تاریخ تمدن هند باستان

_BlackStar_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/05/25
ارسالی ها
2,429
امتیاز واکنش
4,523
امتیاز
666
برگردان‌های فارسی


450px-Bharata_sets_out_to_find_Rama_verso._Bharata_and_his_army_cross_the_Gangesrecto..jpg


برگی از یک برگردان فارسی رامایانا.

رامایانا از زمان اکبر شاه، ترجمه‌های گوناگون از افراد متفاوت به خود دیده و بارها از زبان سانسکریت به نظم و نثر فارسی درآمده؛ که نسخه‌هایی از آن در هند و ایران و خارج از این دو کشور موجود است. این داستان را در روزگاران گذشته بیش از بیست نفر از سانسکریت به فارسی ترجمه کرده‌اند. از میان اینها، یکی از ترجمه‌های کامل، به امر سنگهه تعلق دارد که با تصحیح امر پرکاش، در لکهنو به چاپ رسیده و نیز در سال ۱۲۵۰ خورشیدی به کوشش عبد الودود اظهر دهلوی در تهران چاپ شده‌است.

دیگر برگردان‌ها:

  • عبدالقادر بدایونی بامتثال امر شاهنشاه اکبر در سال ۹۹۵ هجری ترجمه رامایانا را شروع کرد و در سال ۹۹۹ به پادشاه تقدیم نمود: اتمام ترجمه رامایانا موجب کمال خرسندی اکبرشاه گردید.
  • ترجمهٔ دیگر بنام رام و سینا که منظوم بوده‌است در زمان سلطنت جهانگیرشاه به وسیلهٔ شیخ سعدالدوله مسیح (یا مسیحا) خیرانوی‌پانی‌پتی صورت گرفت.
  • ترجمهٔ دیگر در زمان سلطنت جهانگیرشاه به وسیلهٔ گردهرداس کالیسته دهلوی بسال ۱۰۳۳ هـ. ترجمه شد و به شاهنشاه وقت هدیه گردید.
  • ترجمهٔ دیگر به وسیلهٔ دیبی داس کایته در قرن بسال ۱۰۹۷ هـ. توسط چندرمن پسر سری رام انجام گرفت.
  • ترجمهٔ دیگر بنام «امربدپرکاش» در زمان سلطنت اورنگ‌زیب عالمگیر در سال ۱۱۱۷ هـ بوسیلهٔ امرسینگ منشی به عمل آمد.
  • ترجمهٔ دیگر به وسیلهٔ دیبی ددس کایته در قرن یازدهم هجری صورت گرفت.
  • ترجمهٔ دیگر که منظوم بود بوسیلهٔ منشی منوهرسینگ در قرن نوزدهم میلادی بوقوع پیوست.
  • ترجمهٔ دیگر توسط راجیسوررا و متخلص به اصغر مؤلف کتب عدیده‌ای بفارسی به عمل آمد، و بسال ۱۳۴۳ هـ در مطبع اختر دکن حیدرآباد انتشار یافت.
 
  • پیشنهادات
  • _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    الیاس‌شاهیان نخستین حکومت مسلمان در بنگال

    الیاس‌شاهیان سلسله‌ای مسلمان بودند که در سده‌های ۸ و ۹ هجری حکومتی مستقل را در بنگال تشکیل دادند. این حکومت نخستین حکومت مسلمان است که بر سراسر بنگال حکم راند. برآمدن الیاس شاهیان پایانی بود به دو سده و نیم درگیری دائمی میان حکمرانان محلی و برقراری آرامش و صلح در این سامان. در این دوره هنر و علم رونق گرفت و بازرگانی رواج یافت، همچنین ارتباط سیـاس*ـی و فرهنگی با دیگر کشورها سبب آمیختگی فرهنگ بومی بنگال با آنان گردید. ایشان به آبادانی نیز توجه داشته‌اند و آثار بسیاری از این دوره به جای مانده که آمیزه‌ای از معماری بنگالی، معماری ایرانی است. در دوره الیاس‌شاهیان علاوه بر زبان فارسی که در بنگال زبان حکومتی بود، به زبان بنگالی نیز بها داده شد، در همین دوره بود که سبک ریخته در ادبیات بنگالی توسط نور قطب عالم، صوفی چشتی پدید آمد، چنانچه مصرعی به فارسی و مصرعی دیگر به بنگالی می‌سرودند. الیاس‌شاهیان با جمعیت هندوی بنگال روابط خوبی داشتند و در دوره ایشان هندوها به مناصب بالای درباری رسیدند.


    750px-Sixty_Dome_Mosque_in_Bagerhat_Bangladesh-panorama.jpg

    شیت گنبوج مسجد (مسجد شصت گنبد) ساخته شده به زمان نصرالدین محمودشاه از خاندان الیاس‌شاهیان بنگال
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    قند پارسی در بنگاله

    غیاث‌الدین اعظم‌شاه سومین پادشاه این سلسله مردی بود فاضل و دوستدار ادب فارسی، وی هم‌عصر خواجه حافظ شیرازی بود و با این شاعر بزرگ فارسی‌گوی مکاتبه داشت. درباره چگونگی آغاز این مکاتبه روایتی در آیین اکبری اثر ابوالفضل علامی و ریاض‌السلاطین آمده که روزی سلطان به بیماری مهلکی دچار شده بود و به سه تن از زنان حرم به نام‌های سرو و گل و لاله دستور داد که پس از مرگ بدنش را بشویند. چون سلطان از بیماری نجات پیدا کرد به این سه زن محبت بسیار می‌کرد و این محبت دیگر زنان حرم را به حسادت واداشت چنانکه به ایشان به استهزاء غساله می‌گفتند.

    سلطان که از این امر آگاهی یافت بر آن برآمد که با قصیده‌ای دل ایشان را به دست آورد. پس مصرع «ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود» را سرود، اما در مصرع بعداش ماند. چون هیچ یک از شاعران دربار نتوانستند وی را یاری نمایند، سلطان شعر ناتمام را به همراه دعوت حافظ به بنگال برای وی فرستاد. حافظ مصرع ناتمام سلطان را به مصرع «وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود» کامل کرد، اما به خاطر کهولت سن از سفر به بنگال خودداری کرد و در عوض غزلی را که در زیر آمده به سلطان هدیه کرد. آمدن نام سلطان غیاث‌الدین و اشاره به دیدار از بنگال از لحاظ تاریخی این روایت را تایید می‌کنند.

    270px-Tomb_of_Ghiyasuddin_Azam_Shah_Narayanganj_Bangladesh.jpg


    مقبره غیاث‌الدین اعظم‌شاه نارایان‌گنج بنگلادش


    ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رودوین بحث با ثلاثه غساله می‌رود
    می ده که نوعروس چمن حد حُسن یافتکار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود
    شکرشکن شوند همه طوطیان هندزین قند پارسی که به بنگاله می‌رود
    طی مکان ببین و زمان در سُلوک شعرکاین طفل، یک شبه، ره صد ساله می‌رود
    آن چشم جادوانه عابدفریب بینکش کاروان سحر ز دنباله می‌رود
    از ره مرو به عشـ*ـوه دنیا که این عجوزمَکاره می‌نشیند و مُحتاله می‌رود
    باد بهار می‌وزد از گلستان شاهو از ژاله باده در قدح لاله می‌رود
    حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دینغافل مشو که کار تو از ناله می‌رود
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    امپراتوری پالا

    امپراتوری پالا
    পাল সাম্রাজ্য



    ۷۵۰–۱۱۷۴
    250px-Indian_Kanauj_triangle_map.svg.png

    امپراتوری پالا در بیش ترین وسعت خود تحت رهبری دواپالا.
    پایتختپاتالی‌پوترا
    Gaur
    زبان‌(ها)زبان سانسکریت, زبان پراکریت, زبان پالی
    دینبوداگرایی
    هندوئیسم
    دولتپادشاهی
    شاه
    – ۷۵۰–۷۷۰گوپالا
    – ۱۱۶۲–۱۱۷۴گووینداپالا
    دوره تاریخیقرون وسطی
    – تاسیس۷۵۰
    – فروپاشی۱۱۷۴
    مساحت
    – سال ۸۵۰.۴۶۰۰۰۰۰کیلومترمربع (۱٬۷۷۶٬۰۷۰مایل‌مربع)
    امروزه بخشی از افغانستان
    بنگلادش
    هند
    پاکستان
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    امپراتوری نیرومندی در هند از ۷۵۰ تا ۱۱۷۴ میلادی بود. دودمانی بودایی از ناحیه بنگال در شرق شبه‌قاره هند بر این امپراتوری فرمان می راند؛ به همین دلیل، تمامی شاهان این امپراتوری پسوند پالا (পাল) را – که مخصوص زبان بنگالی بوده و به معنای نگهبان می‌باشد – در پایان اسامی خود استفاده می‌کردند. پالاها (فرمانروایان امپراتوری پالا) از سوی دشمنان خود به اربابان گودا مشهور بودند. پالاها همگی پیروان مکاتب بودایی مهایانه و وجره‌یانه بودند. گوپالا نخستین شاه این سلسله بود که در سال ۷۵۰ میلادی با انتخابات دموکراتیک به قدرت رسید. این انتخابات به عنوان اولین انتخابات دموکراتیک در آسیای جنوبی پس از دوره مهاجاناپاداها شناخته می‌شود. گوپالا از ۷۵۰ تا ۷۷۰ میلادی حکومت کرد و موقعیت خود را – با گسترش قلمروش در سراسر بنگال – مستحکم نمود. عمر این دودمان بودایی تا چهار قرن بعد به طول انجامید و دوره‌ای ثبات داخلی و شکوفایی را در بنگال به ارمغان آورد. آنان معابد بسیاری بنا کردند و خلق آثار هنری در هند را به مرحله بالایی از زیبایی و شکوه رساندند.


    این امپراتوری در دوران حکومت دارماپالا و دواپالا به اوج قدرت خود رسید. دارماپالا قلمرو امپراتوری را به داخل شمال شبه‌قاره هند گسترش بخشید. دواپالا، جانشین دارماپالا، قلمرو و حیطه قدرت خود را به بخش بزرگی از آسیای جنوبی گستراند. وسعت امپراتوری او از شرق به آسام، از شمال غربی به کمبوجه (افغانستان امروزی) و دکن در جنوب رسید.
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    با مرگ دواپالا دوره تسلط و تفوق امپراتوری پالا به پایان رسید و چندین دودمان مستقل در هند روی کار آمدند اگرچه ماهیپالا دوباره قدرت و برتری پالاها را احیا کرد. او بار دیگر کنترل تمامی بنگال را بدست گرفت و امپراتوری را گسترش داد. او همچنین در برابر حملات دودمان چولا مقاومت کرد. با مرگ ماهیپالا، دوباره امپراتوری وارد دوره ضعف و سقوط شد تا این که راماپالا، آخرین امپراتور قدرتمند پالا، لشکرش را به سوی اوریسا و هند شمالی هدایت کرد و تا حدی قدرت دودمان پالا را احیا نمود.

    امپراتوری پالا به نوعی عصر طلایی تاریخ بنگال به حساب می‌آید. مردم بنگال هیچ گاه در طول تاریخ تا این اندازه به قدرت، جلال و شکوه نرسیدند. پالاها مکتب بودایی مهایانه را به مردم تبت، بوتان و میانمار معرفی کردند. پالاها نفوذ زیادی نیز در آسیای جنوب‌شرقی داشتند. عاقبت در قرن ۱۲ میلادی، دولت پالا آن قدر ضعیف شد که با یورش دودمان سنا و لشکریان مسلمان از میان رفت
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    امیرخسرو دهلوی

    امیرخسرو دهلوی
    امیرخسرو توسط مردان جوان احاطه شده‌است. مینیاتوری از یک نسخه خطی مجلس العشاق سروده حسین بایقرا
    نام اصلیحکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود
    زمینهٔ کاریشعر
    زادروز۶۳۲ خورشیدی


    ۶۵۱
    پتیالی، هندوستان
    مرگ۷۰۳ خورشیدی


    ۷۲۵
    دهلی، هندوستان
    جایگاه خاکسپاریدر مجموعه درگاه نظام‌الدین اولیاء، دهلی
    لقبسعدی هند
    سال‌های نویسندگیغزل، قوالی، رباعی
    سبک نوشتاریعراقی
    کتاب‌هاثمانیهٔ خسرویه
    دیوان سروده‌هادیوان امیر خسرو
    تخلص«سلطانی»، «طوطی»

    حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود معروف به امیر خسرو دهلوی[۱] (زادهٔ ۶۵۱ در پتیالی، هند – درگذشتهٔ ۷۲۵ هجری قمری در دهلی) شاعر هزاره‌تبار[۲] پارسی‌گوی هندوستان بود.[۳] او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند.[۴] امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی»[۵] و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد.
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    300px-Amir_Khusro-768x591.jpg


    زندگی
    ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی گوی هندوستان در سال ۶۳۲ خورشیدی (۶۵۱ قمری) در پتیالی هند زاده شد و به سال ۷۰۳ خورشیدی (۷۲۵ قمری) در دهلی درگذشت. او ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود و کلمات ترکی و هندی در شعر او بسیار است.[۶] پدرش امیر سیف‌الدین محمود یکی امرا[۷][۸]، میرزاده‌[۹] و افسران اهالی لاچین در نواحی بلخ و از قوم هزاره[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] بود که هنگام یورش مغولان به هندوستان گریخت و در آن‌جا با زنی اهل دهلی ازدواج کرد و به دربار شمس‌الدین التتمش، پادشاه دهلی راه یافت. امیرخسرو مانند پدر که سمت امیرالامرایی داشت در دربار، بزرگی و سروری یافته بود و زمانی در درگاه جلال‌الدین فیروز شاه جایگاهی داشت و لقب امیری گرفت.

    وی دوران کودکی و نوجوانی را با فراگرفتن زبان و ادب فارسی در دهلی گذراند و پس از چندی در محضر یکی از بزرگ‌ترین و مشهورترین مشایخ و عارفان دوران، یعنی شیخ نظام‌الدین محمد بن احمد دهلوی معروف به نظام الدین اولیا، شاگردی کرد. امیرخسرو برای پیر و مراد خود احترام فراوان قایل بود و با وجود این که دایم در خدمت پادشاهان و فرمانروایان بود، هیچ‌گاه از میزان ارادت و توجه او نسبت به شیخ کاسته نشد. امیر نیز مانند استاد خود پیرو سلسلهٔ عرفان چشتیه بود. شیخ نیز خسرو را گرامی می‌داشت. با حسن دهلوی شاعر نامدار پارسی‌زبان هند از طریق همین شیخ آشنا شد و بین آن دو دوستی عمیقی برقرار بود.

    مدت کوتاهی پس از درگذشتِ نظام‌الدین اولیاء، امیر خسرو نیز در سال ۷۰۴ (۷۲۵ قمری) درگذشت و نزدیک آرامگاه شیخ به خاک سپرده شد. آرامگاه او در یکی از محله‌های شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظام‌الدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه قطار شهری بمبئی به نام ایستگاه قطار نظام‌الدین و در نزدیکی آرامگاه همایون واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    220px-Nezamaldin_complex_11-2010_281629.jpg

    تأثیر و تأثرات
    امیرخسرو به سبب آشنایی با زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و هندی اطلاعات نسبتاً خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینه‌های مختلف سروده‌است. موسیقی هندی و ایرانی را به‌خوبی می‌شناخت. شعرش لحن و لطافتی خاص دارد و چون ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود کلمات ترکی و هندی نیز در شعر او دیده می‌شود[۱۷] و می‌توان «سبک وی را طلیعهٔ سبک هندی به‌شمار آورد».[۱۸]

    وی در غزل‌سرایی پیرو سعدی بود و غالباً مضامین عشقی و مسایل عرفانی را به زبان ساده و پرسوز در بحرهای کوتاه و لطیف بیان کرده[۱۹] و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود می‌جست. خمسه‌اش از خمسه‌های تمام مقلدین نظامی نسبتاً بهتر و برتر است[۲۰][۲۱] و او در اشعارش نظامی را به‌عنوان استادی مسلط به فن ستوده‌است:

    نظامی که‌استاد این فن وی استدر این بزمگه شمع روشن وی است
    ز ویرانهٔ گنجه شد گنج سنجرسانید گنج سخن را به پنج
    چو خسرو به آن پنج هم‌پنجه شدوز آن بازوی فکرتش رنجه شد

    امیرخسرو با سنایی و خاقانی نیز الفتی داشته‌است و در قصاید که از غزل‌هایش متین‌تر است[۲۲] از سخنگویان بزرگ مانند کمال‌الدین اسماعیل و خاقانی و انوری پیروی کرده‌است.[۲۳] به‌عنوان نمونه به اقتفای «مرآه النظر» خاقانی قصیدهٔ «مرآه الصفا» را ساخته‌است که از همان روزها در میان اهل ادب شهرتی یافته و بعضی از دیگر شاعران هم از آن پیروی کرده‌اند. قصیدهٔ خاقانی چنین آغاز می‌شود:[۲۴]



    دل من پیر تعلیم است و من طفل زباندانشدم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش
    و مطلع «مرآه الصّفا» ی امیرخسرو:

    دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانشسواد الوجه سَبق و مسکنت کنج دبستانش
     

    _BlackStar_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/05/25
    ارسالی ها
    2,429
    امتیاز واکنش
    4,523
    امتیاز
    666
    شاعران فراوانی از سبک و شیوه و به‌خصوص ابداعات و نوآوری‌های امیرخسرو پیروی کرده‌اند. در میان شعرای ایران نیز نفوذ داشته و بسیاری از آن‌ها مخصوصاً در حکایات و مثنویات عشق‌انگیز سبک او را تقلید کرده‌اند.[۲۵] با توجه به بعضی از غزل‌های حافظ، مشخص می‌شود که وی با اشعار و غزلیات خسرو آشنایی داشته و تا حدی تحت تأثیر او بوده‌است. آورده‌اند که نورالدین عبدالرحمان جامی (درگذشته ۸۹۸ هـ. ق) بیش از دیگر شاعران ایرانی، با امیرخسرو دهلوی و آثار او انس و الفت داشته و «همیشه آرزوی جامی آن بوده‌است که به پای او برسد».[۲۶] در کار و حال هر دو مشابهت‌ها و همانندی‌های قابل‌ملاحظه‌است که عبارتند از:

    • هر دو در حیات هنری خود، معطوف به گذشته‌اند.
    • هر دو دیوان خود را به چند بخش تقسیم کرده‌اند.
    • امیرخسرو در منظومهٔ قران السعدین عناوین فصول و ابواب کتاب را به صورت قصیده‌ای موزون مرتب نموده، جامی نیز بسیاری از عناوین قصاید خود را موزون کرده‌است.
    • هر دو اثر منثور پدیدآورده‌اند.
    • هر دو با تصوّف رابـ ـطه دارند.
    جامی معتقد است: «امیرخسرو دهلوی در شعر متفنّن است و قصیده و غزل و مثنوی را ورزیده و همه را به کمال رسانیده، تتبع خاقانی می‌کند؛ هر چند به قصیدهٔ او نرسیده، اما غزل را از وی درگذرانیده. غزل‌های او به واسطهٔ معانی آشنا که اربـاب عشق و محبت برحسب ذوق و وجدان خود آن را درمی‌یابند، مقبول همه‌کس افتاده‌است. خمسهٔ نظامی را کسی به از وی جواب نداده‌است؛ و ورای آن مثنوی‌های دیگر دارد.»[۲۷] هرچند ممکن است سخن جامی با توجه به بعضی از معیارهای امروزین نقد ادبی، سخن کلی تلقی شود و بعضی از اجزای آن به‌خصوص آنچه دربارهٔ غزل امیرخسرو و خاقانی است، قابل تأمّل باشد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا