همگانی ❦❉❦ لغات و اصطلاحات کاربردی انگلیسی ❦❉❦

  • شروع کننده موضوع Kimia.Kardan
  • بازدیدها 9,295
  • پاسخ ها 187
  • تاریخ شروع
  • پیشنهادات
  • Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    Absolute value قدرمطلق

    Adjoint matrix ماتریس الحاقی

    Average میانگین ، متوسط

    Asymetric نامتقارن

    (AQL)Acceptable Quality level سطح کیفیت قابل قبول
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    Acceptance Sampling نمونه گیری پذیرش

    (ABC)Based Costing –Activity هزینه یابی بر مبنای فعالیت

    Activity Cost Slope شیب هزینه فعالیت

    (AON)Activity On Node نمایش فعالیت به صورت گره
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    Activity relationship diagram نمودار ارتباطات فعالیت

    Activity Slack Time زمان مجازی فعالیت

    Actual cost هزینه واقعی

    Actual Cost of Work Performed هزینه واقعی کار انجام شده
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    مسئله ، مشکل problem
    هیچ چیز anything
    اشتباه ، مسئله ، مشکل wrong
    فقط ، درست just
    تعطیلی ، تفریح vacation
    جستجو کردن to look for
    همین الان right now
    عکس گرفتن to take a picture
    مسیر – جهت direction
    اجاره کردن to rent
    رزرو reservation
    سوال question
    تب ، درجه حرارت temperature
    بچه kid
    برادر brother
    نوشیدن to drink
    کوکا کولا coke
    آلبالو (یی) cherry
    فهمیدن ، متوجه شدن to get
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    دارو خوردن to take medicine
    دارو medication
    نان bread
    قرص نان loaf of bread
    مرغ chicken
    کَره butter
    نگاه کردن به to look at
    بیرون رفتن to go out
    یه وقتی ، روزی sometime
    سَر زدن (دیدن) come by
    آدرس address
    شماره number
    شماره تلفن phone number
    به نظر رسیدن to seem
    مشکل ، مسئله trouble
    چند ساله how old
    چه مدت how long
    اقامت کردن to stay
    در نظر داشتن to plan
    چند تا ، چه تعداد how many
    چه مقدار ، چقدر how much
    چه کسی who
    کدام which
    اتاق خواب bedroom
    استفاده کردن to use
    تماس گرفتن to contact
    چه موقع ، چه زمانی ، کِی when
    آمدن to come
     

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    :take a back seat
    deliberately become less actively involved in sth(something)and stop trying to control
    things
    عمدا کم فعال بشوی در چیزی دخالت نکنی و سعی کردن و متوقف کنی که چیزهایی رو کنترل کنی
    .for example: I will probably take a back seat and let Marco do most of the work
    برای مثال:من احتمالا خیالم راحت خواهد بود و میزارم مارکو بیشتر کار را انجام دهد.

    :my heart sank
    .used to tell sb(somebody)that you suddenly felt sad or worried about sth
    مورد استفاده برای گفتن به کسی که ناگهان احساس ناراحتی درباره چیزی کند.
    .forexample:My heart sank when I saw the hotel room they'd given us
    برای مثال:قلب من به درد می آید وقتی که آنها اتاق هتلی که به ما داده اند را می بینم.
     
    آخرین ویرایش:

    Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    :wait for the dust to settle

    معنی ادبی: صبر کن تا بتوانی واضح ببینی literal meaning: wait to be able to see more clearly
    metaphorical meaning: wait for an unsettled situation to become calm معنی تمثیلی
    معنی ضرب المثل:صبر کن تا آب از آسیاب بیفته
    : on the right track
    در راه درست literal meaning: on the right path
    Metaphorical meaning: acting in a way that will bring a desired result

    حرکت کردن در راهی که نتیجه ی مطلوب می آورد
    opposite: on the wrong track
    در راه غلط
    :not out of the woods

    هنوز از سختی ها یا مشکلات آزاد نشده
    not yet free from difficulties or problems
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا