تاریخ تمدن سکاهای باستان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 1,998
  • پاسخ ها 98
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
Untitled-68.jpg


طرح از پارچه زین از تپه۱، پازیریک. حدود قرن پنجم پیش از میلاد. ۱۲×۲۷۱۷اینچ



Untitled-67.jpg


طرح از یک زین از تپه۱، پازیریک. حدود قرن پنجم پیش از میلاد. ۱۵×۶اینچ

Untitled-66.jpg


طرح از پارچه زین از تپه۱، پازیریک. حدود قرن پنجم پیش از میلاد. ۱۸×۱۰اینچ
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    نمد زینی که شماره۱ در پازیریک یافت شده همان منظره را نشان می دهد و آن عبارت از ببری است که گوزنی را تعقیب می کند. در این نوع منظره، ببر به منظور حمله از جای جهیده ولی هنوز شکار خود را زخمی نکرده است هر دو جانور ضمن آن که در هوا می جهند، درگیر جنگ هستند، و بدن هایشان به صورتی نا ممکن به هم پیچیده است. با وجود این، در این جا چندین مرحلۀ جنگ را به خوبی می بینیم. سرین هر کدام ازحیوانات به شیوه ای مختلف طبیعی به خارج متمایل شده، و با وجود اینف کاملاً مجاب کننده است. منظر جنگی خال کوبی شده بر روی بدن رییس قبیله مغولی از تپه شماره۲، در پازیریک، اگر چه به همان اندازه غریب است و جانورانی را نشان می دهد که کاملاً غیر واقعی اند و ویژگی های غیر متحملی دارد که با حقیقت وفق نمی دهد، ولی به همان اندازه حقیقی به نظر می آید که مناظر مربوط به جانوران واقعی. احساس شگفت انگیز سرعت و همچنین حرکت و نیروی تقریباً جنون امیز که با مشاهده این طرح های پازیریک به ادمی دست می دهد به ندرت در طراحی نظیر داشته است. محبوبیت ان ها در آسیا تا این عصر ادامه داشته است. یک قالی پشمی عالی که مثل لحاف دوخته شده و دارای تکه دوزی هایی است و زیر تابوت یک رییس قبیله هون که در قرن اول میلادی در نویین اولا دفن شده در حاشیه اش منظرۀ جانور بالداری نشان داده شده است که به گوزنی حمله ور شده است۲۵ و این خود حاکی از ان است که استادی و مهارت قرن ها ادامه داشته است.







    Untitled-65.jpg


    بخشی از طرح های خالکوبی شده بر روی بازو چپ رییس قبیله



    Untitled-63.jpg




    Untitled-62.jpg
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Untitled-60.jpg


    یک منظره غیر عادی و استثنائی و جالب توجه از جنگ بر روی پرده ای است که در تپه شماره۵، در پازیریک یافت شده است. این پرده در آغاز بیش از یک یارد طول داشته و منظره جنگ و هم حاشیه ان، با نمد رنگین تکه دوزی شده و جنگاوران بر روی یک زمینه سفید قرار داده شده اند. تصویر سمت راست تقریباً دست خورده باقی مانده است. در این تصویر مردی را می بینیم که نیم آن انسان و نیم دیگر شیر است و ممکن است از هنر هیتی اقتباس شده باشد، اما رودنکو آن را حاکی از موجود با سر انسان و تن شیر می داند، هر چند چهره آن مرد با سیبیل های سیاه حاکی از اصل آشوری است تا مصری یا اوراسیایی. روی بدن شیرمانندش که به رنگ آبی کم رنگ است گل های قهوه ای کشیده اند. مرد بر پاهای خود مانند پاهای شیر است و چنگال های بزرگی دارد ایستاده است. چنگال های شبیه چنگال های یکی ازمخلوقاتی است که روی پشت رییس متوفا خال کوبی شده است. دم دراز ان به صورت برازنده ای بین دو رانش قرار گرفته و در سطح قفسه سـ*ـینه او به صورت خوشه ای که انتهای ان به صورت برگ است تکان می خورد. بالی از وسط پشتش بیرون امده و برگ های جنبی آن به صورت قلاب هایی است که ان را برای نشان دادن شاخ های گوزن کاسترومسکایا به کار بـرده اند. دست هایش باز است و بازسازی تقریباً کامل اجزای ان نشان می دهد که این دست ها برای حمله به جانوری پرنده مانند با چهره ای تقریباً انسانی گشوده شده که روی سرش یا شاخ یا تاج بزرگی است. اما جالب ترین جنبۀ این ترکیب شاید شاخ های باشکوهی باشد که برفراز سر جنگاور نخستین قرار دارد. این منظره مسلماً، مفهوم رمزی عمیقی دارد.

    Untitled-59.jpg
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    هنگامی که این تصویر را با توجه به ارائه بی شمار شاخ گوزن و شاخ گاو در هنر بیابانگردان اوراسیایی بررسی می کنیم، به وضوح روشن می شود که شاخ گوزن در مراسم مذهبی اقوام مختلف در طی هزاران سال قبل از دورۀ تاریخی نقشی بسیار مهم داشته است. سالمونی۲۷(Salmony) پراکندگی آن را در نقاط مختلف تا غرب اروپا مانند غار«سه برادران» در مونتسکیوآوانتس (Montesquieu)، به عنوان یک علامت مذهبی دنبال کرده و درآنجا آن را، روی تندیس تراشیده و رنگ آمیزی شدۀ موجود نیمه انسان و نیمه جانور یافته است. از اردوگاه شکارچیان(Hunter’s Camp) در استارکار(Star carr) در یور کشایر تعدادی شاخ گوزن تقریباً به همان مقصود نیز درهنر کهن هیتیان مورد استفاده قرار می گرفته است. اما در بخش شرقی دشت اوراسیایی اهمیت نمادین آن بیش ازسایر نقاط بوده است. این علامت به طور ویژۀ از مشخصات ویژه در هنر سکایی است و در این جا غالباً، قسمت اعظم مفهوم نمادین خود را حفظ کرده است، ولی در عین حال بیابانگردان لاابالی، بدون توجه به طایفه ای کاملاً سکایی یا به طایفه خویشاوندان آن، غالباً شاخ گوزن مقدس را وسیله ای برا ابراز عشق ذاتی هنری خود کرده اند. بدین ترتیب، علاقه شدید آنان به تزیینا موجب طرحی زیبا و بسیار متناسب در ساختن یک پیشانی بند مفرغی اسب متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد در کوبان شده است. در این تصویر خوش ترکیب، نقشمایه مرکزی شامل منظره جنبی سر یک گوزن است که در یک نظم قرینه دار مرکّب از شاخ گوزن محاط شده است. در یک سوی الگوی اصلی، سرهای پیوسته سه پرنده و در سوی دیگر سر گوزن قرار دارد و این بار با زاویای قائم بر طرح مرکزی قرار داده می شده، به طوری که شاخ گوزن ها با سرپرندگان تعادل دارد. الگویی که از آن ناشی شده به طور شگفت انگیزی تزیینی است و به هنر انتزاعی بسیار نزدیک می شود.

    اگر بخواهیم نظریات و عقاید اقوام آسیایی مربوط به هزارۀ اول پیش از میلاد را بهتر درک کنیم، باید معمای شاخ گوزن حل شود. این نکته، پژوهشگر را به قلب چین و سرزمین هونان(Honan) می کشاند که در آن جا گروه کوچکی از تندیس های انسان و حیوان تراشیده از چوب، که همۀ آن ها به شاخ گوزن مزّین شده، در چانگ شا(ch’angsha) در گروهی از گورهایی که در طی عملیات ساختمانی پدیدار شد، به دست امد. یکی از این تندیس ها سر انسانی با زبان بیرون آمده اکنون در موزۀ بریتانیا نگه داری می شود. تصویر همۀ آن ها به وسیلۀ سالمونی انتشار یافت است. سالمونی ۲۸ضمن ان که می کوشیده اهمیت علامت شاخ گوزن را نشان دهد، به نشانه ای در متن شان های چینگ(Shan Hai ching) برخورد که قسمت هایی از آن ها مربوط به روزگار هان(Han) می شود. این نشانه مربوط به آفریدگانی بود که دارای بدن جانور و صورت آدمی بودند و روی سر آن ها شاخ گوزن یا گاو قرار داشت. شاید مربوط به نوعی از پیه سیه(Piehsieh)باشد که آفریده ای افسانه ای و دارای شاخ گوزن بوده و برای دفع چشم بد به کار می رفته و در افسانه ای از چین شمالی ذکر شده است. در این باره، سالمونی خوانندگان خود را یادآور می شود که بودایی ها یازده نماد آهو در افسانه های کهن خود ذکر کرده اند، و مردم تبت، و تا همین اواخر شمنی های سیبری، از شاخ گوزن و نیز تا حدی در زندگی ایرلند سلتی و انگلیس و اسکاندیناوی در قرون وسطی نقشی داشته است.

    استفاده از شاخ گوزن در چانگ شا را مسلماً می توان به نفوذ بیابانگردان نسبت داد. سالمونی قبول دارد که در اوراسیا پرستش گوزن بومی بوده و به پیش از تاریخ باز می گردد و مهم آنکه تاریخ نویسان چینی که سالمونی از آن نام بـرده است، اهالی هونان را در نیمه دوم هزارۀ اول پیش از میلاد نیمه بربر می خوانند و می گویند که اساساً با بقیه مردم چین فرق داشتند. هیچ تندیسی که دارای شاخ گوزن باشد تا کنون در هیچ نقطه چین غیر از هونان یافت نشده، و تندیس هایی که تاکنون به دست امده از قرن چهارم تا سوم پیش از میلاد است، آن هم در دوره ای که بیابانگردان آسیایی یا در هر صورت آلتایی، در اوج ترقی خود بودند. شاخ گوزن های روی تندیس های چانگ شا، یعنی تندیس جانور دو سری که اکنون در موزه کاکس(Cox) در واشنگتن قرار دارد، مانند بسیاری ازاشیای یافت شده در پازیریک و کاتاندا، از پوست درخت ساخته شده اند و کلید معمای شاخ گوزن را باید در سیبری جستجو کرد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    بیابانگردان زین و یراق خود را با طرح های جانوری و هندسی می آراستند. تصویر هر نوع جانوری بر روی ان ها دیده می شود، هر چند تصویر گوزن و عقاب شاید بیش از همه به چشم بخورد. طرح های شاخ گوزن، نقشمای هندسی و گلدار، سرای پرندگان با تا روس، انوران شگفت انگیز به شکل سنجاب، برجسته کاری کم و زیاد و اشیایی با نیمرخ سیاه و گاه گاه به صورت مدوّر دیده می شود. موجوداتی از تیره گربه را می توان در زمره زیباترین کارها قلمداد کرد که بسیاری از آن ها مصراع های آغازین روسلان ولودمیلا(Ruslan and Ludmila) اثر پوشکین را به یاد می آورد:

    درخت سبز بلوطی در کنار آب برپاست

    با زنجیری زرّین بسته شده است.

    گربه ای فربه در هر پیچ وخمی

    روز و شب به هر طرف می رود؛

    هنگامی که به راست حرکت می کند، آوازی می خواند؛

    وقتی به چپ می رود، قصه ای نقل می کند.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    کنده کاری روی استخوان،سبک بومی را شاید روشن تر از فلزکاری نشان دهد. سرهای قوچی از کلرمس و سر جانوری خشمگین که احتمالاً گرگ است از کوه های سیاه ناحیه اورنبورگ(Orenburg) نشان می دهد که برای وفق دادن فن کنده کاری(با استخوان یا چوب) به فلزکاری تغییر زیادی لازم نبود. مردم پازیریک علاقه داشتند که کنده کاری های چوبی خود را با طلای چکش خورده یا ورقه سربی بپوشانند، ولی حتی هنگامی که فقط با چوب کار می کردن، آثاری به وجود می آوردند که مانند سر بزی کوهی یا مرال شاهکار واقعی به شمار می روند. مقیاس هر چه باشد، تندیس ها به طور زیبایی متعادل هستند، و هر ماده ارزان با همان مهارت و دقت به کار رفته که گرانبها ترین ماده مورد استفاده قرار گرفته است، به طوری که اشیای مفرغین از لحاظ هنری به هیچ وجه کم ارزش تراز اشیای زرین نیست، و طرح های نمدین نسبت به اشیای چوبین به یک اندازه رضایت بخش اند. در ایران، این مهارت تا قرن حاضر ادامه داشته است. در حدود بیست سال پیش، تندیس بز کوهی را دیدم که به توسط مردی ترک در حومه شاهپور از انجیر خشک ساخته شده بود که مسلماً آخرین صورت جانورانی به شمار می رفت که توسط بیابانگردان آسیایی ساخته می شد.

    در روزگار سکاها،تندیس های گوزن، بزکوهی، گاو نر یا جانوری دیگر، در حالی که پاهایشان جمع شده و به صورت دستگیره یا دسته درآمده بر روی تیرک ها یا دسته های اثاث منزل گذاشته می شد. این شکل غالباً مربوط سکاها بوده، ولی قدمت آن به مراتب بیشتر است، زیرا روی شانه های عاج در الامر* (Amrathina) متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد دیده شده است۲۹.عجب آن که هرچند اسب نقشی بسیار مهم در زندگی روزانه بیابانگردان داشته، به ندرت در هنر آن هاظاهر شده است یک نمونه کهن آن بر روی ظرف سیمینی ازمایکوپ دیده می شود، و اسب اینجا و آن جا در سراسر قرون پدیدار می گردد. اسب در کلرمس مورد توجه بوده، و تصویر اسب بر روی ظروفی که یونانیان برای سکاها ساختند دیده می شود، و در پازیریک نیز این نوع تصاویر به چشم می خورد و گاهی جنبه طلسم را پیدا می کرده است.

    بیابانگردان همه چیز را به صورت الگو و طرح می دیدند، ولی می توانستند شکل یک جانور را به صورت یک طرح هندسی در اورند یا این که یک طرح را به صورت جانور نشان دهند. مثلا چنین است شکل قوچی با روح بر روی نمد زینی که در تپه شماره۱، در پازیریک به دست آمده. پشم های مجعد پیرامون سرش، از روی الگویی درست شده که ممکن است از شکل تبرزین الهام گرفته شده باشد. همان نقشمایه با جنبه خاص خود بر روی غلاف دم اسبی که از همان تپه به دست آمده دیده شده است.

    تأثیری که این صورت های جانوری بر ذهن دارد بسیار زیاد است. تنوع فراوان جانوران از جنبه های مختلفی که به خود می گیرند کمتر جالب توجه نیست. آن ها که به صورت جانوران واقعی و خیالی روی هم رفته دور از واقعیت هستند به یکدیگر تنه می زنند و در برابر هم قرار می گیرند و با چنان حدت و شدتی با هم مخلوط می شوند که جهانی نا منتظر و ناشناخته در برابر دیدگان ما می گشایند. چون وارد این جهان شگفت انگیز می شویم، عضله ای کشیده در این سو و چشمی نگران در آن سو و شاخ گوزنی عالی در دیگر سو، همه وهمه در واقعی و عادی جلوه دادن منظره کمکی کنند و خاطره ای را زنده می سازند که در طی شکار آن را به طور سرسری یادداشت کرده و در ضمن هیجان به دست فراموشی سپرده ایم. در زمینه، علایم خورشیدی و طرح های هندسی که در کمال هنرمندی کشیده شده همه جا پراکنده است.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    در پازیریک، عشق به تزیینات در هر گوشه ای دیده می شد. تیرها که می بایستی هوای سرد را بشکافند، با پیچ و خم ها و شکل های حلزونی رنگ می شدند. این پیچ و خم ها و شکل های حلزونی را روی اشیای متداول تر نیز می بینیم. تسمه های گوناگون با الگوهایی از الماس، ستاره، قلب، سلیب، گل های نیلوفر و نقشمایه های برگی ساخته شده بود، تزیین می گشت. نمد زین ها به شکل قالی های با شکوه بود. تنها صورت آدمی است که در این هنر کمتر دیده می شد. در سکائیه، بیشتر صورت های آدمی به وسیله هنرمندان یونانی که در ان حوالی می زیستند، ساخته می شدند، و به نظر نمی رسد که آن ها هرگز سکاها را بر انگیخته باشند که با آنان در این باره به رقابت بپردازند. گاه گاه، بیشتر از راه شوخی و آن هم به شیوه گوروتسک رومیای(Romanesque grotesque)، هم در سکائیه و هم در پازیریک، چهره ای را روی شیء زینتی حک می کردند. طراح به ندرت به این کار رغبت نشان می داد، و در پازیریک، کسی که چهره ای را بر چنبره ای چوبی نقش می کرد، در برابر این وسوسه که قسمت بالای سرش را به صورت نخل کوچکی در بیاورد، نمی توانست مقاومت کند. با وجود این، اقوام اوراسیایی در صورت تمایل می توانستند تصویر چهره آدمی را نقش کنند. این نکته، با مشاهده آفریده ای پیداست که پیش از این درباره آن سخن گفتیم که بر روی یکی از پرده های پازیریک دیده می شود، زیرا اگرچه بیش از نیمی از بدن آن آفریده صورت حیوانی دارد، ازلحاظ روحی روی هم رفته، انسان است و نشان سبعیت و بدویت در آن مشاهده نمی شود و بینند احساس می کند که تصویر در کمال زیبایی و مهارت ساخته شده است.

    Untitled-57.jpg


    پرده ای که به منظور عبادت به کار می رفته و آن نیز از پازیریک پیدا شده است نمونه دیگری از مهارت بیابانگردان در طرح صورت های ادمی است. این پرده در حدود چهار در شش یارد است، و طرح دوبار برروی آن تکرار می شود، و آن را روی نمدهای رنگین و بر زمینۀ نمد شکری رنگ کشیده اند. این منظرۀ الهه بزرگ را نشسته برروی تختی که در محل ساخته شده نشان می دد زیرا، پایه ای خراطی شده، تخت کاملاًشبیه آن هایی است که آن ها را در وسایل خانگی تعبیه کرده و در گورها قرار داده اند. اما این الهه جامه ای برتن دارد که بیشتر شبیه لباسی از چین است تا ازآلتایی، جامۀ سوارکار و چهرۀ او نیز شبیه بدویان نیست. اما علامت چلچراغ مانند عجیبی که به این الهه تعلق دارد از الگوی شاخ گوزن گرفته شده، و این پرده بدون تردید، هم از لحاظ ساخت و هم از لحاظ الهام، محلی است.

    وفور اشیای تزیین شده، خواه از سکائیه وخواه ازآلتایی، از لحاظ کمیت به مراتب بیش از هر مقداری است که به وسیله هر قوم باستانی با جمعیت مشابه ساخته شده است. به همین علت، صرف نظر ازملاحظات سبکی و دلایل باستان شناختی، پیداست که ان اثر به وسیله خود بیابانگردان در طی زندگی شان ایجاد شده و برخلاف آن چه که گفته می شود، توسط صنعتگران حرفه ای که به دستور آن ها در مراکز شهرها، که بیشتر در دسترس آنان بوده، ساخته نشده است. نویسندگان چینی ملاحظه کرده اند که در میان رعایاس اورخان(Orkhan) که در خدمت هون ها بودند«زنان روی چرم با ابریشم ملیله دوزی می کنند و پارچه های پشمی می بافند، و مردان تیر و کمان و زین و لگام می سازند و طلا و آهن را برای سلاح سازی قالب می گیرند» این گونه تقسیم کار احتمالاً تا حد زیادی در اوراسیا وجود داشته است. از یافته های پازیریک چنین برمی آید ک تقریباً هر عضو طایفه در نوعی کاردستی مهارت داشته است. اکنون که پس از گذشت بیش از دو هزار سال به ساخته های آن ها می نگریم، نمی توانیم ازدادن لقب هنرمند به ان ها خودداری کنیم. با وجود این، بعضی ازمنتقدان مانند داوید سینور۳(David Sinor) گفته اند که سهم انان در هنر، در مقایسه با کارهای هنری اروپاییان و چینیان و هندیان، «بسیار متوسط» بوده است. این عقیده مسلماً متکی بر فرضیه غلطی است، زیرا سکاها و طوایف خویشاوند آن ها فرهنگی ایجاد نکردند، بلکه فقط سبکی در هنر آوردند. منصفانه تر این خواهد بود که آثار هنری آنان را با کارهای فنیقی ها و اتروسکی ها یا هر واحد نژادی زودگذر کوچک و مشابهی ازنژادهای گوناگون مقایسه کنیم تا آ ن که آنان را در کنار تمدن های بزرگی بگذاریم که در طی قرن ها توسط قومی بزرگ، که بر اثر علایق ملی و مذهبی به یکدیگر مربوط بودند، به وجود آمد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    سهم سکاها در گنجینه شاهکارهای هنری جهان نباید ناچیز تلقی شود. بعضی از آثار فلزی آن ها ارزشی جاودانی دارد، و بعضی ازطرح های جانوری منفرد آن ها، مانند پلنگ کلرمس، سیر پرده ای ازپازیریک یا شیر نمد زینی از همان جابا تصویرهای پیکاسو در قیاس با بوفن(Buffon) یا با طرح های جانوری هر مکتب هنری دیگر قابل مقایسه است. سکاها اگرچه جهان را از لحاظ آثار بزرگ، غنی نکرده اند، نهادند که در تکامل چندین شاخه هنر اروپایی تأثیر داشت. گذشته از این، موفق شدند که یک هنر واقعاً مردمی بیافرینند، و این خود اقدامی نادر است. بر خلاف صنعت، که به طور کلی مصول صنعتگران ماهر ولی نه به طور اخص حرفه ای است، و بر خلاف هنر قومی، که توسط سنت گرایان قابل، ولی بدون نیروهای تخیّل اداه می یابد، هنر مردمی به وسیله سراسر جامعه طرح ریزی می شود و به مرحله عمل در می آید. تنها گروه هایی از مردم استعداد تکامل چنین هنری را داشته اند. این مطلب که سکاها و طوایف خویشاوند آن ها موفق شدند بدین درجه نایل آینده با مشاهده اشیایی که آنان با خود به گور بـرده اند، تأیید می شود.



    Untitled-56.jpg




    * به یونانی، روتون به معنی پیاله ای ازمفرغ یا سفال که پایه آن به صورت زن یا حیوان بوده – م.

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مربوط به تمدنی در مصر قدیم قبل از ۳۸۰۰پیش از میلاد(از الامر محل اکتشافات باستانی در مثر) – م.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ظروف خانگی
    دیگ های مفرغینی، که در آن سماها گوشت می پختند، مانند زین و برگ اسب هایشان، از مشخصات سکایی به شمار می آید.این گونه دیگ ها، که آن ها را در هر گور کوچک و بزرگ سکایی یافته اند، در سراسر عصر سکایی شکل خود را حفظ کرده اند. بیشتر دیگ های غیر سکایی معمولاً دارای سه پایه هایی بوده که آن ها را روی آتش نگاه می داشته است. همچنین یک دسته حلقه ای مرکزی داشته که با آن دیگ را حمل می کردند و روی شعله می آویختند. اما دیگ های سکایی برروی پایه ای محکم قرار داشت که شبیه یک مخروط ناقص بود. این دیگ ها نیمه کروی بودند. به جای یک دسته حلقه ای که از یک طرف تا طرف دیگر دیگ باشد، در حاشیۀ آن دو دسته برآمده می ساختند ی است که شش دسته دارد. بیشتر دیگ های را از مفرغ ریخته شده می ساختند، و از لحاظ اندازه از نمونه های کوچک گرفته تا آن هایی که سه پا ارتفاع و هفتاد و پنج پوند* وزن دارد، دیده می شود. بر خلاف تقریباً شیء دیگر سکایی، این دیگ ها به ندرت تزیین شده اند، ولی هنگامی که میخواستند صورت دیگری از دیگ بسازند، معمولاً محدود طرحی می شد که با نواری به شکل تعدادی خدنگ ساخته شده یا از ترکیبات هندسی به وجود آمده بود. آن عده از سماها که بیشتر تحت تأثیر یونانا قرار می گرفتند به تزیینات بیشتری راغب بودند، اما حتی در این صورت هم از تزیینات افراطی بود و جنبۀ تصویری نداشت. سادگی دیگ ها تقریباً به طور مسلم بر اثر ملاحظات عملی بوده است، زیرا دودی که ازآتش بر میخاست تزیینات دیگ را سیاه می کرد و پاک کردن آن را دشوار می ساخت. سماها بدون عقل سلیم نبودند و، مانند بسیاری از پیشه وران، افرادی صرفه جو به شمار می آمدند. نمونه طرز فکر آن ها را در رفتار پادشاه آن ها به نام آریانتوس(Arianthus)می توان دریافت. وی دستور داد برای سرشماری مردم، هر فرد در سرزمینش یک نوک پیکان مفرغی نزد او بیاورد؛ و هنگامی که همۀ آن ها را شمارش کرد، دستور داد نوک پیکان ها را ذوب کنند و از آن ها دیگی بزرگ بسازند.

    روستوتسف تعدادی ظرف را شناسایی کرده که دارای مناظری مربوط به الهۀ بزرگ بوده و ظروف مقدس محسوب می شده اند. چنین ظروفی، قطع نظر از محل آن ها، بیشتر از گورهای سماها به دست آمده است. این مناظر بیشتر برروی ظرف ابخوری (رایتون) و ظرف های کوچک مدوّری دیده می شود که به عقیده روستوتسف منحصراً در مراسم مذهبی به کار رفته است.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Untitled-46.jpg






    بسیاری ازظروف آبخوری گرانبهاتری که در گورهای سکایی به دست آمده توسط استادان یونانی شاخته شده است، ولی پیاله هایی که اساساً سکایی هستند نیز وجود دارد. از مشخصات آن ها یکی پایه آن ها یکی پایه مسطح و بلند و دسته های سوراخ داری است که احتمالاً در ایجاد شکل ظرف های نوشید*نی چشی روس ها در اواخر قرون وسطی بی تأثیر نبوده است. بسیاری از خانواده های بدوی دارای شاخ آبخوری بودند. کوزۀ مخصوص کومیز که کاملاً سکاییی است نیز از لوازم خانگی بود. زیباترین آن ها کوزۀ چرتوملیک است که چهار دهانه دارد و هر یک از آن ها به جانوری ختم می شود. در سه تای ان ها الک هایی تعبیه کردند و الک چهارم در گلوی ظرف است. در پازیریک از کوزه های بلند سفالین برای ذخیره کردن کومیز استفاده می کردند و ظروف فلزی را برای این منظور به کار نمی بردند. کوزه های سفالین را در محل و به همان ترتیب می ساختند که سماها آن را برای استفاده روزانۀ خوددرست می کدند؛ هر چند در ساختن ظروف به رنگ قرمز، که آن ها را در جشن های ویژه به کار می بردند، از یونان تقلید می کردند. از آثار بازماندۀ پازیریک چنین بر مب آید که بسیاری از ظروفی کهدر خانه ساخته می شد دارای قاعده ای مدوبر یود، برای نگاه داشتن آن ها از حلقه های چوبی استفاده می شد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا