- عضویت
- 2016/05/02
- ارسالی ها
- 65
- امتیاز واکنش
- 339
- امتیاز
- 186
دعای وقت خواب
تازه چشممان گرم شده بود یکی از بچه ها ، از آن بچه هایی که اصلا این حرف ها بهش نمی امد ، پتو را از صورتمان کنار زد و گفت :« بلند شید ، بلند شید ، می خواهیم دسته جمعی دعای وقت خواب بخوانیم .» هر چی گفتیم :« باباپدرت خوب، مادرت خوب ، بگذار برای یک شب دیگر ، دست از سر ما بردار ، حال و حوصله اش را نداریم .»
اصرار می کرد که :« فقط یک دقیقه ، فقط یک دقیقه ، .» همه به هر ترتیبی بود ، یکی یکی بلند شدند و نشستند .
شاید فکر می کردند حالا می خواهد سوره واقعه ای ، تلفیقی و آدابی که معمول بود بخواند و به جا بیاورد با فیافه عابدانه ای شروع کرد : بسم الل.......ه الرحم......ن الرحی....م
همه تکرار کردند: بسم الله الرحمن الرحیم ... وبا تردید منتظر بقیه عبارت بودند ، اما بعد از بسم الله ، بلا فاصله اضافه کرد :« همه باهم می خوابیم» و بعد پتو را کشید سرش .
بچهها هم که حسابی کفری شده بودند ، بلند شدند وافتادند به جانش و با یک جشن پتو حسابی از خجالتش در امد ند