دنباله دار شیرین کاری در مدرسه و دانشگاه!

Sみ£ɨのค

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/31
ارسالی ها
866
امتیاز واکنش
12,867
امتیاز
671
سن
23
محل سکونت
TEHRAN
پارسال سال اول دبيرستان بوديم و تازه اومده بوديم به يه مدرسه ی جديد .اکيپ ماهم همه باهم تو يه کلاس بوديم .
يه معلم زبان داشتيم که تو خنگی دومی نداشت .يه روز اومد تو کلاس .تا نشست رو صندليش يکی صداش کرد .اونم رفت بيرون
من و دوستمم رفتيم سر دفتر نمرات تموم منفی های دوستامونو مثبت کرديمو برای اونايی که بدمون ميومد منفی گذاشتيم .
 
  • پیشنهادات
  • Sみ£ɨのค

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/31
    ارسالی ها
    866
    امتیاز واکنش
    12,867
    امتیاز
    671
    سن
    23
    محل سکونت
    TEHRAN
    يه بارم آخر سال بود .سر جلسه امتحان بوديم .برامون دوتا مراقب گذاشته بودن .ماام کرممون گرفته بود قبل از اينکه امتحان شروع بشه رفتيم تو کلاس و وسط کلاس از سمت راست ديوار تا سمت چپ ديوارو با نخ نامرئی بستيم .مراقب که اومد تو کلاسمون دو قدم که رفت جلو پخش زمين شد .
     

    bluebloom

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/13
    ارسالی ها
    3,510
    امتیاز واکنش
    69,983
    امتیاز
    1,151
    سن
    22

    دل ارا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/05
    ارسالی ها
    401
    امتیاز واکنش
    24,977
    امتیاز
    631
    محل سکونت
    تهران
    اتفاق خاصي توي مدرسه نداشتم.فقط يه بار سر كلاس رياضي با بچه ها هماهنگ كردم كه جيغ بزنيم واي سوسك.
    اقا ما تا جيغ كشيديم خواستيم بگيم سوسك معلممون سريع از كلاس رفت بيرون.بدون اينكه اجازه بده ما از كلمه سوسك استفاده كنيم.
    خلاصه كه وقتي فهميد همش برنامه ريزي شده از نمره امتحانمون كم كرد و ديگه سر كلاس نيومد. :|
     

    Fantta

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/19
    ارسالی ها
    397
    امتیاز واکنش
    3,535
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    شیراز
    معلم مطالعات ما می خواست ازدواج کنه
    درست یک هفته قبل عروسیش داشت میومد تو کلاس
    دیر کرده بود عجله هم داشت منم دم در بودن پاش رفت پشت پام افتاد سرش شکست
    بخدا تغصیر پام بود از عمد نخورد زمین
    هیچی دیگه نزدیکای عروسیش یه خط قشنگ انداختم رو پیشونیش
    البته تا یه ماه داشتم دعوا میشدم نمرمو هم نصفه رد کرد برام:(
     

    .neybad.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/01
    ارسالی ها
    958
    امتیاز واکنش
    6,287
    امتیاز
    614
    خب من از اونجایی که دختر عاقل و مظلومی بودم خیلی اذیت نکردم...فقط یادم میاد که:
    تو مهد بود فکر کنم یه قسمت از دیوار پشت ساختمون ریخته بود و کوتاه بود.خلاصه میشد ازش رد شد..
    بعد من با یکی از بچه ها میرفتیم بیرون از اونجا...
    دقیقا یادم نیست چه جوری ولی یه جایی پیدا کرده بودیم توش مرغ بود ...
    خلاصه ما میرفتیم بیرونشون میکردیم و تخم هاشونو میشکوندیم...یه بار توی یکیش یه جوجه بود...هنوز قیافه سه در چهارش تو ذهنمه:aiwan_light_sddsdblum:...و البته بعد از فهمیدن مدیرا مجبور شدن مهدمو تغییر بدن:campe45on2:...


    در مهد جدیدم هم فکر کنم داشتیم قایم موشک بازی میکردیم بعد من یکیو هل دادم بعد اون افتاد سرش شکست ولی این دفه مهدو عوض نکردم موندگار شدم همون جا...Hapydancsmil

    یه بارم کلاس شیشم بودم....زنگ ورزش...اخر زنگ بود بعد دوستم میخواست توپ هارو جمع کنه ببره...من گفتم بزار این یه توپ رو من بزنم زیرش بعد خودم میارمش...اون لج کرد گفت نه...منم لج اومدم سریع بزنم زیر توپ برش نداره...ولی اونم اومد جلو توپو برداره...خلاصه فقط صدای گریه اون بود و زبون من که یه متر بیرون بود میگفتم ...اهان جیگرم خنک خواستی بزاری بزنم زیر توپه...ولی همیشه برام سوال بود که چرا اون فقط انگشتش شکسته بود ولی تا بازو با گچ ابی بسته بودن؟...شما میدونید؟:aiwan_light_bdfglum:

    وایسا اینم بگم تو دلم نمونه...یه بارم شیشه سرویس بهداشتی مدرسه رو شکستم...دیدن از رو نمیرم خودشون خریدن شیشه به منم چیزی نگفتن...:aiwan_light_bdslum:
     

    نیوتیش

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/11
    ارسالی ها
    57
    امتیاز واکنش
    832
    امتیاز
    246
    یکی از بچه ها تعریف می کرد معلم ادبیاتشون خیلی بداخلاق و عصبی بوده اینا روز معلم دسته جمعی یه بسته شیک می خرن توش قرص اعصاب می ذارن معلمه اول فکر می کنه ساعته کلی خوش حال میشه و سخنرانی میکنه بعدش که فهمید زد بیرون عصبانی از همه یه نمره کم کرد
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    کلاس هفتم بود عاشق دبیر ادبیات ۲۵ ساله مون شده بودم که خیلی مغرور بود
    وسط کلاسش نمی دونن چه بحثی شد دوستم صبا گفت:
    _حالا هی بزن تو سرم42kmoig
    منم داد زدم: نکوبیدم:aiwan_ligfht_blum:
    انصافا این چی بود من گفتم؟:aiwan_lffghfdght_blum:
    معلم ادبیات و با خنده گفت:
    بکوب بکوب:aiwan_lighnnnnnt_blum:
    :aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_lffghfdght_blum:
    این معلمه دبیر زبان مکالمه مونم بود که سر کلاسش به گرند ما گفتم:
    گرمد ما
    :aiwan_lightff_blum:
    یه بارم سر کلاس خیلی بد اخلاق شده بودم
    همین معلمه برگشت گفت:
    _چته؟
    منم انداختم گردن اینکه از بیست و چهارم ها متنفرمو بد اخلاق میشم و از این حرفا:uzi:
    من اصلا نمی دونستم بچه ها به چی اونقدر قهقهه می‌زنن غافل از اینکه معلمه تو ذهنش فکرای دخترونه قشنگی کرده:aiwan_lffghfdght_blum::aiwan_light_blush::aiwan_light_cray2:
    هنوزم که یاد این سوتی ها می رفتم اشکم در میاد:aiwan_light_cray2:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    261
    پاسخ ها
    66
    بازدیدها
    2,068
    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    209
    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    701
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    147
    پاسخ ها
    60
    بازدیدها
    2,190
    بالا