همگانی ❦❉❦ لغات و اصطلاحات کاربردی انگلیسی ❦❉❦

  • شروع کننده موضوع Kimia.Kardan
  • بازدیدها 9,295
  • پاسخ ها 187
  • تاریخ شروع

Kimia.Kardan

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/18
ارسالی ها
2,188
امتیاز واکنش
33,580
امتیاز
916
محل سکونت
تهران
strangely:عجیب
notice:متوجه
public:عمومی
for a while:در حالی که
bottom:پایین
top:بالا
abroad:خارج از کشور
dried ground:نوعی میوه (معنی خودش میشه زمین خشک)
 
  • پیشنهادات
  • Maryamjz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/08
    ارسالی ها
    33
    امتیاز واکنش
    567
    امتیاز
    241
    سن
    43
    محل سکونت
    Esf
    ‏ Make a decision
    تصمیم گرفتن
    ‏ Make a prediction
    پیش بینی کردن
    ‏ Make an excuse
    بهانه آوردن
    ‏ Make a war
    جنگ کردن
    ‏ Make a peace
    صلح کردن
    ‏ Make a speech
    سخنرانی کردن
    ‏ Make fun of
    تمسخر کردن
    ‏ Make progress
    پیشرفت کردن
    ‏ Make friends
    دوست شدن
    ‏ Make a noise
    سر و صدا کردن
    ‏ Make trouble
    مشکل درست کردن
     

    آدم برفی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/28
    ارسالی ها
    4,013
    امتیاز واکنش
    9,544
    امتیاز
    746
    1.This is the limit
    ديگر شورش در آمده

    2.Don’t count on your chickens before they are hatched…اول چاه رو بكن بعدا منارو بدزد...

    3.As a matter of fact…

    To tell you truth…راستش رو بخوای...

    4.Rome was not built in a day
    گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی



    5.Clothes do not make the man
    معادل بسيار زيباي مناسب با اين ضرب المثل...
    تن آدمي شريف است به جان آدميت.....نه همان لباس زيباست نشان آدميت



    6.Don’t get my monkey up
    روی سگ منو بالا نیار

    7.No overtaking
    سبقت ممنوع

    8.The grass is always greener on the other side of the fenceمرغ همسایه غازه!



    9.When the hell's frozen over
    وقت گل نی

    10.Teacher's petنورچشمی معلم

    11.He came running
    با کله آمد

    12.Enough is enough
    بس کن دیگه

    13.You have my wordمن بهت قول ميدم

    14.Don’t get fresh with me
    پررویی نکن!

    15.I’m tied up
    دستم بند است

    16.He is a fair-weather friend

    رفیق نیمه راهه

    17.It’s none of your business/Mind your own business
    به تو هیچ ربطی نداره!

    18.It’s no use trying to talk to him

    صحبت کردن با اون فایده ای نداره



    19.Killing/wasting time

    وقت كشی



    20.It's as good as a chocolate teapot

    به درد هیچ کاری نمی خوره
     

    آدم برفی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/28
    ارسالی ها
    4,013
    امتیاز واکنش
    9,544
    امتیاز
    746
    21.How on earth

    آخر چطور



    22.I got cold feet
    دستپاچه شدم

    23.Sell short‌
    دست كم گرفتن
    مثلا وقتي مي گيم فلاني رو دست كم نگير.

    24.Live and let live
    زندگی خودتو بکن



    25.Make up one's mind
    (to decide between alternatives)
    تصمیم گیری کردن



    26.Step on itگاز بده (تند برو)



    27.It’s my treat

    نوبت منه (كه حساب كنم)



    28.Sour grapes
    پیف پیف گربه, پیرزن و درخت آلو (اظهار بی رغبتی به آنچه که دست نیافتنی است)



    29.Make a big deal about something از كاه كوه ساختن





    30.I felt like a foolسنگ رو یخ شدم
    فعلا همینا رو یادم اومد
     

    Maryamjz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/08
    ارسالی ها
    33
    امتیاز واکنش
    567
    امتیاز
    241
    سن
    43
    محل سکونت
    Esf
    ‍ برف را به باران ترجیح می دهم.
    I prefer snow to rain.

    برف سنگینی می بارد. دانه های برف خیلی درشت است.
    It's snowing heavily. The snowflakes are so big.

    رانندگی در بوران(برف سنگین به همراه باد شدید) واقعا مشکل بود.
    It was really hard to drive in the snowstorm/ blizzard.

    بچه ها دارند آدم برفی درست می کنند.
    The children are making a snowman.

    دارند گلوله برفی پرتاب می کنند.
    They are throwing snowballs.

    لاستیک یخ شکن داری؟
    Do you have snow tires?
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا