- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
درگور اصلی کول اوبا، یک جدار نازک و جعبه مانندی جسد شاه را از سلاح ها و نوک پیکان هایش جدا می ساخت. در گور دیگری که حجره ای مشابه بود، تخته روانی چوبی با پایه های منحنی قرار داشت که جسد زنی را بر روی آن گذاشته بودند. ملازمش در زاویه های قائمه نسبت به او در بخش دیگری قرار داده شده بود. این زن نیم تاجی از کهربا بر سر و گردن بند طلای بسیار زیبایی بر گردن و انگشتری های گرانبهایی بر انگشتان خویش داشت. بازوانش مزّین به بازو بند و در کمرش دو مدال بزرگ دیده می شد و عجب ان که آراسته به سر آتنه* بود. همچنین یک کارد دراز و پنج کارد کوچک تر سکایی با دسته عاج که به ملازمان او تعلق داشت، در آن جا بود. از کل اوبا نیز تندیس زرین گوزنی خوابیده به دست آمده که احتمالاً قطعه مرکزی سپری را تشکیل می داده است. این تندیس اگرچه از لحاظ زیبا شناختی به پای نمونه عالی کاسترومسکایا نمی رسد ولی از لحاظ هنر فلز کاری به منزلی شاهکاری به شمار می رود.
بدین ترتیب، پیداس که وقتی سکاها در اوج قدرت خود بودند (یعنی شاید از اوایل قرن هفتم تا چهارم یا سوم پیش از میلاد) پادشاهان و ملکگان سکایی و رؤسای بزرگ یان سرزمین را با زیبا ترین جا مه ها و جواهر آلات آنان به خاک می سپردند، غالباض لباس هایی اضافی برای استفاده آن ها در جهان دیگر
در گورشان قرار می دادند.سکاها نیز پیوسته ظروف مقدس زرّین و سیمین و پیاله های افراد متوفا را در گورشان می نهادند و پوزه های دو دسته ای از نوشید*نی و روغن، دیگ مفرغین بزرگی شامل مقداری گوشتف و سلاح های مهم را در دسترس آن ها قرار می دادند. رؤسای مستخدمان، در حالی که بهترین جامه ها را بر تن و سلاح های خود را در دسترس دارند، و به جای زینت آلات مفرغین در کنارشان است، در اتاقک های ساده تر دفن شده اند. اما همسر مرد متوفا همیشه دارای گوری بود که تقریباً از لحاظ عظمت به پای گور شوهرش می رسید، و گاهی ملازمانی، احتمالاً مهترش، برای همراهی او انتخاب می شد. همل جسد ها را به پشت می خواباندن و صورت های آن ها را متوجه شرق می کردند.
در آیین های تدفینی با شکوه تر، جسد رئیس را معمولا با رابه ای به گورستان می بردند که لااقل دو اسب و معمولاً چهار گاهی تا شش اسب آن را می کشیدند. افراد کم اهمیت تر را روی تشک هایی در تخت روان می گذاشتندو اعضای خانواده آن ها را به طور جمعی جسد ها را حمل می کردند. در هر مورد، مراسم تدفین احتمالاً پر سر و صدا انجام می گرفته است. پیشاپیش آن ها پرچم دارانی حرکت می کردند که تیرک ها دارای تندیس های پرندگان رعب آور یا حیوانات پر هیبت بود. به دنبال آن ها گروهی از اعضای طایفه می آمدند که جق جقه های فلزی عظیم را می چرخاندند و زنگوله های متصل به دسته های چوبی را تکان می دادند و جیغ های گوش خراشی به منظور دور کردن ارواح خبیثه می کشیدند. سپس ارابۀ ویژه تشیع جنازه یا تخت روان که به وسیلۀ عده ای حمل می شد حرکت می کرد، و اسبان با صدای زنگوله های زین و یراق خود به این همهمه ها می افزودند. در هر دو سوی جسد، مردانی راه می پیمودند که سایبانی را حمل می کردند. بر فراز این سایبان، جانوری مفرغین قرار داشت و زنگوله های بیشتری نیز بدان آویخته بود. سپس کسانی می آمدند که می بایستی در گور خود بمیرند و در جهان دیگر همراه اربابشان باشند. حرکت دسته جمعی در حالی به پایان می رسید که بقیه اعضای طایفه شیون کنان به دنبال می آمدند.
بدین ترتیب، پیداس که وقتی سکاها در اوج قدرت خود بودند (یعنی شاید از اوایل قرن هفتم تا چهارم یا سوم پیش از میلاد) پادشاهان و ملکگان سکایی و رؤسای بزرگ یان سرزمین را با زیبا ترین جا مه ها و جواهر آلات آنان به خاک می سپردند، غالباض لباس هایی اضافی برای استفاده آن ها در جهان دیگر
در گورشان قرار می دادند.سکاها نیز پیوسته ظروف مقدس زرّین و سیمین و پیاله های افراد متوفا را در گورشان می نهادند و پوزه های دو دسته ای از نوشید*نی و روغن، دیگ مفرغین بزرگی شامل مقداری گوشتف و سلاح های مهم را در دسترس آن ها قرار می دادند. رؤسای مستخدمان، در حالی که بهترین جامه ها را بر تن و سلاح های خود را در دسترس دارند، و به جای زینت آلات مفرغین در کنارشان است، در اتاقک های ساده تر دفن شده اند. اما همسر مرد متوفا همیشه دارای گوری بود که تقریباً از لحاظ عظمت به پای گور شوهرش می رسید، و گاهی ملازمانی، احتمالاً مهترش، برای همراهی او انتخاب می شد. همل جسد ها را به پشت می خواباندن و صورت های آن ها را متوجه شرق می کردند.
در آیین های تدفینی با شکوه تر، جسد رئیس را معمولا با رابه ای به گورستان می بردند که لااقل دو اسب و معمولاً چهار گاهی تا شش اسب آن را می کشیدند. افراد کم اهمیت تر را روی تشک هایی در تخت روان می گذاشتندو اعضای خانواده آن ها را به طور جمعی جسد ها را حمل می کردند. در هر مورد، مراسم تدفین احتمالاً پر سر و صدا انجام می گرفته است. پیشاپیش آن ها پرچم دارانی حرکت می کردند که تیرک ها دارای تندیس های پرندگان رعب آور یا حیوانات پر هیبت بود. به دنبال آن ها گروهی از اعضای طایفه می آمدند که جق جقه های فلزی عظیم را می چرخاندند و زنگوله های متصل به دسته های چوبی را تکان می دادند و جیغ های گوش خراشی به منظور دور کردن ارواح خبیثه می کشیدند. سپس ارابۀ ویژه تشیع جنازه یا تخت روان که به وسیلۀ عده ای حمل می شد حرکت می کرد، و اسبان با صدای زنگوله های زین و یراق خود به این همهمه ها می افزودند. در هر دو سوی جسد، مردانی راه می پیمودند که سایبانی را حمل می کردند. بر فراز این سایبان، جانوری مفرغین قرار داشت و زنگوله های بیشتری نیز بدان آویخته بود. سپس کسانی می آمدند که می بایستی در گور خود بمیرند و در جهان دیگر همراه اربابشان باشند. حرکت دسته جمعی در حالی به پایان می رسید که بقیه اعضای طایفه شیون کنان به دنبال می آمدند.