شعر ∆سهراب سپهری∆ | shaghiw.79

  • شروع کننده موضوع shaghiw.79
  • بازدیدها 910
  • پاسخ ها 78
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

shaghiw.79

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/26
ارسالی ها
1,379
امتیاز واکنش
18,362
امتیاز
806
سن
23
محل سکونت
ساری
صبح ها مادر من برای گل زرد!
یک سبد آب می‌برد؛
من برای دهان تماشا
میوه کال الهام می بردم!

#سهراب_سپهری


جای مردان سیاست بنشانید درخت
که هوا تازه شود...

#سهراب_سپهری


باور کن ...
یک نفر یاد تو را، دمی از دل نَبَرد ...!

#سهراب_سپهری


صبح
از سفال آسمان می‌تراود
و شاخه شبانه‌ی اندیشه من بر پرتگاه زمان
خم می شود...

#سهراب_سپهری
 
  • پیشنهادات
  • shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    ظهر تابستان است
    سایه ها می دانند كه چه تابستانی است
    سایه هایی بی لک
    گوشه ای روشن و پاک
    كودكان احساس! جای بازی اینجاست
    زندگی خالی نیست
    مهربانی هست
    سیب هست
    ایمان هست...

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    در پس گردونه ی خورشید
    گردی می رود بالا ز خاکستر
    باز شد درهای بیداری
    پای درها لحظه ی وحشت
    فرو لغزید
    سایه ی تردید در مرزِ شبِ جادو
    گسست از هم
    روزنِ رویا بخارِ نور را نوشید

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    زندگی ،
    بعد درخت است به چشم حشره.
    زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد.

    #سهراب_سپهری


    نردبان از سر دیوار بلند
    صبح را روی زمین می‌آرد...

    #سهراب_سپهری


    حکایت کن !
    از گونه‌هایی
    که من خواب بودم و
    تَر شد...!

    #سهراب_سپهری



    ولی هنوز..؛
    قدم گیج انشعاب بهار است،
    وبوی چیدن از دست باد می آید..؛
    وحس لامسه پشت غبار... !
    حالت نارنج به حالت؛بیهوشی است... !

    #سهراب_سپهری


    و من مفسّر گنجشک‌های درّه گنگم
    به دوش من بگذار ای سرود صبح وداها
    تمام وزنت راکه من دچار گرمی گفتارم ...

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    صدا بزن؛
    تاهستی بپا خیزد !
    گل رنگ بازد،پرنده هوای
    فراموشی کند... !

    #سهراب_سپهری


    آفتابی شو!
    رعد دیگر پا نمی‌کوبد به بام ابر.

    #سهراب_سپهری



    ای عبور ظريف !
    بال را معنی كن
    تا پرِ هوش من
    از حسادت بسوزد؟!

    #سهراب‌_سپهری



    كودک آمد
    جيب هايش پر از شور چيدن‌.
    ای بهارِ جسارت !
    امتدادِ تو
    در سايه ی كاج های تامل
    پاک شد...!

    #سهراب_سپهری



    صدای باد می‌آید , عبور باید کرد
    و من مسافرم , ای بادهای همواره
    مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید...

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    ودر کدام" بهار "درنگ خواهی کرد
    وسطح روح؛
    پر از برگ سبز خواهد شد..؟

    #سهراب_سپهری



    آشنا بُود
    صدا مثلِ هوا با تنِ برگ

    #سهراب_سپهری



    هیچ کسی زاغچه ای را
    سَــــرِ یک مـزرعـــه
    جدی نگرفت.

    #سهراب_سپهری


    صبح ها،
    نان و پنیرک بخوریم ،
    و بکاریم نهالی
    سر هر پیچِ کلام ،
    و بپاشیم میانِ دو هجا
    تخمِ سکوت ...!

    #سهراب‌_سپهری



    من در این تاریکی،
    فکر یک بَره روشن هستم
    تا بیاید علفِ خستگی ام را بِچَرَد.!

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    زیر بیدی بودیم
    برگی از شاخه ی بالای سرم
    چیدم و گفتم:
    چشم را باز کنید،
    "آیتی بهتر از این
    می خواهید...؟!"

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    روح من گاهی از شوق ،
    سرفه اش می‌گیرد
    روح من گاهی ،
    مثل یک سنگِ سرِ راه
    حقیقت دارد ....

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    صدای پای تو آمد،
    خیال کردم باد
    عبور میکند
    از روی پرده‌های قدیمی...!!!

    #سهراب_سپهری


    پدرم وقتی مُرد
    پاسبان ها همه شاعر بودند
    مردِ بقال از من پرسید:
    چند من خربزه، می‌خواهی؟
    من از او پرسیدم
    دلِ خوش، سیری چند؟

    #سهراب_سپهری


    بی‌خودی می‌گویند هیچ کس تنها نیست
    چه کسی تنها نیست؟
    همه از هم دورند...

    #سهراب_سپهری


    تو نیستی ،
    نوسان نیست
    تو نیستی،
    و تپیدن گردابی است...

    #سهراب_سپهری
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    ودر مسیر سفر مرغ های با نشاط؛
    غبار تجربه را از..؛
    " نگاه من "شستند.... !

    #سهراب_سپهری


    پرتقالی پوست می کندم
    شهر در آیینه پیدا بود
    دوستان من کجا هستند ؟
    روزها شان پرتقالی باد!

    #سهراب_سپهری


    پشت هیچستان؛
    چتر خواهش باز است...،
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود.... !

    #سهراب_سپهری


    چشمانت را گشودی،
    شب در من فرود آمد

    #سهراب_سپهری


    مرا به خلوت ابعاد زندگی ببرید
    حضور"هیچ" ملایم را
    به من نشان بدهید،"

    #سهراب_سپهری
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا