ آسمان
می‌تراود.

#سهراب_سپهری

 

[shaghiw.79]

چشمکِ افق‌ ها چه فریب ‌ها
که به نگاهم نیاویخت!
و انگشتِ شهاب‌ ها
چه بیراهه ‌ها
که نشانم نداد!

#سهراب_سپهری

 

[shaghiw.79]

ایوان تهی است و
باغ از یاد مسافر سرشار
در دره ی آفتاب، سر برگرفته‌ای
کنار بالش تو،
بید سایه فکن از پا درآمده است
دوری، تو از آن سایه شقایق دوری...

#سهراب_سپهری

 

[shaghiw.79]

من صدای نفسِ
باغچه را می شنوم
و صدای صافِ
باز و بسته شدنِ
پنجره ی تنهایی
و صدای پاکِ پوست انداختنِ
مبهمِ عشق

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه

 

[shaghiw.79]

بی‌خودی می‌گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟
همه از هم دورند...

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه

 

[shaghiw.79]

تند بر می‌خیزم
تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز
رنگ لـ*ـذت دارد آویزم
آنچه می‌ماند از این جهد به جای
خنده ی لحظهٔ پنهان شده از چشمانم
و آنچه بر پیکر او می‌ماند نقش انگشتانم...

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه

 

[shaghiw.79]

و
دست هایش...
هوای صاف سخاوت را ورق زد...
و مهربانی را به سمت ما کوچاند...

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه

 

[shaghiw.79]

در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن
خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن ...

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه

 

[shaghiw.79]

چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی
چه قدر هم تنها
خیال می‌کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی..!

#سهراب_سپهری

دانلود رمان های عاشقانه