- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
بیابانگردان در کار دشوار نشان دادن جانوران در یک صحنه، با حالات مختلف زندگی آن ها، تا اندازه زیادی موفق بودند: طرح جانوری که به شتاب می گذرد، بیانگر هنر عالی آنان است. سر و دو پای جلو جانور از روبرو نشان داده شده، در صورتی که، قسمت پشت آن در جهت مخالف نموده شده، تا برزمین افتادن جانوری مجروح را تجسم بخشد. دشوار است تصور کنیم که تصاویری از این دست – که شاید در هنر تصویری بیش از همه به هنر انتزاعی نزدیک است — مفهوم عمیق مذهبی داشته باشد. تصویر ها به اندازه ای پر از حیات، و به اندازه ای تحلیلی و دور از تعصب، و گروه بندی جانوران به اندازه ای طبیعی و تکرار جانوران به اندازه ای زیاد حالاتشان به اندازه ای متفاوت است که نمی توان آن ها را تصادفی دانست. شاید موضوع اصلی بر اثر عرف و عادت تلقین شده باشد، زیرا هنر سکایی از صورت ها و رسوم و آداب مشخص پیروی می کرده، و مذهب نمی توانسته است در آن نفوذی داشته باشد.
صحرا نشینان با حساسیتی شدید و غیرعادی نسبت به محیط خود عکس العمل نشان می دادند و، همان گونه که دشت اوراسیایی پر از حیات و حرکت بود، به همان ترتیب با زبان تأثیر پذیر و نمادین و هنر خود می کوشیدند که این حیات و سرزندگی جهانی را به وسیلۀ تصاویر جانورانی نشان دهند که آن ها را با مهارت تمام مجسم می ساختند. بدین ترتیب، بخشی از اندام یک جانور به صورت جنبۀ خاص جانوری دیگر در می آمد. فرانکفورت ۳(Frankfort) عقیده دارد که سکاها ممکن است این فکر را از لرها گرفته باشند، اما، در این صورت، خود لرها احتمالاً آن را از هیتی ها آموخته بودند که از نشان دادن دم یک حیوان به صورت سر حیوان دیگر لـ*ـذت می بردند. عادت پر کردن فضای خالی، با تبدیل بخشی از جانور به صورت عضو ویژۀ جانور دیگر، به عقیدۀ مینز مربوط به وحشت یا تنفر از فضای خالی بوده است، ولی اگر آن را به منزلۀ عکس العملی غریزی در برابر تنوع و تغییر پذیری طبیعت توجیه کنیم، این نکته بیشتر در مورد تصویرهای آن ها صادق است. فکر تجربه کردن بدین روش، شاید از طرف هیتی ها به سکاها انتقال یافته باشد، زیرا گورهای شاهزادگان که کوفتین(Kuftin) آن ها را در تریالتی۴(Trialeti) در حدود صد میلی تفلیس از خاک بیرون آورد، در درون خود مقدار زیادی اشیای سیمین و زریّن داشت که دارای ویژگی های مسلمی با اصل و منشأ هیتی بود. یافته های دیگر از همان نوع تقریباً به همان اندازه غنی، به وسیله پیتروفسکی(Pietrovskys) در کی روف هان(Kiron Han) در ارمنستان به دست آورده و در نتیجۀ امکان دارد که به طور مستقیم از آسیای صغیر وارد شده باشد.
صحرا نشینان با حساسیتی شدید و غیرعادی نسبت به محیط خود عکس العمل نشان می دادند و، همان گونه که دشت اوراسیایی پر از حیات و حرکت بود، به همان ترتیب با زبان تأثیر پذیر و نمادین و هنر خود می کوشیدند که این حیات و سرزندگی جهانی را به وسیلۀ تصاویر جانورانی نشان دهند که آن ها را با مهارت تمام مجسم می ساختند. بدین ترتیب، بخشی از اندام یک جانور به صورت جنبۀ خاص جانوری دیگر در می آمد. فرانکفورت ۳(Frankfort) عقیده دارد که سکاها ممکن است این فکر را از لرها گرفته باشند، اما، در این صورت، خود لرها احتمالاً آن را از هیتی ها آموخته بودند که از نشان دادن دم یک حیوان به صورت سر حیوان دیگر لـ*ـذت می بردند. عادت پر کردن فضای خالی، با تبدیل بخشی از جانور به صورت عضو ویژۀ جانور دیگر، به عقیدۀ مینز مربوط به وحشت یا تنفر از فضای خالی بوده است، ولی اگر آن را به منزلۀ عکس العملی غریزی در برابر تنوع و تغییر پذیری طبیعت توجیه کنیم، این نکته بیشتر در مورد تصویرهای آن ها صادق است. فکر تجربه کردن بدین روش، شاید از طرف هیتی ها به سکاها انتقال یافته باشد، زیرا گورهای شاهزادگان که کوفتین(Kuftin) آن ها را در تریالتی۴(Trialeti) در حدود صد میلی تفلیس از خاک بیرون آورد، در درون خود مقدار زیادی اشیای سیمین و زریّن داشت که دارای ویژگی های مسلمی با اصل و منشأ هیتی بود. یافته های دیگر از همان نوع تقریباً به همان اندازه غنی، به وسیله پیتروفسکی(Pietrovskys) در کی روف هان(Kiron Han) در ارمنستان به دست آورده و در نتیجۀ امکان دارد که به طور مستقیم از آسیای صغیر وارد شده باشد.