[h=2]diatribe
[/h]سخن سخت ، انتقاد تلخ ، زخم زبان
[h=2]expunge
[/h]محوکردن ، تراشيدن ، نابود کردن ، حذف کردن از
[h=2]flamboyant
[/h]شعله دار، زرق وبرق دار، وابسته به مکتب معمارى گوتيگ ، شعله مانند
[h=2]fortuitous
[/h]اتفاقى ، شانسى
[h=2]fractious
[/h]بدخو، کج خلق ، ننر، متمرد، زود رنج
[h=2]ilk
[/h]تيره ، خانواده ، نوع ، جور، گونه ، دسته ، طبقه
[h=2]incoherent
[/h]متناقض ، بى ربط
[h=2]inhibition
[/h]بازدارى ، جلوگيرى از بروز احساسات
[h=2]integral
[/h]درست ، صحيح ، بى کسر، کامل ، تمام ، انتگرال
[h=2]jaunty
[/h]خود نما، خود ساز، جلف ، مغرور، گستاخ ، لاقيد، زرنگ
[h=2]ostentatious
[/h]متظاهر، خودنما، خودفروش
[h=2]placard
[/h]پروانه رسمى ، اعلاميه رسمى ، اعلان ، حمل يا نصب اعلان ، شعار حمل کردن
[h=2]prestigious
[/h]با اعتبار، باحيثيت
[h=2]remuneration
[/h]اجر، پاداش
[h=2]schism
[/h] )schismatism(جدايى ، شقاق ، انفصال ، اختلاف ، ايجاد جدايى ، تفرقه ، اختلاف وتفرقه درکليسا
[h=2]timorous
[/h]بزدل ، ترسو، جبون
[h=2]truncate
[/h]بى سر کردن ، شاخه زدن ، ناقص کردن
[h=2]utopia
[/h]دولت يا کشور کامل و ايده الى ، مدينه فاضله
[h=2]expunge
[h=2]flamboyant
[h=2]fortuitous
[h=2]fractious
[h=2]ilk
[h=2]incoherent
[h=2]inhibition
[h=2]integral
[h=2]jaunty
[h=2]ostentatious
[h=2]placard
[h=2]prestigious
[h=2]remuneration
[h=2]schism
[h=2]timorous
[h=2]truncate
[h=2]utopia