شعر اشعار ویژه شهدا و دفاع مقدس !

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
به عکس مهربان و خسته ی مادر نگاهی کرد
به ایامی که جا مانده ست در سنگر نگاهی کرد



صدای غرش خمپاره پی در پی تداعی شد
به آتش های زیر موج ِ خاکستر نگاهی کرد

همیشه تیر بارش را به روی شانه می چرخاند
و حالا بارش ِخردل .... به سمت در نگاهی کرد

ورق میزد زمان این عمر را و اعتراضی نیست
به حرف آخر ِ بی معنی دفتر نگاهی کرد

هدف بالاتر از این حرفهای کوچک و خالیست
به قله ....اوج ِ باید های بال و پر نگاهی کرد

همیشه جانمازش بوی خوب رازقی میداد
قنوت دستها را رکعتی دیگر نگاهی کرد

صدای مهربان مادر از نزدیک می آمد
خدا نزدیک شد از لای این دفتر نگاهی کرد

کنار ایستگاه پر هیاهوی زمان خندید
قطار عمر را در کوپه ی آخر نگاهی کرد..........

...


شاعر : اکرم بهرامچی
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ...
    خداحافظ ای عرش افروخته
    خداحافظ ای سـ*ـینه ی سوخته
    خداحافظ ای ماه گلگون کفن
    خداحافظ ای پاسدار وطن
    خداحافظ ای خون جوش آمده
    علی اکبر لاله پوش آمده
    خداحافظت ای شهیدخدا
    خداحافظ ای مقتلت کربلا
    تو در راه ایمان خدایی شدی
    حسینی شدی، کربلایی شدی
    میان نبرد حق و اهرمن
    تو ای لاله ی پاسدار وطن
    تنت غرق خون شد به دامان دین
    سرت رفت از دست ای مه جبین
    ببین زیر تابوتت ای پاسدار
    جوانان چگونه شدند داغدار
    پدر را ببین خرمنش سوخته
    ببین از غم تو رخ افروخته
    دل مادرت از غمت خون شده
    رخ خواهرت رود جیحون شده
    تو ای بوستان و گلستان من
    شهید غزل های دیوان من
    ببین شعر من باز خونین شده
    قلم در غمت لاله آگین شده
    دل آسمان در غمت گریه کرد
    بیاد تن بی سرت گریه کرد
    زمان وداع تو ای جانِ جان
    سرودند قلب زمین و زمان
    سلام ملائک نثار شهید
    خداحظ ای پاسدار شهید




    شاعر : امیر عظیمی

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ...
    عاقد دوباره گفت وکیلم ...پدر نبود
    ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود


    گفتند رفته گل...نه ! گلی گم، دلش گرفت
    یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود


    هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
    آن فصل های سرد که بی درد سر نبود


    ای کاش نامه یا خبری عطر چفیه ای
    رویای دخترانه ی او بیشتر نبود


    عکس پدر مقابل آیینه شمعدان
    آن روز دور سفره جز چشم تر نبود


    عاقد دوباره گفت: وکیلم؟ دلش شکست
    یعنی به قاب عکس امید دگر نبود


    او گفت با اجازه ی بابا...بله ...بله
    مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود




    شاعر : پروانه نجاتی

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242

    شكسته است اگر بغض بی بهانه ما

    هماره نام شهیدان بود ترانه ما
    نرفته است ز اندیشه ها تب ایثار

    كه مانده بار رسالت به روی شانه ما
    هنوز هم نفسی تازه می كنم هر روز

    كه مانده است شمیمی زگل به خانه ما
    تمام حنجره فریاد می شود، آری

    صدای بغض غریبی است در ترانه ما
    هنوز عطر حسینی از این چمن آید

    كه بوی كرببلا می دهد جوانهٔ ما

    من از قبیله عشقم، قسم به حضرت عشق

    ز خون سرخ شهیدان بجو نشانه ما



    شمیم ناب ولایت در این چمن جاریست
    زسعی رهبر آزاده و یگانه ما



    هنوز هم همه جا اهرمن كمین كرده است
    كه پُر ز خاتم ایمان بود خزانه ما



    زمینه ساز ظهور امام خود باشیم
    بصیرت است چراغ ره و شبانه ما



    به عهد خویش «وفائی» اگر وفا بكنیم
    بشیر نور شود بانك عاشقانه ما




    شاعر : استاد سید هاشم وفایی

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242

    هنوز ماتم زن های خون جگر شده را
    هنوز داغ پدرهای بی پسر شده را

    کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد
    ز یاد، خاطره باغ شعله ور شده را

    کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را
    نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را

    نه آهِ مانده بر آیینه های کهنه شهر
    نه داغ های هر آیینه تازه تر شده را

    جنازه ها که می آمد هنوز یادم هست
    جنازه های جوان، کوچه های تر شده را...

    نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد
    خبر برید دو سه شاخه تبر شده را!






    شاعر : محمد مهدی سیار
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    وحید دهنوی
    به مناسبت هفته دفاع مقدس
    ::::


    پرستوها حماسه آفریدند
    خدا را با نگاهی تازه دیدند

    خلاصه می کنم حرف دلم را
    پرستوها پرستوها شهیدند

    ***
    دل پژمرده را دریا نکردیم
    تب پرواز را معنا نکردیم

    رها ماندیم با یک آسمان درد
    حریم عشق را پیدا نکردیم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سیف اله باقریها

    شهید:


    شهید ای آسمان پاک مـسـ*ـتی
    شهید ای کهکشان ملک هستی
    شهید ای دلبر دلداده دوست
    شهید ای آشنای هر چه نیکوست
    شهید ای فخر میدان دو عالم
    تویی محو جمال نور خاتم
    شما ای مالکان ملک عرفان
    شما ای مصلحان نسل انسان
    شما ای منجیان آسمانی
    شما ای واژه های جاودانی
    به ما فصل شهادت را نگویید
    ز دست ما شقایق را مبویید
    که ما در وادی متروک ماندیم
    اسیر هر هـ*ـوس مملوک ماندیم
    که ما مرغ اسیر این دیاریم
    به روز بی کسی یاری نداریم
    نگاهی از سر اخلاص ما را
    سبکبالان وفاداران خدارا
    چو با عشق شما همراز گردیم
    پس از مردن ز نو آغاز گردیم
    به شهر روضه ی رضوان رسیدید
    و عطر عاشقی در ما دمیدید
    خوشا جانی که مجنون شما شد
    خوشا روحی که زین جا تا سما شد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دو کوهه





    سلام ای قبلۀ دل ها دوکوهه


    سلام ای وادی الزهرا دوکوهه


    سلام ما به صبح و صبحگاهت


    نسیم کربلا دارد پگاهت


    سلام ما به سرخیِ غروبت


    سلام ما به آه ِ سـ*ـینه کوبت


    سلام ما به گردان های لشگر


    سلام ما به سردارانِ بی سر


    سلام ما به پیکر هایِ در دشت


    چه گردان ها که رفت و دسته برگشت


    سلام ما به مستان سحر ها


    قنوت و چشم گریانِ سحرها


    چه ساعاتی که عاشورا شد اینجا


    شهادت نامه ها امضا شد اینجا


    سلام ما به لبخند شهیدان


    به ذکرِ رویِ سربندِ شهیدان


    سلام ما به گُم نامانِ لشگر


    به تسبیحاتِ یا زهرایِ معبر


    همان هایی که عمری نذر کردند


    اگر رفتند دیگر بر نگردند


    سلام ما به خاکی که بهشت است


    به رویِ آن به خطِ خون نوشت است


    به نقدِ جان بیا بازارِ معشوق


    تنِ بی سر بیا دیدارِ معشوق


    به هرکس اشک و سوز و آه دادند


    هم او را پایِ سفره راه دادند


    دوکوهه السلام ای خاکِ غربت


    مناجاتِ حسینیه همت


    دوکوهه خسته و دلگیر هستم


    خجل از یار و سر به زیر هستم


    دوکوهه این دلم خیلی گرفته


    برایِ دیدنِ لیلی گرفته


    دوکوهه شهرِ ما شهرِ خدا نیست


    کسی با غربت ما آشنا نیست


    دوکوهه زندگی ها زندگی نیست


    کسی دیگر به فکر بندگی نیست


    دوکوهه قلب آقا را شکستند





    همه دنبالِ دنیایِ خود هستند





    دوکوهه مهدیِ زهرا غریب است





    میانِ خیمه در صحرا غریب است





    دوکوهه تا که می گیرد دل ما





    رویم آرام تا بهشت زهرا





    دوکوهه هرشبِ جمعه به زاری





    رود هرکس کنارِ یک مزاری





    دوکوهه آمدم پیشت بمانم





    برایت روضۀ زهرا بخوانم





    دوکوهه سـ*ـینه زن ها را صدا کن





    میان داری نما و کوچه واکن





    دوکوهه کوچه گفتم وای کوچه





    چه می دانیم از معنایِ کوچه





    دوکوهه راهِ مادر را گرفتند





    تمام ِ هستِ حیدر را گرفتند





    دوکوهه مادرِ ما داد می زد





    میانِ شعله ها فریاد می زد





    دوکوهه پیکرِ او ضربه ها خورد





    به واللهِ لگد را بی هوا خورد





    دوکوهه پهلویِ مادر شکسته





    قلافی بازویِ مادر شکسته





    دوکوهه خاک بر چادر نشسته





    علی را می کشیدند دست بسته





    دوکوهه خوب شد فضه رسید و ....





    به دور فاطمه چادر کشید و ...





    دوکوهه اهل خانه اهل دردند





    همان جا محسن اش را دفن کردند





    دوکوهه کن دعا مهدی بیاید


    گره از ابروی مادر گشاید
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پای بغضت می شینم، گریه هاتو می بینم

    سخته مجنون باشی، لیلیِ شیرینم

    میرم تا هم درد بی پلاکا باشم

    گم شدم تا هرشب، تو دلت پیدا شم

    عمری چشم انتظاری

    رو خاک هر مزاری

    بی قراری … آرامم!

    تو قلبت آسمونه

    بانوی بی نشونه

    هم قطار گمنامم

    مثل زینب(س) کوه صبری کربلا رو دوشت

    مثل مولاش بی کفن بود مرد خاکی پوشت

    با اشاره ات نسل فردا راهشو می دونه

    «با ولایت تا شهادت» رو لبت می مونه

    عمری چشم انتظاری

    رو خاک هر مزاری

    بی قراری … آرامم!

    تو قلبت آسمونه

    بانوی بی نشونه

    هم قطار گمنامم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سیف اله باقریها
    خاکریز
    ...

    خاکریز جبهه همرنگ تو بود
    لحظه های رفته دلتنگ تو بود
    یاد باد آن روزگار ترس و خون
    اهرمن ها جمله در جنگ تو بود
    غیرت و ایثار و مفهوم جهاد
    چهره های نیک فرهنگ تو بود
    دست لرزان و کریم مادری
    عهده دار میل و آهنگ تو بود
    گلبُن زیبای لبخند پدر
    رنگ ناب عشق بی رنگ تو بود
    رهسپار کربلایی ای شهید
    زخم خورده دشمن از سنگ تو بود
    تا ابد نامت شهیدا زنده باد
    عشق هم افتاده در چنگ تو بود...
    ...
    شاعر:سیف اله باقریها کلیشمی(وارش)
    مجری و گوینده
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا