آموزش موسیقی آموزش ترانه سرایی ( اختصاصی تالار موسیقی )

>YEGANEH<

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/13
ارسالی ها
10,634
امتیاز واکنش
74,019
امتیاز
1,171
محل سکونت
Clime of love
تشخیص(جان بخشی) درشعروترانه)))))))

وقتی با نسبت دادن عمل، حالت و یا صفت انسانی به یک پدیده (غیرانسانی ) به اون جلوه ای انسانی ببخشیم، آرایه ی تشخیص پدید میاد.
نمونه :
به مغرب سـ*ـینه مالان قرص خورشید / زمان می گشت پشت کوهساران (بیدل)
از نسبت دادن قید سـ*ـینه مالان به خورشید آرایه ی تشخص پدیداومده

نمونه ی دیگر:
- آن همه ناز تنّعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
صبح امید که بُد معتکف پرده غیب / گو برون آی که کار شب تار آخر شد (حافظ )
- طعنه بر طوفان مزن، ایراد بر دریا مگیر / بـ..وسـ..ـه بگرفتن ز ساحل، موج را دیوانه کرد
دیوانگی و بـ..وسـ..ـه گرفتن به موج نسبت داده شده.

گنجشک چوبی یکی از ترانه های بنده نمونه ای هست که دارای آرایه ی تشخیص هست و تماما رفتار و احساس اعمال انسان رو داره
مثلا به این قسمت توجه کنید:

یه گنجشک غزل خون سکوتو شکست
روایوون همسایه آروم نشست
یه جوری که انگار از اون خونه بود
یه سرمست،یه بی دل،یه دیوونه بود
داشتن حس مالکیت،سرمستی،بی خیالی و دیوانگی موبوط به انسانه که در این ترانه به (غیر انسان)
گنجشک نسبت داده شده و در واقع ترانه ی (گنجشک چوبی)دارای آرایه ی تشخیص هست
 
  • پیشنهادات
  • >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    بدیع چیست؟))))))

    بدیع در واژه به معنی تازه، نو و نوآورده هست و در گستره ی زبان، علمی که از آرایه های ادبی میگه. آرایه ها زیورهایی هستند که سخن رو آرایش میکنه

    آرایه های ادبی دو جوره:

    الف) ـ آرایه های لفظی:
    اون دسته از آرایه های ادبی هست که از تناسب آوایی و لفظی میان واژه ها به وجود میاد.
    مثل:
    واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و اشتقاق

    ب) ـ آرایه های معنوی :
    اون دسته از آرایه های ادبی هست که بر پایه ی تناسب های معنایی واژه ها شکل می گیره.
    مثل:
    مراعات نظیر، تناقض، عکس، تلمیح، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، ارسال المثل، تمثیل، اسلوب معادله و ایهام.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    کنایه در شعروترانه))))))

    کنایه به معنی پوشیده سخن گفتنه

    کنایه ،‌دریافت معنی از طریق استدلاله
    کنایه باعث درنگ خواننده میشه و ذهنش رو به تلاش وا می داره

    کنایه ادعای خود را با دلیل همراه می کنه. از این رو مخاطب توان انکارش رو نداره و اون رو می پذیره

    نرفتم به محرومی ازهیچ کوی / چرا از در حق شوم زرد روی
    هنوز از دهن بوی شیرآیدش / همی رای شمشیر و تیر آیدش
    شاعر در مصراع اول ادعا می کند که از هیچ درگاهی محروم بازنگشته و به استناد این سخن، دلیلی نمی بیند که از درگاه خداوند – بخشنده ی مطلق است – محروم و زرد روی باز گرده، خجالت بکشه و شرمنده شه
    با کمی تأمل در مصراع دوم در می یابیم که او «زرد روی شدن» رو در معنای بی نصیب ماندن و شرمنده شدن به کار بـرده. علتی که تونسته چنین معنایی رو از «زرد رویی» اراده کنه اینه که بارزترین نشانه ی شرمندگی و بی نصیبی، زرد شدن چهره آدمه. این جوریه که بیان رو به دلیل پوشیدگی اون «کنایه» می گیم؛
    فهم کنایه همواره از طریق معنیِ معنی صورت می گیره
    برای مثال،‌زردرویی یک معنی داره که زرد رنگ شدن چهره ی آدمه و یک معنی داره که خجل شدن و شرمنده شدنه. قصد شاعر از بیان کنایه، وادار کردن مخاطب به تلاش ذهنی،‌ایجاد حالت،‌اعجاب در او و محسوس ساختن یک حالته.
    مصراع نخست بیت دوم (هنوز از دهن بوی شیرآیدش) کنایه ای داره که امروزه در سخن جاری و رایجه. شما هم قطعا این کنایه رو شنیده و وبه کار بردید.
    در این جمله قرینه ای نیست تا نشان دهد که الفاظ در معنی مجازی به کار رفته اند؛ یعنی ، الفاظ همه حقیقت اند اما مقصود گوینده هرگز آن نیست که اگه دهانش رو ببویم، بوی شیر میده بلکه مقصود او «کودک بودن» اون شخصه . شاعر از بیان آشکار این نکته صرف نظر کرده ولی آشکارترین نشانه ی کودکی رو که هرگز از کودکی جدا نیست – ذکر می کنه تا مخاطب از طریق معنی و با تلاش ذهنی به مقصود دست پیدا کنه
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    موسیقی درونی ولفظی )))))

    به دلیل این که در شعر زیر نمونه های زیاد و زیبایی از موسیقی لفظی وجود داره این شعررو مثال میزنم
    وازتون می خوام بعد از خوندن کل آموزش برگردید و مجددا شعررو بخونید و به موسیقی کلمات دقت کنید
    و در ترانه های زیباتون ازش استفاده کنید

    پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

    مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود

    یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان

    بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

    پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند

    منظر چشم مرا ابروی جانان،طاق بود

    از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

    دوستی ومهر بر یک عهد و یک میثاق بود

    سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

    ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

    حسن مه رویان مجلس گرچه دل می برد و دین

    بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

    بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد

    گفت بر هر خوان که بنشینم خدا رزاق بود

    رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار

    دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

    در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن

    سرخوش آمد یار وجامی بر کنار طاق بود

    شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

    دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود



    دو واژه ی «پیش و بیش» را در مصراع اول در نظر بگیرید. این دو کلمه تنها در صامت اول با هم متفاوت اند. هم وزنی دو کلمه و هم سانی آن ها در دو واج دیگه سبب افزایش موسیقی درونی مصراع اول شده.
    در بیت دوم، دو کلمه ی «یاد و باد» هم این طورند. علاوه بر این ، در کنار هم آمدن بلافاصله آن ها موسیقی بیت روبیشتر می کنه. تو همین بیت دو کلمه «عشق و عشاق» در سه واج مشترک اند. این اشتراک نیز از عوامل ایجاد موسیقی هست. ضمناً واژه ی «عشاق» که کلمه ی قافیه ی مصراع اوله در پایان بیت دوم تکرار شده و این تکرار در افزایش موسیقی شعر مؤثره. هفت بار تکرار مصوت بلند «آ» هم موجب زیبایی و گوش نوازی شده...
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    تلمیح چیست؟)))))

    اشاره ای به بخشی از دانسته های تاریخی، اساطیری و ...
    ارزش تلمیح به میزان تداعی ای بستگی داره که از اون حاصل می شه. هر قدر اسطوره ها و داستان های مورد اشاره لطیف تر باشند تلمیح تداعی لـ*ـذت بخش تری رو به وجود میاره. لازمه ی بهره مندی از تلمیح آگاهی از دانسته ی است که شاعر یا نویسنده به اون اشاره می کنه .


    ما قصه ی سکندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
    گفت آن یار کزو گشت سردار بلند / جرمش این بود که اسرا هویدا می کرد

    در شاهد نخست، شاعر با آوردن دو نام اسکندر و دارا به ماجراهای نبرد اسکندر مقدونی و داریوش سوم پادشاه هخامنشی اشاره ای داره و این اشاره ٬ برای کسی که از اون آگاه باشه ٬ این دانسته ی تاریخی رو به یاد میاره. تداعی این رویداد که موسیقی معنوی بیت به اون وابسته است. ذهن رو به تلاش وا می داره و سبب کسب لـ*ـذت ادبی میشه. در مصراع دوم «مهر و وفا» بیش تر یادآور عشق و دوستیه اما نام داستانی هم بوده . داستانی عاشقانه که قهرمانانش «مهر» و «وفا» نام داشتند و کسی که این اشاره ی باریک و لطیف رو بدونه ٬بیش تر لـ*ـذت خواهد برد.
    مثال دوم یادآور ماجرای بردار کردن حسین بن منصور حلاج، عارف مسلمان ایرانیه که بی اون که سخن وی فهم شود، در سال 309 ه. ق در بغداد کشته و سوزانده شد. اشاره ی شاعرانه حافظ چنین داستان پرماجرایی را برای خواننده تداعی می کنه و باعث لـ*ـذت میشه
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    مراعات نظیر چیست؟))))



    آوردن واژه هایی از یک مجموعه است که با هم تناسب داشته باشند. این تناسب می تونه از نظر جنس، نوع،‌مکان،‌زمان،‌همراهی و ... باشه.

    مراعات نظیر سبب تداعی معانی است. این آرایه موجب تکاپوی ذهن میشه. مراعات نظیر بیش تراز همه آرایه ی دیگری در شعر و نثر فارسی بکار رفته.



    ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

    مجنوب رخ لیلی چو قیس بنی عامر / فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم



    ارغوان، سمن،‌نرگس و شقایق نام گل هایی است که در بیت می بینید انگار هر یک نام دیگری رو که نظیرو هم جنس اون ها بوده، به یاد شاعر آورده . زیبایی و تناسبی که در بیت احساس می شه از این نام ها پدید اومده.

    بیت دوم را بخونید، هر مصراع، داستان عاشقانه ای روبه یاد شما میاره.مصراع اول نام «مجنون، لیلی و قیس بنی عامر» رو در برداره. مجنون لقب قیس بنی عامر هست که عاشق لیلیه و داستان لیلی و مجنون سرگذشت دل دادگی این دو است. در مصراع دوم، فرهاد و شیرین و خسرو و پرویز قهرمانان داستان خسرو شیرین هستند. تناسبی که در مصراع اول و دوم احساس می شود، اون جاست که نام هایی که در هر مصراع اومده نام قهرمانان یک داستانه و باعث زیبایی شعر شده
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    اشتقاق چیست؟)))))



    ز مشرق سر کوی ،‌آفتاب طلعت تو / اگر طلوع کند طالعم همایون است

    اگر تو فارغی از حال دوستان، یارا / فراغت از تو میسر نمی شود ما را



    در مثال اول، سه واژه ی «طلعت ، طلوع و طالع» به کار رفته. این واژه ها با هم جناس نمی سازند اما هر سه در سه صامت «ط ، ل،‌ع» مشترک اند.این اشتراک صامت ها که از هم ریشه بودن واژه ها به وجود اومده ،‌مسؤولیتی دل نشین را در سراسر بیت به وجود آورده. در بدیع استفاده از واژگان هم ریشه رو «اشتقاق» میگن.

    در بیت دوم دو کلمه ی «فارغی و فراغت» در آغاز مصراع اول و دوم بکار رفته.

    این دو واژه هم که از یک ریشه ساخته شده اند، چند واج یک سان دارند و این یک سانی واج ها از اسباب غنای موسیقی شعر به حساب میاد .
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    تناقض چیست؟؟؟؟))))))

    تناقض (پارادوکس): آوردن دو واژه یا دو معنی متناقض در کلام، طوری که آفریننده ی زیبایی باشه. زیبایی تناقض در اینه که ترکیب سخن به گونه ای باشه که تناقض منطقی اون از قدرت اقناع ذهنی و زیبایی اون کم نکنه...

    هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگر است
    کی شود این روان من ساکن / این چنین ساکن روان که منم
    کوش ترحمی کو کز ما نظر نپوشد / دست غریق یعنی فریاد بی صدایم
    از تهی سرشار، جویبار لحظه ها جاری است.

    در بیت اول ،‌«حاضر و غایب» به هم اضافه شده و غایب، صفت حاضر واقع شده.
    به این معنی که این دو صفت متناقض اند. موسیقی معنوی بیت، از این آرایه ی شاعرانه – که نوعی تناقض است – پدید میاد. این آرایه روتناقض (پارادوکس) میگیم.
    در مثال دوم ، واژه های «ساکن» و «روان» هر یک دو بار بکار رفته. این دو واژه ضد یکدیگرو به تعبیری دقیق متناقض اند. یعنی بود یکی بدون تردیدنبود دیگری رودر پی داره. اما شاعر در مصراع دوم با این دو واژه چه کرده؟«روان» رو صفت «ساکن» قرارداده و هنرمندانه مخاطب خودش رو اقناع کرده که امری روکه عقلاً غیرممکن به نظر می رسه، بپذیره. این آرایه ی هنرمندانه ذهن مخاطب رو درگیر می کنه و به کاوش وا می داره.به این ترتیب، تلاش ذهنی لـ*ـذت بیشتری روعاید خواننده میکنه.
    در مثال سوم، شما با ترکیب «فریاد بی صدا» رو به رو می شید که این هم همون آرایه ی زیبای تناقض هست
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    اغراق در شعروترانه)))))))))))



    زیبایی اغراق در اینه که غیرممکن روطوری ادا کنه که ممکن به نظربرسه.

    اغراق، ذهن خواننده روبه تکاپو وا می داره و این تلاش ذهنی سبب کسب لـ*ـذت ادبی میشه.

    اغراق مناسب ترین اسباب برای تصویر یک دنیای حماسیه، بنابراین در شاهنامه و آثار حماسی دیگر از اون بسیار استفاده شده.



    که گفتت برو دست رستم ببند؟ / نبند مرا دست،‌چرخ بلند

    اگر چه نقش دیوارم به ظاهر از گران خوابی / اگر رنگ از رخ گل می پرد، بیدار می گردم



    در مثال اول که از شاهنامه انتخاب کردیم، رستم چنین ادعا می کنه که فلک هم نمی تونه دستش روببنده؛ یعنی از نظر قدرت و توانایی برای خود صفتی میاره که بیش از حد معموله .ادعای صفتی این گونه که گاه عقلاً و عادتاً پذیرفتنی نیست «اغراق» نامیده میشه. اغراق ذهن رو به درگیری می کشونه و زیبایی بیت در همین اغراق نهفته . اغراق در شاهنامه ی فردوسی بیش از هر اثر دیگری به کار رفته؛ چون مناسب ترین ابزار برای تصویرجهانی حماسی هست. در مثال دوم، شاعر برای اثبات این که خوبش سبک است ادعا می کنه که حتی اگر رنگ از روی گل بپره، بیدار میشه. این ادعا در عالم واقع پذیرفتنی نیست اما در شعر نوعی خیال انگیزی پدید میاره که در خواننده ایجاد لـ*ـذت می کنه.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    مثنوی چیست؟)))))

    مثنوی قالب شعری ست که درهربیت قافیه ی اون جداست.به عبارتی مثنوی اشعاریه که وزنش یکیه ولی هر بیت قافیه جداگانه ای داره.
    مثنوی بیشتر برای بیان داستانها وشرح و موضوعات مختلف بکار میره.
    به عنوان نمونه
    مثنوی معنوی، کتاب شعری از مولانا
    اولین شاعر مثنوی سرا:ابوشکوربلخی که تنها اثر به جای مانده از اوآفرین نامه س

    قطعه چیست؟)))))))

    قِطعه مجموعهٔ ابیاتی رومیگن که بر یک وزن و قافیه باشه؛ و از اول تا آخرهمگی به همدیگه مربوط بوده، پیرامون یک قصّهٔ شیرین، یک موضوع اخلاقی، یا تهنیت و تعزیت و مدح و هجو و ... پدید اومده باشه. بر خلاف قصیده، بیت مَطلَع در قطعه مُصَرَّع نیست.
    تعداد ابیات یک قطعه، حدّاقل ۲، و حدّ اکثر آن به طور معمول ۱۵ تاست، ولی گاهی تا ۵۰ بیت و بیش از اون هم رسیده.
    در بین شعرای پارسی‌گوی از رودکی به بعد، قطعه‌سرایی رواج داشته. لیکن، انوری، ابن یمین، و پروین اعتصامی بیش از دیگران به‌این قالب شعری شعر سروده اند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا