- عضویت
- 2017/01/17
- ارسالی ها
- 3,080
- امتیاز واکنش
- 4,193
- امتیاز
- 688
ضرب المثل : People who live in glass houses should not throw stones
مفهوم به انگلیسی : Don’t criticize other people when you yourself have faults and weaknesses
مفهوم به فارسی : كسي كه خودش آسيب پذير است نبايد به ديگران صدمه بزند
ضرب المثل : Practice makes perfect
مفهوم به انگلیسی : The more you practice, the better you’ll become
مفهوم به فارسی : تمرين باعث حرفه اي شدن است
ضرب المثل : Practice what you preach
مفهوم به انگلیسی : Do things the way you tell others to do them
مفهوم به فارسی : كاري رو كه به ديگران توصيه ميكني اول خودت انجام بده
ضرب المثل : Preaching to the choir
مفهوم به انگلیسی : Trying to make believers out of people who already believe
مفهوم به فارسی : سعي كردن براي جذب طرفدار بجز طرفداران فعلي
ضرب المثل : Protest too much
مفهوم به انگلیسی : You tend not to believe a person because they insist too strongly that something isn’t true
مفهوم به فارسی : اصرار زياد درموضوعي و ايجاد اين تصور كه راست نميگوييد
ضرب المثل : Pulling your leg
مفهوم به انگلیسی : Making a joke by tricking another person
مفهوم به فارسی : كلك زدن و يا شوخي كردن براي خنده
ضرب المثل : Put your best foot forward
مفهوم به انگلیسی : Go ahead and give it your best try
مفهوم به فارسی : اقدام براي انجام بهترين كاري كه ميتوانيد
ضرب المثل : Put your foot in your mouth
مفهوم به انگلیسی : Say something embarrassing
مفهوم به فارسی : بيان مطلبي كه باعث رنجش شود
ضرب المثل : Raise cain
مفهوم به انگلیسی : To disturb others and cause trouble
مفهوم به فارسی : مزاحم ديگران شدن و دردسر درست كردن
ضرب المثل : Rock The Boat
مفهوم به انگلیسی : Do something that risks upsetting a group situation
مفهوم به فارسی : انجام كاري كه احتمال رنجش ديگران را داشته باشد
ضرب المثل : Roll Out The Red Carpet
مفهوم به انگلیسی : To give a grand welcome to an important guest
مفهوم به فارسی : خوش آمدگويي باشكوه به يك مهمان مهم
ضرب المثل : Rome Was Not Built In One Day
مفهوم به انگلیسی : All great works take time to finish
مفهوم به فارسی : انجام كارهاي بزرگ نياز به زمان دارد
ضرب المثل : Round about
مفهوم به انگلیسی : A way that isn’t the most direct
مفهوم به فارسی : درهمان حدود و يا بصورت تقريبي
ضرب المثل : Rub salt in an old wound
مفهوم به انگلیسی : Intentionally bring back the pain of a past experience
مفهوم به فارسی : نمك روي زخم پاشيدن
ضرب المثل : Second nature
مفهوم به انگلیسی : Something which is very natural for you to do
مفهوم به فارسی : كاري كه انجامش براي شما بسيار طبيعيست
ضرب المثل : Shake a leg
مفهوم به انگلیسی : Move faster, get going
مفهوم به فارسی : بجنب. خودتو تكون بده
ضرب المثل : Sick as a dog
مفهوم به انگلیسی : Very sick with a cold or the flu
مفهوم به فارسی : دچارسرماخوردگي شديد شدن
مفهوم به انگلیسی : Don’t criticize other people when you yourself have faults and weaknesses
مفهوم به فارسی : كسي كه خودش آسيب پذير است نبايد به ديگران صدمه بزند
ضرب المثل : Practice makes perfect
مفهوم به انگلیسی : The more you practice, the better you’ll become
مفهوم به فارسی : تمرين باعث حرفه اي شدن است
ضرب المثل : Practice what you preach
مفهوم به انگلیسی : Do things the way you tell others to do them
مفهوم به فارسی : كاري رو كه به ديگران توصيه ميكني اول خودت انجام بده
ضرب المثل : Preaching to the choir
مفهوم به انگلیسی : Trying to make believers out of people who already believe
مفهوم به فارسی : سعي كردن براي جذب طرفدار بجز طرفداران فعلي
ضرب المثل : Protest too much
مفهوم به انگلیسی : You tend not to believe a person because they insist too strongly that something isn’t true
مفهوم به فارسی : اصرار زياد درموضوعي و ايجاد اين تصور كه راست نميگوييد
ضرب المثل : Pulling your leg
مفهوم به انگلیسی : Making a joke by tricking another person
مفهوم به فارسی : كلك زدن و يا شوخي كردن براي خنده
ضرب المثل : Put your best foot forward
مفهوم به انگلیسی : Go ahead and give it your best try
مفهوم به فارسی : اقدام براي انجام بهترين كاري كه ميتوانيد
ضرب المثل : Put your foot in your mouth
مفهوم به انگلیسی : Say something embarrassing
مفهوم به فارسی : بيان مطلبي كه باعث رنجش شود
ضرب المثل : Raise cain
مفهوم به انگلیسی : To disturb others and cause trouble
مفهوم به فارسی : مزاحم ديگران شدن و دردسر درست كردن
ضرب المثل : Rock The Boat
مفهوم به انگلیسی : Do something that risks upsetting a group situation
مفهوم به فارسی : انجام كاري كه احتمال رنجش ديگران را داشته باشد
ضرب المثل : Roll Out The Red Carpet
مفهوم به انگلیسی : To give a grand welcome to an important guest
مفهوم به فارسی : خوش آمدگويي باشكوه به يك مهمان مهم
ضرب المثل : Rome Was Not Built In One Day
مفهوم به انگلیسی : All great works take time to finish
مفهوم به فارسی : انجام كارهاي بزرگ نياز به زمان دارد
ضرب المثل : Round about
مفهوم به انگلیسی : A way that isn’t the most direct
مفهوم به فارسی : درهمان حدود و يا بصورت تقريبي
ضرب المثل : Rub salt in an old wound
مفهوم به انگلیسی : Intentionally bring back the pain of a past experience
مفهوم به فارسی : نمك روي زخم پاشيدن
ضرب المثل : Second nature
مفهوم به انگلیسی : Something which is very natural for you to do
مفهوم به فارسی : كاري كه انجامش براي شما بسيار طبيعيست
ضرب المثل : Shake a leg
مفهوم به انگلیسی : Move faster, get going
مفهوم به فارسی : بجنب. خودتو تكون بده
ضرب المثل : Sick as a dog
مفهوم به انگلیسی : Very sick with a cold or the flu
مفهوم به فارسی : دچارسرماخوردگي شديد شدن