همگانی ❦❉❦ لغات و اصطلاحات کاربردی انگلیسی ❦❉❦

  • شروع کننده موضوع Kimia.Kardan
  • بازدیدها 9,309
  • پاسخ ها 187
  • تاریخ شروع

Kimia.Kardan

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/18
ارسالی ها
2,188
امتیاز واکنش
33,580
امتیاز
916
محل سکونت
تهران
16- با یک آلاسکا چطوری؟

What do you say to an ice lolly /Popsicle?



17- الان میلم نمی کشد.

I do not care for any now.



18- دلم لک زده برای کمی پف فیل.

I am dying for some popcorn.



19- روی چمن نروید.

Keep off the grass.



20- بیا یک دست شطرنج بازی کنیم.

Let’s play a game of chess.



21- حوصله بازی کردن ندارم.

I am not in the mood of playing.
 
  • پیشنهادات
  • Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    جملات و اصطلاحات درمورد رستوران

    - می توانی یک رستوران با کلاس بهم معرفی کنی؟



    Can you put me onto a high-class restaurant?





    2- دنبال یک رستوران ویژه غذاهای هندی میگردم.



    I am looking for a restaurant specializing in Indian foods.





    3- این نزدیکی ها دارند یک رستوران چینی راه می اندازند.



    There’s a Chinese restaurant opening up nearby.





    4- این رستوران کمی برای من گران است.



    This restaurant is a bit pricey / expensive for me.





    5- سابق این رستوران مورد علاقه من بود، ولی کیفیت غذاهایش اخیراً پایین آمده است.



    This used to be my favorite restaurant, but the standard of cooking has fallen off recently.
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    6- من غذاهای ایرانی را به خارجی ترجیح می دهم. شما چی؟



    I prefer Iranian foods to foreign foods. How about you?





    7- دارم از گرسنگی می میرم. دیگه وقت شام است.



    I am starving/ starved. It’s time for dinner.





    8- نظرت چیه برای شام به همبرگر فروشی جدید برویم.



    How about going to the new hamburger place for dinner?





    9- بیا یک غذای مختصری بخوریم.



    Let’s have a snack/ a bite.





    10- اگر قبل از ناهار زیاد هله هوله بخوری، اشتهایت کور میشه.



    If you eat a lot of junk food before lunch, you spoil your appetite.
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    11- امروز صبح صبحانه مفصلی خوردم و به همین خاطر آنقدرها گرسنه نیستم.



    I had a big breakfast this morning, so I am that hungry.





    12- شنیدم سوپ مرغ/ خورش مرغ اینجا خیلی خوشمزه است.



    I hear the chicken soup/chicken stew here is very delicious.





    13- بیا بریم داخل یک خوراک جوجه سفارش بدیم. بریم؟



    Let’s go in and order a chicken dish, shall we?





    14- باشه،ولی مهمون من.



    Ok, but it’s my treat.





    15- اما هفته قبل هم تو ناهار را حساب کردی!



    But you treated me to lunch last week, too!





    16- می خواهی دُنگی حساب کنیم؟(هر کس پول خودش را حساب کنه)



    How about going Dutch?
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    لغات اساسی در رستوران Essential Words

    سفارش دادنorder



    پیتزا فروشیpizzeria/Pizza parlor



    ساندویچ فروشی:Sandwich bar



    میز را چیدن:set the table



    اغذیه فروشی:snack bar



    پیش غذا: Starter/appetizer

     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    پیشخدمت زن: waitress



    رستوران لب دریا: waterfront restaurant



    کاملا رزرو بودن: be fully booked



    صورت حساب: bill/check



    میز رزرو کردن: book a table
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    بیرون غذا خوردن:eat out



    رستوران اعیانی: exclusive restaurant



    صورت غذا:menu



    میز را چیدن :Lay the table



    رستوران را اداره کردن: run a restaurant
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    در داخل رستوران at Restaurant

    1- سریع بدو اون میز خالی را بگیر.



    Quick; bag that empty table over
    there.





    2- میشه یک میز 2 نفره به ما بدهید؟



    Could we have a table for two, please?





    3- چند وقت یک بار به این رستوران می آیی؟



    How often do you come to this restaurant?





    4- من هفته ای یک بار اینجا می آیم.



    I come here once a week.





    5- من معمولا روزی سه وعده غذا می خورم.



    I normally eat three meals a day.

     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا