تاریخ تمدن سکاهای باستان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 1,959
  • پاسخ ها 98
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
درگور اصلی کول اوبا، یک جدار نازک و جعبه مانندی جسد شاه را از سلاح ها و نوک پیکان هایش جدا می ساخت. در گور دیگری که حجره ای مشابه بود، تخته روانی چوبی با پایه های منحنی قرار داشت که جسد زنی را بر روی آن گذاشته بودند. ملازمش در زاویه های قائمه نسبت به او در بخش دیگری قرار داده شده بود. این زن نیم تاجی از کهربا بر سر و گردن بند طلای بسیار زیبایی بر گردن و انگشتری های گرانبهایی بر انگشتان خویش داشت. بازوانش مزّین به بازو بند و در کمرش دو مدال بزرگ دیده می شد و عجب ان که آراسته به سر آتنه* بود. همچنین یک کارد دراز و پنج کارد کوچک تر سکایی با دسته عاج که به ملازمان او تعلق داشت، در آن جا بود. از کل اوبا نیز تندیس زرین گوزنی خوابیده به دست آمده که احتمالاً قطعه مرکزی سپری را تشکیل می داده است. این تندیس اگرچه از لحاظ زیبا شناختی به پای نمونه عالی کاسترومسکایا نمی رسد ولی از لحاظ هنر فلز کاری به منزلی شاهکاری به شمار می رود.



Untitled-37.jpg


بدین ترتیب، پیداس که وقتی سکاها در اوج قدرت خود بودند (یعنی شاید از اوایل قرن هفتم تا چهارم یا سوم پیش از میلاد) پادشاهان و ملکگان سکایی و رؤسای بزرگ یان سرزمین را با زیبا ترین جا مه ها و جواهر آلات آنان به خاک می سپردند، غالباض لباس هایی اضافی برای استفاده آن ها در جهان دیگر

در گورشان قرار می دادند.سکاها نیز پیوسته ظروف مقدس زرّین و سیمین و پیاله های افراد متوفا را در گورشان می نهادند و پوزه های دو دسته ای از نوشید*نی و روغن، دیگ مفرغین بزرگی شامل مقداری گوشتف و سلاح های مهم را در دسترس آن ها قرار می دادند. رؤسای مستخدمان، در حالی که بهترین جامه ها را بر تن و سلاح های خود را در دسترس دارند، و به جای زینت آلات مفرغین در کنارشان است، در اتاقک های ساده تر دفن شده اند. اما همسر مرد متوفا همیشه دارای گوری بود که تقریباً از لحاظ عظمت به پای گور شوهرش می رسید، و گاهی ملازمانی، احتمالاً مهترش، برای همراهی او انتخاب می شد. همل جسد ها را به پشت می خواباندن و صورت های آن ها را متوجه شرق می کردند.

در آیین های تدفینی با شکوه تر، جسد رئیس را معمولا با رابه ای به گورستان می بردند که لااقل دو اسب و معمولاً چهار گاهی تا شش اسب آن را می کشیدند. افراد کم اهمیت تر را روی تشک هایی در تخت روان می گذاشتندو اعضای خانواده آن ها را به طور جمعی جسد ها را حمل می کردند. در هر مورد، مراسم تدفین احتمالاً پر سر و صدا انجام می گرفته است. پیشاپیش آن ها پرچم دارانی حرکت می کردند که تیرک ها دارای تندیس های پرندگان رعب آور یا حیوانات پر هیبت بود. به دنبال آن ها گروهی از اعضای طایفه می آمدند که جق جقه های فلزی عظیم را می چرخاندند و زنگوله های متصل به دسته های چوبی را تکان می دادند و جیغ های گوش خراشی به منظور دور کردن ارواح خبیثه می کشیدند. سپس ارابۀ ویژه تشیع جنازه یا تخت روان که به وسیلۀ عده ای حمل می شد حرکت می کرد، و اسبان با صدای زنگوله های زین و یراق خود به این همهمه ها می افزودند. در هر دو سوی جسد، مردانی راه می پیمودند که سایبانی را حمل می کردند. بر فراز این سایبان، جانوری مفرغین قرار داشت و زنگوله های بیشتری نیز بدان آویخته بود. سپس کسانی می آمدند که می بایستی در گور خود بمیرند و در جهان دیگر همراه اربابشان باشند. حرکت دسته جمعی در حالی به پایان می رسید که بقیه اعضای طایفه شیون کنان به دنبال می آمدند.
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    این جریانات انسان را به یاد تشریفاتی می اندازد که در چین در زمان امپراتوران سلسله هان رایج بود، و بدین ترتیب، جای شگفتی نیست که در پازیریک نیز متداول شده باشد. اما در آن جا هیچ جق جقه یا زنگوله ای هنوز یافت نشده، هر چند بعضی از ویژگی های محلی، که در پایان این فصل توصیف خواهد شد، به این گورها جنبه ای خاص می بخشد و مسایلی را پی شمی آورد که حل آن ها هنوز تا اندازه زیادی وابسته به نتایج کاوش های آینده است.

    در جنوب روسیه، پس از آن که جسد متوفا را در حجره گور در زیر بنای خیمه مانند می نهادند و دارایی او را در کنارش قرار می دادند، اجساد همراهنش را در جاهایی که برا آن ها اختصاص داده شده بود، می چیدند همراهان را یا با نوشاندن زهر یا خفه کردن به قتل می رساندند. سپس نوبت اسبان می رسید که همگی به زین و یراق مجلل آراسته شده بودند. هر یک از آن ها را با فرود آوردن ضربه ای بر سرشان می کشتند، و لاشه های آن هارا در پیرامون گور های افراد می چیدند. قرار دادن آن ها بر طبق فضایی که برایشان وجود داشت تغییر می کرد. در صورت امکان آن ها را به طور مرتب، یا به صف، یا جفت جفت، یا حتی در دایره ای پیرامون گورهای می چیدند. اما گاهی بعضی از آن ها را در محلی بلندتر از گور اصلی دفن می کردند، ولی، حتی در آن صورت، لاشه ها را در یک گودال می نهادند. آن گاه قشری از خاک روی اجساد می پاشیدند و گاری مخصوص تشیع جنازه را در هم می شکستند و اجزای آن را روی زمین می ریختند. در آن صورت، گودال را پر می کردند و زمین را روی گور می کوبیدند. گاهی، برای محکم کردن محل، از سنگ استفاده می کردند.



    Untitled-27.jpg


    ۱-دریای سیاه ۱۳- اوغوز ۲۵- ریزانوفکا


    ۲-کارگود ناشخ ۱۴- سولوخا ۲۶- ژاریشچه

    ۳-کاستزو مسکایا ۱۵- آلتین اوبا ۲۷- نمیروفسکوئه

    ۴-تسارسکایا ۱۶- تسارسکی ۲۸- اولبیا

    ۵-کورد زهیپ ۱۷- دون (رود) ۲۹- تسیمبالکا

    ۶-کلرمس ۱۸- چرتوملیک ۳۰- نیکوپول

    ۷-اولسکی ۱۹- ملگونف ۳۱- پانتی کاپایوم

    ۸-الیزاوتو فسکایا ۲۰- الکساندروپول ۳۲- نئاپولیش

    ۹-ورونژ ۲۱- اسملا (رود) ۳۳- خرسونسوس

    ۱۰-ساراتوف ۲۲- ایلی نتسی ۳۴- هفت برادران

    ۱۱-ولگا (رود) ۲۳- کیّف
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Untitled-28.jpg


    ۱- چرخ ارابه ۱۴- پوست گوسفند


    ۲- تابوت ها و سرپوش ۱۵- پایه های میز

    ۳- استخوان مرده ۱۶- شش تیر چوبی برای چادر حشیش کشان

    ۴- تیرک ارابه ۱۷- طرف استوانه ای شکل از استخوان

    ۵- نردبان ۱۸- متکای نمدین

    ۶- قالی ۱۹- ظروف خانگی

    ۷تا۹- بخش های ارابه ۲۰- پوشش سر زنانه

    ۱۰- لاشه های اسبان ۲۱- تیرک برای سقف حجرۀ گور

    ۱۱- قالیچه ۲۲- باقیمانده بخش های ارابه

    ۱۲- قطعات کوزۀ ۲۳- بخشی از گاری

    ۱۳- پوست بز
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    به خاطر مردگان، بر روی زمین مسطح شب زنده داری و اخرین مرحلۀ تشریفات را که عبارت از ساختن تپه برفراز گور بود، به پایان می رساندند. چنین بود آیین تدفین امیری توانگر، یا رییس قبیله ای نیرومند، یا مالکی مغرور با گله های بی شمار و اسبان ذی قیمت، یا رییسی با چندین همسر، یا صاحب مقدار زیادی زینت آلات که بیشتر آن از طلا بود. رؤسایی با ثروت کمتذ، ولی دارای اعتبار و حیثیت، نیز با تشریفاتی مجلّلی به خاک سپرده می شدند، اما به جای داشتن گوری مخصوص به خود، معمولاً در گور بزرگ تر از دو گوری که ظاهراً به هم پیوسته بودند، دفن می شدند. در نتیجه، گورهایی از این دست را گورهای دوگانه(Blisnitzy) می نامند. این گورهای تپّه ای متعلق به رؤسای قبایل دارای شیب های نسبتاً تند هستند که برای محکم کردن آن ها ازسنگ استفاده می کردند وقلّۀ تپّه را به صورت مسطح در می آوردند. در زیر آن، یک حجره گور منحصر به فرد و حاوی جسد رییس قبیله می ساختند، و تجهیزات نظامی، غذا و نوشید*نی، برای مسافرت به جهان دیگر و بهترین اموال شخصی آن ها را در آن جا می نهادند. در میان آن اموال، اشیایی به دست آمده که توسط صنعتگران یونانی ساخته شده است. مردی ماننداین یکه و تنها به جهان دیگر می رفت و هیچ همراه انسانی نداشت، ولی اسبانش به دنبال او می آمدند. لاشه هایشان را معمولاً به صورت دایره ای در پیرامون حجره گور دفن می کردند. تپّه های کوچک تر مجاور شامل گورهای افراد فقیر بود که احتمالاً از اعضای معمولی طایفه بودند.

    پیش از بررسی گورهای شرقی تر، شاید مناسب باشد که نظری به بعضی از گورستان های سکاها در شمال غربی روسیه و پروس و بالکان بیفکنیم که همه آن ها اندکی با گورهای کوبان فرق دارد، ولی با گورهای سلطنتی جنوب روسیه بسیار متفاوتند. بدین ترتیب، در نواحی پر درخت تر کیّف و پولتاوا، جایی که بیشتر جمعیت را کوچ نشینان، یا در هر صورت، ساکنان نیمه بدوی تشکیل می دادند، گورهای تپّه ای سکایی کوچک ترند، و تنها در حدود هفت پا ارتفاع دارند. در آن جا تعداد کمتری اسب مدفون است، و محتویات آن ها کمتر غنی است و به جای طلا یا سایر فلزات، استخوان دیده می شود. تزیینات چوبی احتمالاً در آن جا به کار رفته، که مقدار کمی از آن ها در برابر تغییرات جوی مقاومت کرده است. اکثر گورهای این منطقه متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد و از مانی باقی مانده اند که در حجره های گورها محوطه ای با تیرک هایی برای ثابت نگاه داشتن سقف چوبی مسطح می ساختند. غالباً ئر چنین حجره هایی اضلاع یا دیوارهای چوبی و همچنین کف هایی از چوب بلوط درست می کردند. در این جا نیز فرد متوفا را همیشه با سلاح ها و تیرکش و گاهی با زره او به خاک می سپردند و اشیایی که تصور می رفت در جهان دیگر برایش ضرورت داشته باشند در گورش می نهادند. در بیشتر موارد، آینه ای بدان می افزودند و گاهی چند شیء زرین نیز در آن جا می گذاشتند، ولی شمار اسبانی که قربانی می کردند به ندرت از دو رأس فراتر می رفت.

    Untitled-30.jpg




    Untitled-31.jpg


    Untitled-32.jpg




    • ۱- دریای زرد ۱۰- مینوسینسک ۱۹- نویین اولا ۲۸- نمی روفسکوئه
    • ۲- رود زرد ۱۱- کاتاندا ۲۰- شیلکا(رود) ۲۹- ولگا(رود)
    • ۳- اوردوس ۱۲- شیبه ۲۱- کرولن(رود) ۳۰- اورال(رود)
    • ۴- سرزمین هیونگ نو ۱۳- دریاچه بالخاش ۲۲- توبولسک ۳۱- ساراتف
    • ۵- تورفان ۱۴- اومک ۲۳- توبول(رود) ۳۲- الیزا تینسکوئه
    • ۶- ابی نور ۱۵- ایرتی(رود) ۲۴- ایشیم(رود) ۳۳- دریای کاسپین
    • ۷- سیر دریا ۱۶- سرزمین ووسون ۲۵- دریاچه آرال ۳۴- کاسترومسکایا
    • ۸- کاراکول ۱۷- دریاچه بایکال ۲۶- مرو ۳۵- مایکوپ
    • ۹- پازیریک ۱۸- ینی سئی(رود) ۲۷- دریاچه غوریان ۳۶- تِرِک (رود)
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    Untitled-33.jpg




    ۳۷- دریاچه وان ۴۶- دون (رود) ۵۵- کول اوبا ۶۴- ویستول (رود)

    ۳۸- سقز ۴۷-اولسکی ۵۶- اولبیا ۶۵- زولدهام پوتسزا

    ۳۹- نینوا ۴۸- کلرمس ۵۷- ملگونف ۶۶- فترسفلد

    ۴۰- فرات (رود) ۴۹- نیل(رود) ۵۸- دنیپر ۶۷- الب (رود)

    ۴۱- بابل ۵۰- دریای مدیترانه ۵۹- کیّف ۶۸- ورونژ

    ۴۲- شوش ۵۱- آتن ۶۰- دنیستر (رود) ۶۹- هاشتات

    ۴۳- خلیج فارس ۵۲-هفت برادران ۶۱- دانوب (رود) ۷۰- دریای بالتیک

    ۴۴- دجله (رود) ۵۳- نئاپولس ۶۲- پانتی کاپانوم ۷۱- سیحون (رود)

    ۴۵- چرتوملیک ۵۴- دریای سیاه ۶۳- دریاچه غوریان ۷۲- جیجون (رود)
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    شمار گورهای غربی تر کمتر است. اما در هنگام شخم زدن مردی در فترسفلد در پروس مجموعه ای به دست آمده که دارای اهمیت است. این مجموعه حیرت انگیز شامل یک سبو و تجهیزات کامل یکی از جنگجویان سکایی است، ولی اثری از استخوان اسب در آن نیست. شیء قابل توّجه آن عبارت از سپری است از طلای کم رنگ که ظقطعه مرکزی آن دارای تندیس جالب توجهی از یک ماهی است. یک سـ*ـینه بند اسب یافت شده که تنها سـ*ـینه بندی از نوع خود است که به یک فرد سکایی تعلق دارد. در کنار آن، یک صفحه زرّین است که از غلاف شمشیری به سبک سکایی جدا شده، و همراه آن دشنه است که جلد آن به شکل قلب و به شیوۀ سکایی _ سیبریایی است. با این گنجینه، هیچ زینت آلات یا زین و یراق اسب به دست نیامده است. تاریخ آن را اوایل قرن پنجم پیش از میلاد دانسته اند. کشف نسبتاً مشابه ولی کم اهمیت تری در پلوه موهلن(Plohmuhlen) در شلسویک۷ (Schleswig) به عمل آمد. هیچ یک از آن ها وجود اشیای سکایی در این نقطه شمال غربی زادگاهشان را توجیه نمی کند، و برعهده باستان شناسان آینده است که نشان دهند که آیا سکاها به ثورت جوامع منفرد یا به صورت جوامع منفرد یا صورت گروه معتنابهی وارد پروس شدند، یا به صورت دسته های کوچک از طریق راه های پرپیچ و خم سفر کردند، یا شاید گروه بزرگی از آن ها از راه مشخصی از سیلزی(Silesia) گذشتند.

    در قرن ارم پیش از میلاد، سکاهای سلطنتی جنوب روسیه در صدد برآمدند که فرماندهی خود را از دنیپز سفلا به نواحی شمالی و غربی مسکن پیشین خود منقل کنند. اندکی بعد، حاشیۀ شرق بالکان به صورت پایگاه سکایی در آمد، و نتیجه، این منطقه شامل تعداد قابل ملاحظه ای از گورهای سکایی است. بسارابی(Bessarabia)، والاشی(Wallachia) و دوبروجا(Dobrudja) به ویژه آثار مهمی از اقامت آن ها را در بردارد. از بعضی از گورهای آن جا نمونه های جالب توجهی از اشیای هنری آنان به دست آمده است. در رومانی، غنی ترین گنجینه ها در بوخووینا(Bukhovina) پیدا شده است. در این جا، جالب ترین گورهای تپه ای در مجاورت کوسی اورول ماره (cuciurul Mare)، ساتوماره(Satu Mare) و بورنی(Boureni) در مولداوی یافت شده است. ولی در هیچ نقطۀ بالکان گورها تاکنون مورد آن بررسی مفصل و منظم قرار نگرفته است که بتوان میان رسوم جاری در این پایگاه های سکایی و رسوم سکائیه خاص مقایسه ای به عمل آورد.

    بعضی از سکاها نیز در حدود ۵۰۰ پیش از میلاد به مجارستان نفوذ کردند، و احتمالاً راهی را در پیش گرفتند که از مولداوی و ترانسیلوانی می گذشت، زیرا هر دو ناحیه از لحاظ گورهای تپه ای غنی هستند. بسیاری از اشیای یافت شده در خاک مجارستان دارای اهمیت هنری فراوان اند. در میان آن ها دو گوزن زرّین عالی یافت شده یکی در تاپیوس زنت مارتون(Topioszontmarton) و دیگری دز زولدهالوم پوتسزا(Zoldhalompuszta). شمار گورهای سکایی در مجارستان بسیار است و کارگران کشاورز غالباً به گنجینه هایی دست یافتند. گذشته از کشف های اتفاقی از این دیت، بیش از هشتاد و پنج گوذ اصلی در این کشور تا ۱۹۳۹ به طریق علمی مورد کاوش قرار گرفته است. در همه آن ها، استخوان اسب وجود داشته است، هر چند شمار اسبان کشته شده پیوسته رو به کاهش می رفته و غالباً از جنس اصیل به شمار نمی رفته اند. اما اطلاعات علمی ناشی از این حفاری ها به طرز نومید کننده ای ، کم بوده است.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    هنگام از طرق روسیه به عقب باز می گردیم، تصویر دوباره کانل تر می شود. در قسمت شرقی گورهای سلطنتی، گورهای کوبان به ویژه نمونه های جالب توجهی از گورهای کهن سکاها به دست می دهد. گورهای تپه ای «هفت برادران» را می توان به عنوان نمونه، بارز نوع زیباتر گورهای کوبان دانست، هر چند اشیای یافت شده در کلرمس دارای ارزش ذاتی بیشتری هستند. در گورهای کوبان، نفوذ یونان کمتر از گورهای سلطنتی به چشم می خورد، و اگرچه نمونه های از مهارت و استادی یونانیان تقریباً در هر گوری یافت می شود، ولی به نظر نمی رسد که هیچ یک از آن ها به وضوح برای یک فرمانروای خاص این منطقه و یا بالاحض، برای کوبان ساخته شده باشد. به نظر می رسد که کالاها عبارت از واردات جاری یونانی بوده و سکاهای کوبان از آن لحاظ آن ها را انتخاب کرده اند که با سلیقه بومی آن ها هماهنگی داشته یا این که کالای دیگری در میان نبوده است. بدین ترتیب، ظروفی شبیه ظرف هایی که به ویژه ازکول اوبا، چرتوملیک یا ورونژ شفارس داده می شده است در کوبان وجود ندارد، ولی سبک بومی به جای آن، در آن حوالی در حد کمال خود دیده می شود.

    این سبک به صورت خالص آن در تجهیزات اسب و در بسیاری از سلاح ها به ویژه در شمشیر و دشنه و کارد دیده می شود. اما زینت آلات، نفوذ ایران به همان اندازه دیده می شود، که پیرایه های شخصی سکاهای سلطنتی تحت تأثیر شدید عناصر یونانی قرار داشتند. مثلا حدقه های چشم و منخزین یک پلنگ زرّین از کلرمس را با خمیر شیشه و سنگ های نیمه گرانبها پر نموده، در صورتی که گوش هایش را با نخستین گونه لاعاب کاری خانه خانه روکش کرده اند که قرابت بسیاری با آثار هخامنشی در قرن هشتم و هفتم پیش از میلاد دارد. یکی دیگر از گورهای کوبان دارای تیردانی زرین، کمربندب عالی، و نیم تاجی از طلا بود. بر روی این نیم تاج، تصویر جانوران اظاطیری نهاده بودند که شباهت آشکاری به بعضی از جانوران یافت شده در ناحیه جیحون داشتند.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    مشخصات بومی نیز در احداث حجره های گوری کوبان مشهود است. بدین ترتیب، در کاسترومسکایا چهار تیرک عظیم گوشه های زمینی را به مساحت قریب ۱۰ پا و ۶ اینچ مربع مشخص می کرد. چهار تیرک درعرض آن ها نهاده شده و شش تیرک روی بخش داخلی مربع و پنج تای دیگر درست در خارج آن ولی در فضاهای میان تیرک های داخلی نهاده بودند. قسمت فوقانی همۀ تیرک ها را به سوی هم متمایل کرده بودند تا در مرکز به صورت سقفی در آید. تنها بیست و دو اسب در این تپه دفن شده بود ولی در آن سپر اهنین یافتند که قطعه مرکزی آن را تندیسی عالی از گوزن کاسترومسکایا معروف شده است.

    گورهای بی شماری که در سیبریه گشوده شده است معماهای کاملاً منحصر به فردی را مطرح می سازد، و دو گروه از گورها به ویژه جالب توجه اند. نخستین گورهای کشف شده عبارت از گورهای منجمد کاتاندا نزدیک رود برل(Berel) بود که به اوایل عصر آهن تعلق داشت. قسمت اعظم محتویات این ها را نیز در روزگار باستان به تاراج بـرده بودند، و در گورها مقدار کمی طلا باقی مانده است، هر چند بعضی اشیای مفرغین را دزدان برجای نهاده اند. گور بزرگ تر کاتاندا را با سنگ قبری پوشانده بودند که تنها هفت پا ارتفاع داشت ولی اندازۀ محیط آن به بیش از صد پا می رسید. در این گور اسبانی را نیز دفن کرده بودند، ولی رادلوف تعدا آن ها را مشخص نکرده است۸. مساحت اتقک گور چهارده پای مربع بود و سقف آن را با تیرهای کاج و جدار آن را پوستۀ درخت غان پوشانده بودند. گور در زیر طبقه ای از یخ قرار داشت. یک بستۀ لباس که در آن محفوظ مانده بود، شامل نیم تنه ای ابریشمی بود شبیه کت دامن گردی که امروزه در مراسم رسمی می پوشند با آستری از پوست سمور و حاشیه ای از چرم و آراسته به پلاک های نقش دار. همچنین در این بسته، نیم تنه ای از پوست قاقم که آن را به رنگ سبز و سرخ در آورده و اب دکمه ها و پلاک های زرین آراسته بودند ویک دستمال گردن از پوست قاقم و نواری ابریشمین مزّین به تندیس های اسب، گوزن، خرس، هیولاها و جانوران افسانه ای از چوب که آن ها را به ردیف چیده بودند. بعضی از آن ها بسیلر شبیه جانورانی بودند که در نویین اولا در مغولستان یافت شدند. اجساد آدمیان را روی میزهای چوبی کوتاه یا روی سه پایه ها قرار داده بودند. قطعات دیگر اثاث، نمونه هایی از پازیریک را به یاد می آورد.

    رادلوف گروه دیگری از گورهای منجمد را در کنار سواحل همان رود مورد کاوش قرار داد که در محلی تا اندازه ای نزدیک تر به بوختارنا (Bukhtarna) بود. در آن جا لاشه های شانزده اسب در زیر طبقه ای از پوب یافت شد که آن را به چهارصف چیده و سرهایشان را به سوی مشرق چرخانده بودند. همۀ آن ها زین و یراق کامل داشتند. لگام هایشان ازآهن، و چوب افسار های چرمی آن ها آراسته به زینت آلاتی ازچوب تراشیده و پوسته درخت غان و پوشیده از ورقه های نازک طلا بود. در این جا اتاقک گور در سطح نسبتاً پایین تری قرار داشت و شامل تابوتی از تنه خالی شده درختی بود که آن را با تندیس های پرندگان مسین آراسته بودند و بسیار شبیه آن هایی بود که در گورهای سکاییان مناطق ولگا و اورال دیده می شد. در آن، جسد مردی یافت شد، و سلاح هایی شبیه آن هایی که متعلق به یک مرد بیابنگرد سکایی بود در دسترس او قرار داشت. یک آینه و یک دیگ از نوع سکایی در اتقک گور، یافت شد، اما چیزی در گور نبود که با آن بتوان تاریخ دیقیق برایش معین کرد.

    در ۱۹۲۷ رودنکو و گریاسنوف توانستند گروه دیگری از گورهای از همان گونه را در شبیه نزدیک رو اورسول بررسی کنند. بزرگ ترین این گورهای تپه ای شبیه گورهای پازیریک بود، و در حدود صد و شصت پا قطر داشت، ولی در این جا باز سنگ گور دارای حدود شش پا ارتفاع بود، و اتاقک گور قریب بیست و یک پا عمق داشت. این گور متعلق به پیرمردی بود که جسدش را در تابوتی چوبی گذاشته و جسد کودکی رادرکنارش نهاده بودند. لاشه های چهارده اسب را در بخش شمالی گور قرار داده بودند، ولی این گور در گوزگار باستان مورد دستبرد قرار گرفته و چیز با ارزشی آن به جای نمانده بود. در ۱۹۳۴ کیسلف(Kiselev) گور تپه ای دیگری وابسته به این گور را حفاری کرد که شامل جسد پیرمردی از نوع مغولی بود با جسد زنی که در کفن ابریشمین سرخی آراسته به پلاک های طلا پیچیده شده بود. بر روی سرش نیم تاجی زرّین قرار داشت و آینه اشیای گرانبها محتلفی در کنار او بود. همه این اشیا، شباهت زیادی به یافته های پازیریک داشت. در ۱۹۵۰ گورهای دیگری که بسیار شبیه گروه های پازیریک بود در باسادار (Basadar) که محلی است در همان ناحیه یافت شد. در این مورد،جسد در تابوتی چوبی قرار داشت که پهلوی های آن مزین به یک صف حکاکی شده از ببرهایی بود که از چپ به راست حرکت می کردند. این جانوران بر روی سرپوش تابوت دوباره ظاهر می شوند با دو گوزن، دو گراز و سه بز کوهی که همه را با سبکی قابل انعطاف تر از سبک پازیریک ساخته اند. اسن گور، که شانزده اسب در آن دفن شده اند، با وجود جنبه غیر معمول تابوت، باید متعلّق به طایفه ای بسیار شبیه طایفه پازیریک بوده باشد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    پازیریک
    در واقع، همۀ این گورها به اندازه ای شبیه گورهای بسیار غنی مکشوف در پازیریک اند که هر دو گروه باید وابسته به طایفه ای کاملاً شبیه به هم یا مشترک از لحاظ فرهنگی باشند، هر چند مردم پازیریک توانگرتر و نیرومندتر از دیگران بودند. گورستان پازیریک نسبتاً وسیع تر و شامل چهل گور تپه ای بود که از لحاظ اندازه و شکل با یکدیگر فرق داشتند. شش گور بزرگ تر و همچنین بعضی از گورهای کوچک تر مورد بررسی قرار گرفته اند. همه آن ها در دامنه شرقی آلتایی و در سطح چرا گاه های تابستانی واقع اند که در آن جا زمین هرچند در زمستان یخ می بندد، در بهار و تابستان یخ ها آب می شوند. زمین، بسیار ناهموار و حتی بزرگترین گورهای تپه ای، کوتاه است و روی آن ها را با خاکی پوشانده اند که از اتاق های گور کنده و سطح آن را باتخته سنگ مفروش کرده اند. از این رو، اندازه گور تپه ای مزبور با توجه به محیط آن و نه ارتفاعش، تعیین می شود. قطر بزرگ ترین آن ها از حدود ۱۲۰ تا ۱۶۰ پا است. بعضی از گورهای تپه ای کوچک تر را به جای آن که بر روی ان ها تخته سنگ بگذارند با یک دایره خارجی از سنگ نشانه گذاری کرده اند، یا این که آن ها را با سنگ هایی پوشانده اند که طرح های متفاوتی را تشکیل می دهند. هیچ یک از گور های تپه ای پازیریک به هم شباهت ندارند و با وجود این، همه آن ها وابسته به یک گروه از مردم اند. همه آن ها نیز دارای تاریخ دقیق یکسانی نیستند. از میان گورهای تپه ای بزرگ تر که مورد کاوش قرار گرفته اند، تپه های ۱و۵، وابسته به قرن پنجم یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد وتپه ۳ وابسته به قرن سوم پیش از میلاد است. امکان دارد که بعضی از اختلافات کوچک میان گورهای تپه ای تا حدی ناشی از ازدواج میان اهالی پازیریک و قبایل دیگر باشد، با وجود اینکه، آداب محلی آن ها دست خوش تحولات اندکی شد. اما گورها از لحاظ خطوطی کلی به یک گونه اند.

    Untitled-34.jpg
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    در هرمورد اسبانی در گورهای تپه ای یافت شده که یک سوم فضای تدفینی آن ها را اشغال کرده و به صورت یکسان در اتاقکی جداگانه واقع در منتهی الیه شمالی گور نهاده شده اند. کمبود فضا غالباً ایجاد می کرد بعضی از اسبان را در سطح بالاتری در کنار هم بچینند.در گورهای تپه ای بزرگتر، اتاقک های گوری در حدود چهل و پنج یارد مربع را اشغال کرده است. دور آن را با دیوارهای مضاعف محاط کرده و دیوارهای داخلی را صاف کرده اند. فضای میان آن ها را گاهی خالی نهاده ولی بعضی از آن ها را با بوته و خاشاک پر کردند. کف آن هارا معمولاً صاف می کردند ولی گاهی بر روی آن ها شن و ماسه می ریختند. سقف هارا با پوشته های درخت غان (مانند کوبان و شیبه) و سپس با طبقه ای از ترکه می پوشاندند این گونه بنا که به سبکی استادانه ساخته شده نشان می دهد که حتی در آلتایی، بیابانگردان از قرن پنجم به بعد مهارت فراوانی در احداث بناهای چوبی به دست آورده بودند. سطح زندگی از لحاظ آسایش بایستی بالا بوده باشد، زیرا در همۀ گورهای پازیریک، که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است، دیوارهای اتاقک های گورها را با نمد پوشانده و نمد ها را، با میخ های قالب گیری شده مسین یا میخ های چوبی برجا ثابت نگاه داشته اند. برای آویختن لباس ها و سایر لوازم، میخ به دیوار می کوبیدند. در تپه شمار۲، کف زمین را با نمد سیاه پوشانده اند. در تپه شماره یک، پرده های دیواری به طرز شگفت انگیزی استادانه ساخته شده اند، زیرا در حاشیه زمینه آن ها که به رنگ قهوه ای تیره بوده حاشیه ای از نمد سفید را میان دو تسمه از الگوهای قالب گیری شده به رنگ سفید و قرمز و زرد و آبی نهاده اند. حاشیه مرکزی را با یک صف از سرهای شیرانی آراسته اند که بسیار خشمگین و با روح اند و بینی های پهن و کوتاه دارند و می غرند و بر روی نمدی به رنگ آبی و قرمز روشن ساخته شده اند. در اتاقک تپه۵ نیز پرده نمدین آویخته اند. با وجود آن که، قطعاتی از آن ها برجای مانده است، باستان شناسان موفق شدند که طرح آن را باز سازی کنند. نقش مایه اصلی شامل موجود بالدار بزرگیست با سری انسانی بر روی بدن شیر، آن را به طرز با روحی رنگ آمیزی کرده بودند با زمینه ای از سفید کمرنگ و حاشیه ای از پرندگان با ته رنگ های روشن محاط در یک تومار.

    مردگان پازیریک را در تابوت هایی می نهادند که از تن های درخت غان ساخته شده بود و به آن هایی شباهت داشت که در شیبه و باسادار یافت شده است. در هر مورد، بخش تهتانی تابوت قدری عمیق تر از سرپوش بود و تابوت در هر گوشه اش دو سوراخ داشت تا جای طناب هایی باشد که بدان وسیله آن را به درون گور پایین ببرد یا آن را حمل کند. در تپه های ۱ و ۲، حاشیه های تابوت ها را با نیم رخ های زیبایی که از چرم کنده و سپس زر اندود کرده بودند آراسته بودند در یک مورد خروس هایی دیده می شود که در برابر یکدیگر قرار دارند و در مورد دیگر، صفی از آهوان در حال فرار.اجساد یافت شده در پازیریک را مومیایی کرده بودند. در واقع، رسم دفن مردگان که هر سال دو بار انجام می گرفت این عمل را ایجاب می کرد، و مومیایی کردن تجملی برای رهبران برجسته نبود. برخلاف عادت سکاها، که رهبر قبیله را در اتقکی خصوصی و همسرش را در یک تابوت بگذارند به صورتی که مرد در بخش فوقانی و زنش در بخش تهتانی قرار گیرد، هردو را به پشت می خواباندند و سر های آن ها را به سوی شرق می چرخاندند. اجساد را روی قالیچه هایی که بر روی پتوهای نمدین عریض می گستردند، می نهادند که حاشیه های آن به اندازه کافی روی هم قرار می گرفت و در پیرامون اجساد به هم می پیوست و آنها را از سرپوش های تابوت محفوظ می داشت. همچنین برخلاف سکائیه، مردگان پازیریک را به صورتی در تابوت می گذاشتند که لباس کمی بر تن آن ها بود، یعنی نیم تنه آن ها را روی شانه هایشان می آویختند و سـ*ـینه بند زنان را بر روی سـ*ـینه هایشان قرار می دادن به مردان شلوار نمی پوشاندن و اگرچه مقدار زیادی لباس از گورها به دست آمده هیچ شلواری در میان آن ها یافت نشده است. اما کلاه ها را روی سر مردگان می نهادند و جوراب و کفش به پایشان می کردند. مرده را به صورت دفن می کردند که دست چپش روی سـ*ـینه اش و دست راستش روی استخوان شرمگاهش باشد. طلای زیادی بر روی اجساد یافت نشده است، شاید چون دزدانی که به اتاقک های گورها دستبرد زده اند هرچیز با ارزش را با خود بـرده اند، ولی طلسم های سیمینی به صورت اسب، قلاب های سیمین کمربند و پلاک های سیمین و مفرغین لباس ها با استخوان ها برجای مانده است، به انضمام یک یا دو گوشواره و دستبند که گاهی کشف شده یا تعدادی مهره های شیشه ای و چند آینه که بسیار ضروری بوده است.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا