- عضویت
- 2018/11/16
- ارسالی ها
- 4,075
- امتیاز واکنش
- 70,793
- امتیاز
- 1,076
- سن
- 21
مقدمه ای بر ساز تنبور
تنبور سازی است که دستهای بلند و کاسهای گلابی شکل دارد و معمولاً از چوب توت ساخته میشود.تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور کردهاست و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود. ویژگیهای اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه می نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در میآیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.
تنبور را با چهار انگشت دست راست و بدون استفاده از مضراب مصنوعی مینوازند و تکنیکهای دست چپ آن شبیه دیگر سازهای زهی دسته دار مانند تار و سه تار است و مضرابهای اصلی آن عبارتند از انواع مضراب راست، چپ و شُر انواع مضراب ریز، گلریز، غنچه، دوچپ (دوتک) و …
در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است . به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و …. شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و …. با شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است .
تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم قلندران عارف وحق پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر ديده ميگذارند . آهنگ و نغمه های تنبور به صورت “مقامی” اجرا می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد که بسيار کهنسال مينايد و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای ۱۳ الی ۱۴ و حداکثر ۱۵ دستان – پرده- بوده و فواصل آن نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .آنگاه كه اين محفظه صوتي به تدريج شكل بيضي پيدا كرده و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي طويل تر و باريكتر شده و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز اندكي بلندتر شده و كاسه طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است كه ساز ديگري آفريده شده است . بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است . از جمله در ايران آن را تنبور ناميده اند .
فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به همه جا رخنه كرد و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ، يعني از طرف مشرق به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به هندوستان و جزاير شرقي هند نفوذ كرد. تنبور كه در ممالك مجاور ايران به ” طنبوره ” معروف شد به تدريج به چين رسيد و موسوم به ” تنپولا ” گشت. در يونان آنرا” تام پوراس ” ناميدند. از يونان به آلباني رفت و آنرا ” تامورا ” خواندند . در روسيه آنرا ” دومبرا ” ، در سيبري و مغولستان ” دومبره يا دمبوره ” نام نهادند و در بيزلنس معروف شد به ” پاندورا ” . ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين ساز آشنا شدند . اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت .
تاریخچه
تنبور یکی از قدیمیترین سازهای ایران است که جنبهی عرفانی و مقامی دارد . بزرگتر از سهتار و در قدیم به دوتار معروف بوده و در مناطق لک نشین به آن تمیره میگویند. این ساز از ۱۳ الی ۱۴ پرده تشکیل و ۲ الی ۳ سیم دارد. جنس کاسه و صفحهی آن از چوب توت و دستهاش از چوب گردو میباشد. تنبور در مناطق یارساننشین دارای تقدسی خاص است چنانچه نوازندگان قبل از شروع و در خاتمه دستانش را میبوسند. اوج شکوه و عظمت تنبور در قرن پنجم هجری یعنی حضور در سپاه معروف و متشکل از نهصده شاهخوشین بوده و از آن زمان تاکنون در جایجای ایران، تنبور را ساز شاهخوشینی نیز نامیدهاند. از یافتههای باستانشناسان میتوان ادعا کرد که این ساز قدمتی ۶۰۰۰ ساله دارد و از اسناد مهم تاریخی مجسمهای است در حوالی مقبره دانیال نبی(ع) واقع در شوش. شاید نتوان دقیقآ زمان اختراع این ساز را معین نمود، اما میتوان گفت ساخت تنبور از قرنها پیش از ظهور اسلام رواج داشته است[۱]
تنبور کهنترین ساز زهی زخمهای است، به این معنا که اولین سازی میباشد که دستهای بلند به همراه کاسه و وتر داشته است.در کتب و رسالات زیادی در این مورد سخن گفتهاند. کتاب دیکشنری گراو که در زمینه ساز شناسی میباشد، قدمت این ساز را پنج الی شش هزار سال دانسته و مجسمههای سنگی در موزهها و آثار باستانی به جای مانده در شوش و تپههای بنی یونس در حوالی شهر موصل قدمت این ساز را ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد نشان میدهد. در کارنامه اردشیر بابکان یکی از متونهای پهلوی آمده که روزی اردشیر در ستورگاه نشسته بود و تنبور میزد و میسرود. در روایتهای افسانهای آمده که رستم در خوان چهارم تنبور مینواخته و مقام ته رز را به وی و مقام باریه را به باربد موسیقیدان دربار ساسانیان نسبت میدهند. فارابی که در موسیقی الکبیر به طور گسترده در مورد تنبور و انواع آن و فواصل و کوکهای آن توضیحات مفصل دادهاند. ابن سینا، عبدالقادر مراغی و صفی الدین ارموی نیز از این جملهاند. در آثار شاعران بزرگ فارسی زبان از جمله شیخ جنید بغدادی، فردوسی، مولوی، منوچهری دامغانی، نظامی گنجوی، موسوی، حافظ، وحید قزوینی، بیدل دهلوی و وفا کرمانشاهی به کرات از تنبور سخن به میان آمده است. این قطعه شعری از مولوی است که در آن نام تنبور ذکر شده است:
در فرهنگ موسيقي ” ريمان ” واژه تنبور آمده است :
تنبور سازي است منسوب به ايرانيان و اعراب و از خانواده عود . ” ريمان ” عقيده دارد كه اين ساز در هندوستان ” تمبوري ” ناميده ميشود كه بيشك همان تنبور ايراني است . در ايتاليا آنرا ” تمبورو ” و در قفقاز ” تمپور ” گويند . ارمنيها مانند ايرانيها آنرا تنبور مينامند .
در فرهنگ موسيقي ” گروو ” گفته شده كه كلمه تنبور در طي زمان در اثر تلفظهاي ملل مختلف به اسمهاي مختلف در آمده است .
دائره المعارف ” بريتانيكا “مينويسد : تنبور سازي است شرقي از خانواده عود كه داراي دسته بلند است و ۲ يا ۳ سيم داردو با انگشت به صدا در ميايد . قديميترين نشانه هاي موجود از اين ساز در مشرق زمين نقشهايي است كه از تپه هاي” بني يونس ” و ” كيوان ” واقع در شهر موصل به دست آمده است . از اين نقشها معلوم ميشود كه شكل اين ساز به تار امروزي شباهت بسياري داشته است و دسته بسيار بلند و نازك آن با كاسه ظريف و مجوفش بسيار متناسب بوده است. مجسمه هاي بدست آمده از شوش كه متعلق به ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح ميباشد و همچنين مجسمه هاي بدست امده از ” هفت تپه ” بيانگر قدمت اين ساز ميباشد .
” ژول روئانه ” مينويسد : فارابي از مولفان قرن دهم ميلادي آلات موسيقي زمان خود را مانند عود و تنبور خراساني، تنبور شيرازي و … به طور دقيق نشان داده است . بين اين سازها تنبور بغدادي كه در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندي متفتوت داشته است .
در فرهنك كامل آلات موسيقي ” زاكس ” آمده است : تنبور فارسي و كردي و عبري به شكل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقيقت ساختمان تنبور نخستين گامي است كه بشر در طريق رشد و تحولاين قبيل سازها برداشته است . به طور كلي ميتوان چگونگي تغييرات شكل ظاهري تنبور را از زمان آشوريها تا عصر حاضر مشاهده كرد . امروزه تنبور به يك قشر وسيع از جامعه بشري تعلق دارد . ريشه لغوي تنبور ” پاندورا ” بوده است .
تنبور سازی است که دستهای بلند و کاسهای گلابی شکل دارد و معمولاً از چوب توت ساخته میشود.تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور کردهاست و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود. ویژگیهای اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه می نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در میآیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.
تنبور را با چهار انگشت دست راست و بدون استفاده از مضراب مصنوعی مینوازند و تکنیکهای دست چپ آن شبیه دیگر سازهای زهی دسته دار مانند تار و سه تار است و مضرابهای اصلی آن عبارتند از انواع مضراب راست، چپ و شُر انواع مضراب ریز، گلریز، غنچه، دوچپ (دوتک) و …
در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است . به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و …. شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:
تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و …. با شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است .
تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم قلندران عارف وحق پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر ديده ميگذارند . آهنگ و نغمه های تنبور به صورت “مقامی” اجرا می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد که بسيار کهنسال مينايد و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای ۱۳ الی ۱۴ و حداکثر ۱۵ دستان – پرده- بوده و فواصل آن نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .آنگاه كه اين محفظه صوتي به تدريج شكل بيضي پيدا كرده و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي طويل تر و باريكتر شده و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز اندكي بلندتر شده و كاسه طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است كه ساز ديگري آفريده شده است . بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است . از جمله در ايران آن را تنبور ناميده اند .
فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به همه جا رخنه كرد و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ، يعني از طرف مشرق به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به هندوستان و جزاير شرقي هند نفوذ كرد. تنبور كه در ممالك مجاور ايران به ” طنبوره ” معروف شد به تدريج به چين رسيد و موسوم به ” تنپولا ” گشت. در يونان آنرا” تام پوراس ” ناميدند. از يونان به آلباني رفت و آنرا ” تامورا ” خواندند . در روسيه آنرا ” دومبرا ” ، در سيبري و مغولستان ” دومبره يا دمبوره ” نام نهادند و در بيزلنس معروف شد به ” پاندورا ” . ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين ساز آشنا شدند . اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت .
تاریخچه
تنبور یکی از قدیمیترین سازهای ایران است که جنبهی عرفانی و مقامی دارد . بزرگتر از سهتار و در قدیم به دوتار معروف بوده و در مناطق لک نشین به آن تمیره میگویند. این ساز از ۱۳ الی ۱۴ پرده تشکیل و ۲ الی ۳ سیم دارد. جنس کاسه و صفحهی آن از چوب توت و دستهاش از چوب گردو میباشد. تنبور در مناطق یارساننشین دارای تقدسی خاص است چنانچه نوازندگان قبل از شروع و در خاتمه دستانش را میبوسند. اوج شکوه و عظمت تنبور در قرن پنجم هجری یعنی حضور در سپاه معروف و متشکل از نهصده شاهخوشین بوده و از آن زمان تاکنون در جایجای ایران، تنبور را ساز شاهخوشینی نیز نامیدهاند. از یافتههای باستانشناسان میتوان ادعا کرد که این ساز قدمتی ۶۰۰۰ ساله دارد و از اسناد مهم تاریخی مجسمهای است در حوالی مقبره دانیال نبی(ع) واقع در شوش. شاید نتوان دقیقآ زمان اختراع این ساز را معین نمود، اما میتوان گفت ساخت تنبور از قرنها پیش از ظهور اسلام رواج داشته است[۱]
تنبور کهنترین ساز زهی زخمهای است، به این معنا که اولین سازی میباشد که دستهای بلند به همراه کاسه و وتر داشته است.در کتب و رسالات زیادی در این مورد سخن گفتهاند. کتاب دیکشنری گراو که در زمینه ساز شناسی میباشد، قدمت این ساز را پنج الی شش هزار سال دانسته و مجسمههای سنگی در موزهها و آثار باستانی به جای مانده در شوش و تپههای بنی یونس در حوالی شهر موصل قدمت این ساز را ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد نشان میدهد. در کارنامه اردشیر بابکان یکی از متونهای پهلوی آمده که روزی اردشیر در ستورگاه نشسته بود و تنبور میزد و میسرود. در روایتهای افسانهای آمده که رستم در خوان چهارم تنبور مینواخته و مقام ته رز را به وی و مقام باریه را به باربد موسیقیدان دربار ساسانیان نسبت میدهند. فارابی که در موسیقی الکبیر به طور گسترده در مورد تنبور و انواع آن و فواصل و کوکهای آن توضیحات مفصل دادهاند. ابن سینا، عبدالقادر مراغی و صفی الدین ارموی نیز از این جملهاند. در آثار شاعران بزرگ فارسی زبان از جمله شیخ جنید بغدادی، فردوسی، مولوی، منوچهری دامغانی، نظامی گنجوی، موسوی، حافظ، وحید قزوینی، بیدل دهلوی و وفا کرمانشاهی به کرات از تنبور سخن به میان آمده است. این قطعه شعری از مولوی است که در آن نام تنبور ذکر شده است:
در فرهنگ موسيقي ” ريمان ” واژه تنبور آمده است :
تنبور سازي است منسوب به ايرانيان و اعراب و از خانواده عود . ” ريمان ” عقيده دارد كه اين ساز در هندوستان ” تمبوري ” ناميده ميشود كه بيشك همان تنبور ايراني است . در ايتاليا آنرا ” تمبورو ” و در قفقاز ” تمپور ” گويند . ارمنيها مانند ايرانيها آنرا تنبور مينامند .
در فرهنگ موسيقي ” گروو ” گفته شده كه كلمه تنبور در طي زمان در اثر تلفظهاي ملل مختلف به اسمهاي مختلف در آمده است .
دائره المعارف ” بريتانيكا “مينويسد : تنبور سازي است شرقي از خانواده عود كه داراي دسته بلند است و ۲ يا ۳ سيم داردو با انگشت به صدا در ميايد . قديميترين نشانه هاي موجود از اين ساز در مشرق زمين نقشهايي است كه از تپه هاي” بني يونس ” و ” كيوان ” واقع در شهر موصل به دست آمده است . از اين نقشها معلوم ميشود كه شكل اين ساز به تار امروزي شباهت بسياري داشته است و دسته بسيار بلند و نازك آن با كاسه ظريف و مجوفش بسيار متناسب بوده است. مجسمه هاي بدست آمده از شوش كه متعلق به ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح ميباشد و همچنين مجسمه هاي بدست امده از ” هفت تپه ” بيانگر قدمت اين ساز ميباشد .
” ژول روئانه ” مينويسد : فارابي از مولفان قرن دهم ميلادي آلات موسيقي زمان خود را مانند عود و تنبور خراساني، تنبور شيرازي و … به طور دقيق نشان داده است . بين اين سازها تنبور بغدادي كه در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندي متفتوت داشته است .
در فرهنك كامل آلات موسيقي ” زاكس ” آمده است : تنبور فارسي و كردي و عبري به شكل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقيقت ساختمان تنبور نخستين گامي است كه بشر در طريق رشد و تحولاين قبيل سازها برداشته است . به طور كلي ميتوان چگونگي تغييرات شكل ظاهري تنبور را از زمان آشوريها تا عصر حاضر مشاهده كرد . امروزه تنبور به يك قشر وسيع از جامعه بشري تعلق دارد . ريشه لغوي تنبور ” پاندورا ” بوده است .
دانلود رمان و کتاب های جدید