تلفظ لغات 1100 به همراه ترجمه فارسی

√ Shadow √

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
554
امتیاز واکنش
589
امتیاز
321
محل سکونت
تـهـران
[h=2]diatribe
voice-big-icon-trans.png
[/h]سخن سخت ، انتقاد تلخ ، زخم زبان

[h=2]expunge
voice-big-icon-trans.png
[/h]محوکردن ، تراشيدن ، نابود کردن ، حذف کردن از

[h=2]flamboyant
voice-big-icon-trans.png
[/h]شعله دار، زرق وبرق دار، وابسته به مکتب معمارى گوتيگ ، شعله مانند

[h=2]fortuitous
voice-big-icon-trans.png
[/h]اتفاقى ، شانسى

[h=2]fractious
voice-big-icon-trans.png
[/h]بدخو، کج خلق ، ننر، متمرد، زود رنج

[h=2]ilk
voice-big-icon-trans.png
[/h]تيره ، خانواده ، نوع ، جور، گونه ، دسته ، طبقه

[h=2]incoherent
voice-big-icon-trans.png
[/h]متناقض ، بى ربط

[h=2]inhibition
voice-big-icon-trans.png
[/h]بازدارى ، جلوگيرى از بروز احساسات

[h=2]integral
voice-big-icon-trans.png
[/h]درست ، صحيح ، بى کسر، کامل ، تمام ، انتگرال

[h=2]jaunty
voice-big-icon-trans.png
[/h]خود نما، خود ساز، جلف ، مغرور، گستاخ ، لاقيد، زرنگ

[h=2]ostentatious
voice-big-icon-trans.png
[/h]متظاهر، خودنما، خودفروش

[h=2]placard
voice-big-icon-trans.png
[/h]پروانه رسمى ، اعلاميه رسمى ، اعلان ، حمل يا نصب اعلان ، شعار حمل کردن

[h=2]prestigious
voice-big-icon-trans.png
[/h]با اعتبار، باحيثيت

[h=2]remuneration
voice-big-icon-trans.png
[/h]اجر، پاداش

[h=2]schism
voice-big-icon-trans.png
[/h] )schismatism(جدايى ، شقاق ، انفصال ، اختلاف ، ايجاد جدايى ، تفرقه ، اختلاف وتفرقه درکليسا

[h=2]timorous
voice-big-icon-trans.png
[/h]بزدل ، ترسو، جبون

[h=2]truncate
voice-big-icon-trans.png
[/h]بى سر کردن ، شاخه زدن ، ناقص کردن

[h=2]utopia
voice-big-icon-trans.png
[/h]دولت يا کشور کامل و ايده الى ، مدينه فاضله

 
  • پیشنهادات
  • √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]anathema
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]هرچيزى که مورد لعن واقع شود، لعنت و تکفير، مرتد شناخته شده از طرف روحانيون

    [h=2]cryptic
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پنهان ، مرموز، رمزى

    [h=2]curtail
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]کوتاه کردن ، مختصر نمودن

    [h=2]emit
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ساتع کردن

    [h=2]haven
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بندرگاه ، لنگرگاه ،( م.ج ).پناهگاه ، جاى امن

    [h=2]importune
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مصرانه خواستن ، اصرار کردن به ، عاجز کردن ، سماجت کردن ، ابرام کردن ، مصرانه

    [h=2]inchoate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اغاز کردن ، بنياد نهادن ، تازه بوجود امده ، نيمه تما

    [h=2]incontrovertible
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]غير قابل بحث ، بدون مناقشه ، بى چون و چرا، بدون مباحثه ، مسلم

    [h=2]incredulous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دير باور

    [h=2]jeopardize
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] )jeopard(بخطر انداختن

    [h=2]nominal
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اسمى ، صورى ، جزئى ، کم قيمت

    [h=2]permeate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نفوذ کردن ، سرايت کردن ، نشت کردن

    [h=2]premise
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نفوذ کردن ، سرايت کردن ، نشت کردن

    [h=2]propitious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خوش يمن ، ميمون ، شفيع ، خير خواه ، مساعد

    [h=2]repress
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]باز فشردن ، باز کوفتن ، فرونشاندن ، سرکوب کردن ، در خود کوفتن

    [h=2]subjugate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تحت انقياد در اوردن ، مطيع کردن ، منکوب کردن

    [h=2]subterranean
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]زير زمينى ، نهانى ، تحت الارضى

    [h=2]surmise
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]حدس زدن ، گمان بردن ، حدس ، گمان ، تخمين ، ظن

    [h=2]surreptitious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نهانى ، زيرجلى ، پنهان ، محرمانه

    [h=2]ultimate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نهايى ، اجل ، اخر، غايى ، بازپسين ، دورترين

    [h=2]viable
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]زنده ماندنى ، زيست پذير، ماندنى ، قابل دوام ، مناسب رشد و ترقى

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]aspire
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ارزو داشتن ، ارزو کردن ، اشتياق داشتن ، هوش داشتن( با after يا for يا)at ، بلند پروازى کردن ، بالا رفتن ، فرو بردن ، استنشاق کردن

    [h=2]bias
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تمايل بيک طرف ، طرفدارى ، تعصب ، بيک طرف متمايل کردن ، تحت تاثير قراردادن ، تبعيض کردن

    [h=2]havoc
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خرابى ، غارت ، ويران کردن

    [h=2]incisive
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]برنده ، قاطع ، دندان پيشين ، ثنايا، تيز، نافذ

    [h=2]inveigh
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]سخن سخت گفتن ، با سخن حمله کردن ،( با )againstمورد حمله قرار دادن

    [h=2]lethal
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]وابسته به مرگ کشنده ، مهلک ، مرگ اور

    [h=2]mammoth
    voice-big-icon-trans.png
    [/h](ج.ش ).ماموت ، فيل بزرگ دوره ماقبل تاريخ

    [h=2]nettle
    voice-big-icon-trans.png
    [/h](گ.ش ).گزنه ، انواع گزنه تيغى گزنده ، بوسيله گزنه گزيده شدن ،( مج ).ايجاد بى صبرى و عصبانيت کردن ، برانگيختن ، رنجه داشتن

    [h=2]overt
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]فاش ، اشکار، معلوم ، واضح ، نپوشيده ، عمومى

    [h=2]precipitate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بشدت پرتاپ کردن ، شتاباندن ، بسرعت عمل کردن ، تسريع کردن ، سر اشيب تند داشتن ، ناگهان سقوط کردن ، غير محلول وته نشين شونده ، جسم تعليق شونده يا متراسب ، خيلى سريع ، بسيار عجول ، ناگهانى ، رسوب شيميايى

    [h=2]relegate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]انداختن ، موکول کردن ، محول کردن ، واگذار کردن ، منتسب کردن

    [h=2]repulse
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دفع ، رد، پس زنى ، دفع کردن ، راندن

    [h=2]scurry
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]حرکت تند وسريع ، حرکت از روى دست پاچگى ، مسابقه کوتاه ، سراسيمگى ، بسرعت حرکت دادن

    [h=2]sinecure
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]هر شغلى که متضمن مسئوليت مهمى نباشد، جيره خور ولگرد، وظيفه گرفتن وول گشتن ، مفت خورى وولگردى

    [h=2]singular
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مفرد، تک ، فرد، فريد، فوق العاده ، خارق العاده ، غريب ،( د ).واژه مفرد، صيغه مفرد، غرابت ، شگفتى ، يکتايى ، منحصر بفردى

    [h=2]stentorian
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خيلى بلند( در مورد صدا)، صدا بلند، رسا

    [h=2]stereotype
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]کليشه ، کليشه کردن ، با کليشه چاپ کردن ، يک نواخت کردن ، رفتار قالبى داشتن

    [h=2]supine
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]برپشت خوابيدن ، تاق باز، بيحال ، سست

    [h=2]valour
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] )valour(دليرى ، شجاعت ، دلاورى ، ارزش شخصى و اجتماعى ، ارزش مادى ، اهميت

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]abrogate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]منسوخ ، از ميان بـرده ، ملغى ، ازميان بردن ، باطل کردن ، منسوخ کردن ، لغو کردن

    [h=2]access
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دست يابى

    [h=2]accomplice
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]همدست ،( حق ).شريک يا معاون جرم

    [h=2]alleged
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بقول معروف ، بنابگفته ء بعضى ، منتسب به

    [h=2]asperity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خشونت( در صدا)، سختى ، ترشى( در مزه)، تلخى و خشونت( دراخلاق)، نامطبوعى

    [h=2]complicity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h](حق ).همدستى درجرم ، شرکت در جرم

    [h=2]controversial
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مباحثه اى ، جدلى ، جدال اميز، هم ستيز، هم ستيزگر، هم ستيزگرانه

    [h=2]culpable
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مقصر، مجرم ، سزاوار سرزنش ، قابل مجازات

    [h=2]declaim
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]سخنورى کردن ، رجز خوانى کردن ، با حرارت عليه کسى صحبت کردن ، دکلمه کردن

    [h=2]extrinsic
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]داراى مبداء خارجى ، بيرونى ، خارجى ، فرعى ، جزئى ، ضميمه ، اتفاقى ، تصادفى ، عارضى

    [h=2]fetter
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بخو، پابند، زنجير،( مج ).قيد، مانع ، مقيد کردن ، در زير غل وزنجير اوردن

    [h=2]landmark
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نشان اختصاصى ، نقطه تحول تاريخ ، واقعه برجسته ، راهنما

    [h=2]liquidation
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تسويه ، از بين رفتن ، واريز حساب ، نابودى

    [h=2]nomadic
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]چادر نشين ، وابسته به کوچ گرى

    [h=2]paragon
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]معيار، مقياس رفعت و خوبى ، نمونه کامل ، رقابت کردن ، بعنوان نمونه بکار بردن ، برترى يافتن

    [h=2]persevere
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پشتکارداشتن ، استقامت بخرج دادن ، ثابت قدم ماندن

    [h=2]preclude
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مانع جلو راه ايجاد کردن ، مسدود کردن

    [h=2]recant
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]حرف خود را رسما پس گرفتن ، گفته خود را تکذيب کردن ، بخطاى خود اعتراف کردن

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]altruistic
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نوع دوستانه

    [h=2]amorous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]عاشق ، شيفته ، عاشقانه

    [h=2]antithesis
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] )pl.antitheses(پادگذاره ، ضد و نقيض ، تضاد، تناقض

    [h=2]bulwark
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خاکريز، بارو، ديوار(ساحلى)، ديواره سد، موج شکن ،( مج ).پناه ، سنگربندى ، حامى

    [h=2]cache
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نهانگاه ، ذخيره گاه ، چيز نهان شده ، مخزن ، پنهان کرد

    [h=2]coterie
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]گروه هم مسلک ، انجمن( ادبى واجتماعى)

    [h=2]cupidity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]حرص واز براى بدست اوردن مال

    [h=2]cursory
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]سرسرى ، از روى سرعت وعجله ، باسرعت وبيدقتى

    [h=2]embellish
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ارايش کردن ، ارايش دادن ، زينت دادن ، زيبا کردن ، پيراستن

    [h=2]frugal
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]صرفه جو، مقتصد، با صرفه ، اندک ، ميانه رو، ساده

    [h=2]gregarious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]گروده دوست ، جمعيت دوست ، گروه جو، گروهى ، اجتماعى دسته اى ، گله اى ،( گ.ش ).خوشه خوشه

    [h=2]habitat
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]محل سکونت ، مسکن طبيعى ، بوم ، جاى اصلى

    [h=2]indigenous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بومى ، طبيعى ، ذاتى ، مکنون ، فطرى

    [h=2]interloper
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ايست ميان دو پرده ، بادخور، فاصله

    [h=2]progeny
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اولاد، فرزند، اخلاف ، سلاله ، دودمان

    [h=2]prolific
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پرزا، حاصلخيز، بارور، نيرومند، پرکار، فراوان

    [h=2]saturate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اشتباه کردن ، سير کردن ، اغشتن

    [h=2]sedentary
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نشسته ، غير مهاجر، مقيم در يک جا، غير متحرک

    [h=2]temerity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بى پروايى ، تهور، بيباکى ، جسارت

    [h=2]virtuosity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ذوق هنرپيشگى ، استعداد هنرهاى زيبا يا فنون

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]assiduous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]داراى پشتکار، ساعى ، مواظب

    [h=2]attest
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]گواهى دادن( با)to ، شهادت دادن ، سوگند ياد کردن ، تصديق امضاء کردن

    [h=2]component
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اجزاء، ترکيب کننده ، ترکيب دهنده ، جزء

    [h=2]concoct
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]درست کردن ، جعل کردن ، اختراع کردن ، ترکيب کردن ، پختن ،( م.م ).گواريدن

    [h=2]consummate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بپايان رساندن ، انجام دادن ، عروسى کردن ، بوصال رسيدن ، رسيده ، تمام وکمال ، بحدکمال

    [h=2]deploy
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]گسترش ، جبهه ، گسترش يافتن ، بحالت صف دراوردن ، قرار دادن قشون

    [h=2]enigma
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]معما، چيستان ، لغز، رمز، بيان مبهم

    [h=2]evaluate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ارزيابى کردن ، تقويم کردن ، قيمت کردن ، سنجيدن ، شماره يا عدد، چيزى رامعين کردن

    [h=2]exult
    voice-big-icon-trans.png
    [/h](م.ل ).جست وخيزکردن ، بوجدوطرب امدن ، خوشى کردن ، شادى کردن ، وجدکردن

    [h=2]fallacious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]غلط، سفسطه اميز

    [h=2]fraught
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] :)adj.(پر، مملو، دارا، همراه ، ملازم ، بار شده ، :)n.& vt.( بار، کرايه ، بار کردن

    [h=2]gullible
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] )gullable(گول خور

    [h=2]hoax
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]شوخى فريب اميز، گول زدن ، دست انداختن

    [h=2]impeccable
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بى عيب و نقص

    [h=2]labyrinth
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]شکنج ، لابيرنت ، دخمه پرپيچ وخم ، ماز، پلکان مارپيچ ،( مج ).پيچيدگى ، چيز بغرنج

    [h=2]manifold
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]چند تا، چند برابر، بسيار، زياد، متعدد، گوناگونى ، متنوع کردن ، چند برابرکردن

    [h=2]murky
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تيره

    [h=2]perpetrate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مرتکب شدن ، مرتکب کردن ، مقصر بودن

    [h=2]resourceful
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]کاردان ، پر مايه و مبتکر

    [h=2]subterfuge
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]طفره ، گريز، طفره زنى ، اختفاء، عذر، بهانه

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]abortive
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مسقط، رشد نکرده ، عقيم ، بى ثمر، بى نتيجه

    [h=2]accommodate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]همساز، همساز کردن ، جا دادن ، منزل دادن ، وفق دادن با، تطبيق نمودن ، تصفيه کردن ، اصلاح کردن ، اماده کردن(براى)، پول وام دادن(بکسى)

    [h=2]barometer
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]هواسنج ، ميزان الهواء، فشار سنج( براى اندازه گيرى فشارهوا)

    [h=2]buff
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]چرم گاوميش ، چرم زرد خوابدار، ضربت ، گاو وحشى ، زردنخودى ، محکم ، از چرم گاوميش ، براق کردن ، جلا، پوست انسان

    [h=2]conjugal
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نکاحى ، ازدواجى

    [h=2]crave
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ارزو کردن ، طلبيدن ، اشتياق داشتن

    [h=2]deem
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پنداشتن ، فرض کردن ، خيال کردن

    [h=2]inherent
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ذاتى ، اصلى ، چسبنده

    [h=2]innate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]درون زاد، ذاتى ، فطرى ، جبلى ، مادرزاد، طبيعى ، لاينفک ، اصلى ، داخلى ، درونى ، چسبنده ، غريزى

    [h=2]irrelevant
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نا مربوط، بى ربط

    [h=2]itinerant
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]سيار، دوره گرد

    [h=2]latent
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پنهان ، ناپيدا، پوشيده ، درحال کمون ، مکنون

    [h=2]modify
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تغيير دادن ، اصلاح کردن ، تعديل کردن

    [h=2]myriad
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ده هزار، هزارها، بيشمار

    [h=2]peregrination
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بيگانه ، ازخارجه امده ، مسافر،( ج.ش ).قوش تيز پر

    [h=2]romp
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]با جيغ وداد بازى کردن ، سر وصدا

    [h=2]spontaneous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خود بخود، خود انگيز، بى اختيار، فورى

    [h=2]tortuous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]درشکن ، پيچاپيچ ، غير مستقيم ، پيچ وخم دار، فريبکار

    [h=2]urbane
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مودب ، خليق ، مقرون به ادب ، مودبانه

     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]amnesty
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]عفو عمومى ، گذشت ، عفو عمومى کردن

    [h=2]fiat
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]حکم ، امر، اجازه ، رخصت ، حکمى ، امرى

    [h=2]legion
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]لژيون ، سپاه رومى ، هنگ ، گروه

    [h=2]megalomania
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مرض بزرگ پندارى خويش ، جنون انجام کارهاى بزرگ

    [h=2]mendacious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دروغگو، کاذب

    [h=2]nostalgia
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دلتنگى براى ميهن ، احساس غربت

    [h=2]parsimonious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]صرفه جو

    [h=2]pecuniary
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پولى ، نقدى ، مالى ، جريمه دار

    [h=2]profligate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]هـ*ـر*زه ، بى بند وبار، فاسد الاخلاق ، ولخرج

    [h=2]restrictive
    voice-big-icon-trans.png
    [/h](طب )داروى پيش گير، جمله يا عبارت حصرى يا محدود کننده ، محدود سازنده

    [h=2]rife
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]شايع ، پر، مملو، فراوان ، عادى ، زياد، عمومى

    [h=2]strife
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ستيزه ، نزاع ، دعوا، سعى بليغ ، تقلا، کشاکش

    [h=2]sumptuous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مجلل ، پرخرج ، گران ، وعالى

    [h=2]underwrite
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]در زير سندى نوشتن ، امضاکردن ، تعهد کردن

    [h=2]amnesty
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] بخشیدن، عفو کردن

    [h=2]balk
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]از حرکت باز ایستادن، سرباز زدن


    [h=2]blunt
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]رک،کم هوش،کند کردن یا شدن


    [h=2]dismantle
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] پیاده کردن، از هم باز کردن


    [h=2]exonerate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]رفع اتهام کردن، بی تقصیر شناختن


    [h=2]expatriate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تبعید کردن، ترک میهن کردن


     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]abstemious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پرهیزکار،مختصر


    [h=2]derogatory
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]موهن ،مضر


    [h=2]disparate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ناجور،مختلف ،نابرابر


    [h=2]edifice
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]قصر، عمارت


    [h=2]extant
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]چشمگیر،موجود



    [h=2]indict
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]متهم کردن


    [h=2]levity
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]جلفی، سبکی


    [h=2]lugubrious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]غمگین، ماتم زده


    [h=2]maudlin
    voice-big-icon-trans.png
    [/h] احساساتی، اشکبار


    [h=2]nebulous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مبهم،ناآشکار


    [h=2]omnivorous
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]همه چیز خوار، پر اشتها


    [h=2]pesky
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]مزاحم، ناخوشایند


    [h=2]redolent
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]خوشبو، معطر


    [h=2]repose
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]قرار دادن،استراحت کردن


    [h=2]revile
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]دشنام دادن، تکذیب و تحقیر کردن


    [h=2]sultry
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پرشور، گرم و مرطوب


    [h=2]trenchant
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تیز، بران، برنده


    [h=2]unabated
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]فرو ننشسته، کاسته نشده


    [h=2]vicissitudes
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]تحول، دگرگوني، تغيير


     

    √ Shadow √

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    554
    امتیاز واکنش
    589
    امتیاز
    321
    محل سکونت
    تـهـران
    [h=2]ascetic
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]رياضت کش ، مرتاض ، تارک دنيا، زاهد، زاهدانه

    [h=2]decadence
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]زوال ، تنزل ، انحطاط، فساد، اغاز ويرانى

    [h=2]destitute
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بينوا، بيچاره ، خالى ، تهى(با)of ، نيازمند

    [h=2]desultory
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]بى قاعده ، پرت ، بى ترتيب ، درهم و برهم ، بى ربط

    [h=2]disciple
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]شاگرد، مريد، حوارى ، پيرو، هواخواه

    [h=2]fulsome
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]فراوان ، مفصل ، فربه ، شهوانى ، تهوع اور، زننده ، اغراق اميز، غليظ، زياد، زشت ، پليد

    [h=2]indoctrinate
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]اموختن ، تلقين کردن ، اغشتن ، اشباع کردن ، تعاليم مذهبى يا حزبى را اموختن به

    [h=2]materialism
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]ماديت ، ماده گرايى ، ماده پرستى




    [h=2]nirvana
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]نیروانا

    [h=2]nurture
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پرورش ، تربيت ، تغذيه ، غذا، بزرگ کردن( کودک)، بار اوردن بچه ، پروردن

    [h=2]obsequious
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]چاپلوس ، متملق ، سبزى پاک کن ، فرمانبردار

    [h=2]opulent
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]وافر

    [h=2]penance
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]توبه وطلب بخشايش ، پشيمانى ، رياضت ، وادار به توبه کردن

    [h=2]ponder
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]سنجيدن ، انديشه کردن ، تعمق کردن ، تفکر کردن ، سنجش

    [h=2]salvation
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]رستگارى ، نجات ، رهايى ، سبب نجات

    [h=2]scion
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]قلمه ، نهال ، ترکه ، نو، تازه ، نورسته ، فرزند

    [h=2]supplication
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]التماس ، تضرع ، استدعا
    1

    [h=2]lush
    voice-big-icon-trans.png
    [/h]پر اب ، ابدار، شاداب ، پرپشت ، با شکوه ، مـسـ*ـت کردن ، مشروبخوار، الکلى

     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا