تاریخ تمدن سکاهای باستان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 1,951
  • پاسخ ها 98
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
مردمان کوچ نشین ایرانی تبار که قدمتشان به پیش از هخامنشیان برمی‌گردد سکاها بودند .سکاها در ترکستان چین تا دریای آرال و خود ایران و از این مناطق با فاصله هایی تا رود دن و از این رود تا رود بزرگ دانوب زندگی می‌کردند .سکلتث نامی بود که سکاها برای خود گذاشته بودند اما پارسی ها آنها را سکا ( جنگجو ، نیرومند ) می‌نامیدند ، یونانی ها نیز سکاها را پیاله به دوش یا خانه به‌دوش می‌خواندند .
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Scythian_Warriors.jpg




    قوم سکاها شاخه اى دیگر از قوم آریا است . قوم سکاها که در زبان هاى اروپائى به قوم ((سیت )) معروف است ، در ابتدا با دیگر اقوام هند و اروپائى زندگى مى کرده است و بعدها مهاجرت کرده است .

    رنه گروسه محقق فرانسوى مى گوید گ این قوم که با دیگر اقوام هند اروپائى از جلگه هاى روسیه مهاجرت کرد، سرانجام رو به سوى سیحون و کاشغر نمود و تا خاک چین پیش رفت . تحرکات سکاها آخرین مهاجرت قبائل آریائى محسوب مى شود. قوم سکاها، مردمى بدوى صحرانشین و بسیار خشن و خون ریز بودند.

    در ((اوستا)) از این قوم یاد شده است . کتیبه ها و الواح باستانى بدست امده از تمدن ((آشورى ها))، یاد اور نام سکاهاست (۷۰۰ ۷۵۰ ق .م ). در منابع یونانى نیز از این قوم یاد شده است که : ((سکاها)) در علف زارهاى جنوبى روسیه کنونى مى زیستند. سابقه زندگى این قوم در کنار سیحون بوده و سپس به روسیه مهاجرت کرده اند.

    این قوم آفترى بزرگ و بلائى هولناک براى دیگر اقوام بشمار مى رفته است . اسنادى از قساوت و جنایات این قوم افسار گسیخته تاریخ در دست است که حکایت از بیرحمى فوق تصور این قوم دارد. ((تورات )) دردى بزرگ از سبعیت این قوم در سـ*ـینه دارد:

    ((… اى فرزندان بنیامین !
    از اورشلیم فرار کنید، زیرا بلائى از طرف شمال در حرکت
    است و شکستى عظیم روى خواهد داد.
    خداوند خدا گوید: اینک قومى از زمین شمال مى آورم .

    امتى بزرگ از اقصاى زمین بر خواهد خاست … کمان و نیزه بر خواهند گرفت . ایشان مردمى بیرحم اند… با آواز خود مانند دریا طغیان خواهند کرد…))
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    2-7-244x350.jpg

    هرودت مى گوید: عقیده قوم سکاها بر این است که از تمام ملل بهتراند و نژاد برترى دارند. آنان در رابـ ـطه با نژاد خود مى گویند: در آن زمان که زمین خالى از سکنه بود، نخستین انسان ک ((تارگى تاى )) نام داشت و پدر او ((زئوس )) و مادرش دختر ((رود بورستین )) بود.

    ((تارگى )) سه پسر داشت و در آن زمان از آسمان ((گاو آهن )) و ((زنجیر)) و ((تبر)) و ((پیاله زرین )) به زمین افتاد. این اشیا نصیب دو فرزندش نگردید و تمام آنها به فرزند سوم وى رسید. آن دو برادر حکومت و پادشاهى روى زمین را به برادر سوم واگذار نمودند. قوم سکاها از نژاد فرزند سوم است که به مقام سلطنت رسید.

    هرودت در رابـ ـطه با عقاید و مذهب این قوم مى گوید: این قوم اربـاب انواع را مى پرستیدند. خدایان آنان عبارت بود از:
    ۱ تابیت نى ؛ رب النوع اجاق خانواده .
    ۲ پاپاى ؛ خداى آسمان .
    ۳ هى توله ؛ خداى آفتاب .
    ۴ آه یى ؛ خداى زمین که زن آسمان بود.
    ۵ آرهیم پاسا؛ خداى زیبایى
    ۶ ناهیس ماسا؛ خداى دریا.

    این قوم براى خدایان خود قربانى نمى کردند و معبد نمى ساختند. از کشتن خوک و نگهداشتن آن خوددارى مى کردند، زیرا در مذهب آنان حرام بود. سکاها وقتى دشمن خود را مى کشتند، خون او را مى آشامیدند.

    سکاها به تفاءل و گفته هاى فال گیران و جادوگران اعتقاد بسیار داشتند. آنان وقتى پادشاه متوفاى خود را مى خواستند دفن کنند، شکم او را پاره کرده و پس از تخلیه امعاء و احشاء وى درون شکم را با ادویه و کندر پر مى کردند. بدن پادشاه را مومیائى کرده و در اطراف کشور مى گرداندند و سپس در مقبره عمومى پادشاهان دفن مى کردند.

    همراه شاه متوفا یکى از زنان غیر عقدى او و دیگر خدمه : آشپز، غلامان و نامه رسان او را با آسب و جواهرات وى دفن مى کردند. ((تورات )) از قوم سکاها به ((یاءجوج و ماءجوج )) یاد کرده و آنان را از اعقاب ((یافث بن نوح )) معرفى کرده است
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    سکاها از صفحات تاریخ به همان سرعت که آمده بودند محو شدند. گویی به درون چاهی ژرف فروافتادند، زیرا اگرچه خود ناپدید گشتند، امواج شگفت انگیزی بر جای نهادند که قسمت اعظم اروپا را پوشاند. جای تعجب نیست که عمیق ترین این موج روسیه را فراگرفته و آثار آن حتی تا قرن حاضر در نقاط مختلف دیده شده است. این آثار بیشتر در هنر کشاورزان به ویژه در قلابدوزی، حکاکی بر روی چوب، وسائل بازی و ظروفی که کشاورزان برای استفادۀ خود می ساختند آشکار می شود. سبک آن ها به صورتی بوده که از روزگار بت پرستان تاکنون در آن تغییری به وجود نیامده است.

    به تاریخ اسلاوهای بت پرست توجه زیادی نشده است. این گروه جای سکاها و سارمات ها را در بخش اروپایی دشت اوراسیا گرفتند، و موفق شدند که در آن جا پایۀ دولتی را که سرانجام در تاریخ روسیه تزاری تقشی داشت بریزند. قرن هایی که کشور در طی آن ها به تدریج متحد شد و فرهنگ آن اندک اندک تکامل یافت مخاطره آمیز و پرآشوب بود، زیرا ساکنان جنوب روسیه پیوسته در خطر حملۀ طوایف بیابانگرد مختلفی بودند که در بخش خاوری آنان می زیستند و متدرجا از آسیای مرکزی و نقاط دور تر آسیا به طرف غرب رانده می شدند.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    پس از اضمحلال سکاها به قدرت رسیدن سارمات ها، فعالیت ها تا مدتی متوقف ماند ولی در حدود قرن دوم میلادی تجارت در درون آن سرزمین احیا شد. این انگیزه از سوی سارمات ها بود که، شاید در نتیجۀ اصل و منشأ شرقی خود، مانند سکاها به صورت های جانوری و مواد گرانبها علاقه مند بودند ولی در عین حال مهارت لازم را برای ارضای این امیال نداشتند. درنتیجه، مجبور شدند که برای به دست آوردن اشیای مورد نیاز خود به صنعتگران یونانی مابی به آن ها در کسوت سکایی رسید که، از لحاظ آن ها شامل زینت آلات بذلی و جواهر آلات تجملی بود. سارمات ها از نظر اخلاقی با سکاها تفاوت داشتند و از لحاظ طرح های هنری نیز پائین تر از آن ها بودند. داوری هنری آن ها بر اثر تماس با خاور باستان تکامل نیافته بود. سطوح درخشان و رنگارنگ را به خطوط درهم و همچنین مفاهیم پیچیده چندرنگی را بر و تلألؤ فلزات گرانبها و طرح های متعادل ترجیح می دادند. علاقۀ آن ها تحت تأثیر مینوسینسک، آلتایی و دون قرار داشت، خواستار اشیای مفرغی و زرّین با سطوح رنگارنگ و تزیینات فراوان از فلزکاری یونانی بودند.

    به منظور ارضای این تمایلات بود که سبک چند رنگی احیا شد. صنعتگران یونانی در صدد برآمدند که، برای ایجاد تأثیر مطلوب، بر روی زمینۀ فلزی زینت آلات سنگ های گرانبها یا شیشه های رنگین بگذارند. آن ها را در حفره های آماده شده ای قرار می دادند، یا برروی زمینه های فلزّی مشبک کوچک، خمیرهای رنگی یا شیشه رنگارنگ می گذاشتند. همچنین سنگ های رنگارنگ و جواهر را در زمینه هایی از مفتول فلزی قرار می دادند. بسیاری از اشیایی که بدین روش تزیین می شد خطوط جانور مورد علاقه سکاها را حفظ می کرد. هنگامی که گوت ها از غرب به سرزمین آن ها تاختند، شکل های تازه ای با خود اوردند که به فهرست صورت های پیشین افزوده شد، بدین ترتیب، گونه های تازه ای از سلاح و جواهر آلات به منطقه رسید، و هم شکل های قدیم و هم شکل های جدید به رنگ های مختلف آراسته گردید، صرف نظر از آن که سارمات ها یا گوت ها بخواهند از آن ها استفاده کنند. گوت ها به اشکال جانوری در هنر ابراز علاقه می کردند مجذوب طرح های سکاها شدند، ولی تمایلی خاص به پرندگان شکاری داشتند. در تحت نفوذ آن ها، گوزن اهمیت خود را در هنر ناحیه از دست داد و جای آن را شکل های پرندگان هنر گوتی گرفت. اما تا آن هنگام یونانی های پونتوس خود مجذوب تزیینات رنگارنگ شده بودند، با این نتیجه که سبک مزبور همان گونه که مورد توجه سارمات ها و گوت ها بود در میان آن ها نیز رونق گرفت. اما در هر مورد جنبۀ اساسی سکایی خود را در زیر جلایی شاد و پر تلألؤ حفظ کرد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    در طی این دوره، اوضاع سیـاس*ـی در جنوب روسیه آشفته و پر مخاطره بود. کشاورزان این منطقه در انقیاد و تنگدستی و وحشت می‌زیستند و پیوسته در فقر به سر می‌بردند و تحت تأثیر همه گونه خرافات بودند. این عده برای جلوگیری اززیآن‌های احتمالی همه نوع خدا برای خود می‌ساختند و در میدان‌ها و بازارها بت های چوبی و تیرک های توتمی نصب می‌کردند و برای راضی نگاه داشتن خدایان خود هدایایی به آن‌ها تقدیم می‌کردند و بر روی صخره و پوسته درختان تصویر های سحر آمیزی می‌کندند، و برای حفظ خود از چشم زخم، طلسم های کوچکی از اسب و پرنده آبخوری بر روی سنه خود می بستند. بر کمربند خود مانند سکاها شانه ای می آویختند، ولی به‌طورکلی، طلسمی به شکل خرس با خود داشتند، زیرا ایین حیوان در میان آنان اهمیت مذهبی خاصی یافته بود.

    بالاخره به این فهرست جانوری بین قرن اول تا پنجم میلادی طلسم هایی مانند صلیب، سه گوشه، لوزی، دایره و مانند آن افزوده شد که همۀ آن‌ها به طرق مختلف مربوط به پرستش خورشید بود که پس از قرن پنجم اهمیت بسیار یافت. این نمادها را روی ظروف و لوازم آشپزخانه می‌گذاشتند که هم به منظور حفاظت باشد و هم علمی در ستایش خدایان.

    براثر بی رحمی ذاتی روس ها بود که به دستور ولادیمیر، امیر بزرگ کیّف، بت ها و تیرک های توتمی و سایر لوازم عبادت بت پرستان در سال ۹۸۸ و در روزگار عیسوی شدن مردم، از میان رفت. باوجوداین، کشاورزان آن جا همچنین به سنت ها و باور های خود با سرسختی ویژه خویش وفادار ماندند، و اگرچه همۀ آثار بت پرستان نابود شد، به مراتب بیش از آنچه تصور می رود بخش اعظم آداب مذهبی پیشین باقی ماند. بت پرستی در مقابل بیشتر آثار آن جا تا قرن دوازدهم هنوز به قوت خود باقی بود، حتی در مناطق دورتر تا قرن نهم از میان نرفت و در کنار آن شکل ها و نمادهای پیش از مسیحیت تا انقلاب کبیر روسیه به‌صورت اسباب بازی ها باید ازارّابه ها و اسب های چوبی و پر از نمادهای خورشیدی نام برد که درواقع، تقلید دقیقی ازآن‌هایی بود که در روزگار بت پرستان‌ تصور می‌رفت، خورشید را هر روز در پهنه آسمان می کشیدند.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    در میان رسوم مختلفی که اسلاوها از سکاها به از بردند مهمتر از همه پرستش نیاکان بود. بر طبق رسم سکاها، آنان نیز رهبران خود را در گورهایی به خاک می سپردند که مجهز به همه گونه لوازم زندگی بود. همچنین همسر مرد متوفا را در حالی که جامۀ عروسی بر تن او می‌کردندولی این زن را زنده به آن جا می‌بردند تا در کنار همسرش بمیرد. بر فراز این گورها تپه‌ای می‌ساختند و روی آن‌ها هدایایی قربانی می کردند و مسابقات ورزشی انجام می دادند.

    هر سال، در همان نقطه گرد می‌آمدند و قربانی های تازه ای به یاد متوفا اهدا می‌کردند. هر گاه یکی از اسلاوها اسبش در جنگ کشته می‌شد بیش از سکاها در احترامی که برای اسب مرده اش قائل بود افراط می‌کرد، زیرا لاشه اش را روی سکویی بلند می نهادند و آن را با تپه‌ای به همان بزرگی که برروی گور سربازان بنا می‌شد می پوشانید. همچنین احتمال دارد که رسم اسلاوها، در مورد قرار دادن شمشیری در کنار نوزاد پسر و نشاندن بر اسبی در سومین روز تولدش، بنا بر سنت سکاها باشد.

    در قرن پنجم میلادی بود که طوایف ساکن جنوب روسیه شروع به پرستش خورشید کردند. در نتیجه، اسب و خروس، که هر دو نمادهای خورشیدی اند، در هنر آن‌ها حایز اهمیت شد. اهمیت نمادین اسب حتی در قرن ششم افزایش یافت، زیرا در کنار پرستشگاه های خورشید، اسطبل هایی برای نگاهداری جانورانی که مقدس به شمار می‌آمدند ساخته شد. در این هنگامی اسبانی که عقیده مردم دارای نیروهای جادویی بودند، در اساطیر جای گرفتند و به‌زودی افسانه مربوط به پرنده آتشین و خروس به آن‌ها افزوده کشت. خروس بیش از همه در تخیلات مردم وارد شد و شکل آن در هنر اسلاو بیش از هر نقش‌مایه باستانی دیگر باقی می ماند. این پرنده اهمیت خود را در سراسر جهان اسلاو تا قرون جدید حفظ کرد، هرچند مفهوم آن از یاد رفته بود. اصل و منشأ گونه هایی که در یراق دوزی و برودری دوزی اهالی روسیه و بالکان دیده می‌شود به اشکال خروس های سکاهای آلتایی می‌رسد. درواقع، نمونه های نخستین این نقش‌مایه در هنر بعدی اسلاوها در میان محتویات تپه‌های ۱و۲، در پازیریک یافت می‌شود. جالب ترین نوع آن‌ها دو نیمرخ است که به طرزی بسیار زیبا از چرم ساخته و سپس طلاکاری شده و از تپه شماره ۱، به‌دست‌آمده است. در آن‌ها، سبکی با روح و تصنعی با یک طبیعت گرایی نا منتظر، ولی کاملاً هماهنگ در آمیخته است. ضمناً پرهای کوچک ودرهم برهمی که در پشت پاهای خروس می روید در آن طرح وارد شده است. ترکیب طرح انتزاعی و واقعی نیز از مشخصات هنر تزیینی روس هاست و طرح هایی که به نمونه های آلتایی شباهت بسیار دارد در اوایل قرن حاضر ساخته شده است، یعنی مدت ها پیش از کشف پازیریک به وسیلۀ هنرمند «جهان هنر» گونچارووا Goncharovaکه به سبک سنتی «روسی» کار می‌کرد. عنصر شبیه شاخ گوزن در شانه های خروس پازیریک نیز در هنر اسلاو باقی ماند و این پیوستگی در جنبه های دیگر به وضوح دیده می‌شود. اسلاوهای روسیه به‌تدریج، رسم پرستش خورشید را با پرستش الهه بزرگ در هم آمیختند و نمادهای خورشیدی را به آنچه که از مدت ها پیش مانده بود، افزودند. آن‌ها با همان خلوص نیّت سکاها او را پرستش می‌کردند. این رسم در مناطق جنگلی روسیه ریشۀ عمیق دوانید. در آن جا کشاورزان، در بشه ها مقدس و در سرچشمه ها، الهۀ بزرگ را مورد پرستش قرار می‌دادند. این رسم، درواقع، در بعضی از نقاط دور افتاده تا شروع جنگ جهانی دوم برقرار بود. کسانی که در آن شرکت می‌کردند در جستوجوی درخت غانی بر می‌آمدند که به تنهایی در مکان مسطحی قرار داشت. این درخت را از آن لحاظ انتخاب می‌کردند که مظهر الهۀ مزبورباشد. آن را به جامۀ زنان می آراستند و حولۀ تشریفاتی را که تصویر الهه و ملتزمان و مشّخصات آن بر
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    رویش قلاب دوزی شده یود، بر یکی از شاخه های درخت مزبور می آویختند. هنگامی‌که چنین درختی در محل یافت نمی‌شد، از جای دیگر شاخه هایی از درخت غان می‌آوردند و با موی دختری به هم می پیچیدند و او را در وسط مکان مسطح مزبور می نهادند و حوله را روی تنۀ درختی آویزان می‌کردند، سپس مردم در پیرامون نمایندۀ الهه حلقه می زدند و به دورش می رقصیدند و پای خود را به تقلید از صدای پای اسبان دونده بر زمین می کوفتند.

    Untitled-71.jpg


    حولۀ تشریفاتی که میراث خانوادگی به شمار می‌رفت به دست یکی از جنبه های پیشین ساخته شده بود و انضمام شمایل ویژه خانواده جزو گرانبها ترین اثاث خانه محسوب می‌شد. طرح های حوله کاملاً شبیه نمونه های کهن بود، و الهه پیوسته، نقش‌مایه اصلی آن را تشکیل می داد. او را غالباً به همان حالتی می بینیم که در آثار فلزی سکاها نشان داده شده است. معمولاً در هر سوی او، دو سوارکار اشرافی قرار دارد که گاهی در موهای خود ترکه های غان بافته اند و قربانی ها را در دست دارند. یا این که در دوسوی آن‌ها کشیشان سوار بر اسبی قرار دارند که افسارهای اسبانشان را آن الهه مقتدر محکم به دست گرفته است. زمینه را با نمادهای خورشیدی گوناگون مانند خرس، اسب، مرغابی، خرگوش و مرغ انجیر خوار پر کرده اند.

    از دختران اسلاو انتظار می‌رفت که پس از نامزد شدن، یک حولۀ تشریفاتی ازاین گونه ببافند و به عنوان هدیه به داماد بدهند. همچنین مجبور بودند که لباس عروسی خود را شخصاً بدوزند، و آن را با طرح های مطابق سنت قلاب دوزی کنند. به‌ویژه در یوگسلاوی مردم هنوز لباس هایی می پوشند که جزئیات آن‌ها را می‌توان به جامه های سکایی بازگردانید،هرچند بیشتر آن‌ها، شکل های ابتدایی خود را از دست داده‌اند. در بعضی موارد، الگو تنها باگذشت روزگار پیچیده شده، و شکل های روی آن‌ها به‌صورت شکل های هندسی در آمده است. در موارد دیگر، تغییرات عمدی بوده است، زیرا درزمانی که نمادگرایان کافران به وسیله روحانیون مسیحی با شدت ریشه کن شده بود، به جای آن‌ها اندیشه نگاری مرسوم گشت. اما در روسیه، بعضی از الگو هانام های اصلی خود را حفظ کردند. این نام ها کلید درک معنا آن‌ها را به دست می‌دهد. بدین وسیله، بعضی طرح ها، که انتزاعی هستند، اکنون به عنوان طرح بز، خروس، و مهمتر ازهمه، الگوی شاخ گوزن شناخته می‌شوند.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    نفوذ سکاها را نیز می‌توان در تزیینات حجاری‌شده روی کلیساهای روسی مربوط به اواخر قرون‌وسطی مشاهده کرد. آن‌ها را بیشتر در تزییناتی می‌توان یافت که برروی نماهای کلیسا های قرون دوازدهم و سیزدهم در ناحیه ولادیمیر – سوزدال، به‌ویژه در کلیسای «شفاعت مریم مقدس» در نرل(Nerl) و کلیسای بزرگ ژرژ مقدس در اوریف پولسکی۲Uriev Polsky حکاکی کرده اند. بر روی هر دو ساختمان، جانوران شگفت‌انگیز و زیبایی در میان نماده های فراوان مسیحی و غیر مسیحی وجود دارند. این پدیده های دلپذیر، مدت هاست که باعث حیرت مختصصان تاریخ هنر شده اند. بعضی ها آن‌ها را به نفوذ گرجستان و ارمنستان عیسوی نسبت می دهند در صورتی که جمعی دیگر، اصل آن را هنر رومانسک*(Romasesque) اروپای غربی می‌دانند. شیوه قرار گرفتن آن جانوران را بر روی دیوار، بیشتر غربی می شمارند تا شرقی، ولی عناصر مسیحی و سبک کلی آن یا مستقیماً از بیزانس یا ارمنستان یا گرجستان گرفته شده است. اما خود جانوران، شباهت نزدیکی به آفریده هایی دارد که به دست طراحان سکایی ساخته شده، و درواقع، به منزلۀ احیای شکل های محلی است که به وسیلۀ هنرمندان عیسوی منطقه به‌صورت عناصر کاملاً تازه ای در آمده است.

    تا زمانی که اصلاحات غرب گرایانه پترکبیر مسیر تکامل روسیه را تغییر دارد در هنر تزیینی روسی، بسیار ازسبک های ویژه سکایی باقی ماند اگرچه تصویر های جانوران و شکل های گوزن متروک شد، بسیاری از الگوهای پرنده ای از میان نرفت، و به عنوان تزیین برروی نمونه های فلزکاری، سفالگری، سوزن کاری اسلحه گرم باقی ماند. بعضی ظروف آشپزخانه، به‌ویژه قاشق و جام مخصوص نمونه گیری نوشید*نی، شکل های سکایی را حفظ کرد و نقش‌مایه های گل میخ و نوک پیکان، که از مشخصات تزیینی سکاها به شمار می رود هنوز متداول بود.

    در طی دورۀ سارماتی و دوره اسلاوهای کافر در تاریخ روسیه، میان اهالی ناحیه دریای سیاه و ساکنان سواحل بالتیک روابط بازرگانی برقرار شد. کالاها را از یک منطقه به منطقه دیگر، در طول رودهای بزرگی که روسیه را به هم می پیوندند، حمل می‌کردند. این تجارت به‌تدریج تحت نظارت آن عده از اقوام ژرمن قرار گرفت که، پس از پیشرفت گوت ها به سوی منطقه بوسفور، به دنبالشان به راه افتادند. بسیاری از آن‌ها در سواحل دنیستر و در شمال پونتوساقامت گزیدند، ولی تماس خود را با سرزمین اصلی خویش قطع نکردند. در این هنگام، گرایش های هنری با اشیا و مسکوکات ازطریق رودهای بزرگ، همراه با کالاهای گوناگون، انتقال یافت، بدین ترتیب، طرح هایی وارد اسکاندیناوی و آلمان شمالی شد که اساساً سکایی بود. این طرح ها را هنرمندان پونتوس به طرزی تغییر داده بودند که مطابق سلیقه سارمات ها و گوت ها باشد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Untitled-73.jpg


    این نفوذ در هنر اسکاندیناوی از زمانی دور منعکس شده است، وآن را می‌توان در دورۀ اخیر تاریخ سلتی آن و در اشیایی که مربوط به حدود قرن اول تا دوم میلادی است تشخیص داد. این پدیده در یک ظرف وارداتی به چشم می خورد که دیگ سیمین بزرگ و بسیار مزّینی از گوندستروپGundestrup در ژوتلندJutland است و حدود بیست و هشت اینچ عرض دارد. بعضی از نقش‌مایه های جانوری که آن را زینت بخشیده بسیار نزدیک به آثار سکایی است. نشان دادن جانوران تخسلس و فیل ها، بدون تردید حاکی از پیوستگی های شرقی آن است. قرار گرفتن مناظر در کنار هم نیز به شیوۀ سکایی است. در دفتری، صفی از سربازان سوار را می بینیم که به سوی راست می‌روند و در صف پایین تر به سوی چپ حرکت می‌کنند. چنان که گفتیم، این ترتیب که موردتوجه سکاها بوده، مسلماً از جنوب روسیه به اسکاندیناوی رسیده است، هرچند شتلیگ(Sheteling)، با این عقیده موافق است که دیگ مزبور ممکن است به وسیله سلت های کنار دانوب به شمال حمل شده باشد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا