اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی و معادل آنها در زبان فارسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/17
ارسالی ها
3,080
امتیاز واکنش
4,193
امتیاز
688
Have a try at


زوری زدن





Have in stock


موجود داشتن




Have recourse to


متوسل شدن به




Have the heart to


گواهی دادن دل




Have the last word


حرف خود را به کرسی نشاندن





Have views upon


چشم طمع به چیزی داشتن





Head and shoulder


یک سر و گردن
 
  • پیشنهادات
  • ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    Heart speaks to heart


    دل به دل راه دارد







    He can’t contain himself for joy= he seems to tread on air


    از خوشی در پوست خود نمی گنجد







    He can’t make both ends meet


    هشتش گرو نه اش است
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    a bird's eye view چشم انداز از بالا – نگاه کلی

    a gleam in eyeبرق نگاه

    all my eye! همش کشکه!

    An eye for an eye چشم در برابر چشم

    a sight for sore eyes مایه روشنی چشم – منظره ی دلپذیر

    be all eyes چهار چشمی مراقب بودن

    be easy on the eye جالب بودن – به چشم خوش آمدن

    be in the eye of the storm در مرکز توفان – در قلب مشاجرات

    be in the public eye مشهور بودن – مطرح بودن

    be up to the eyes in تا خرخره در – تا گردن در- غرق در

    cast an evil eye on sb کسی را چشم زدن

    cast one's eyes over ورانداز کردن

    Beauty is in the eye of the beholder علف باید به دهن بزی شیرین بیاد

    clap eyes on sb چشم کسی به کسی افتادن

    could with eyes closed چشم بسته – به راحتی

    cry one's eyes out زار زار گریستن

    eagle eye چشم تیز بین

    feast one's eyes on sb/sth از تماشای کسی/چیزی لـ*ـذت بردن

    get one's eye in در کاری تجربه پیدا کردن

    give sb the black eye زیر چشم کسی بادمجان کاشتن

    give the glad eye به کسی نخ دادن – با چشم کسی را خوردن

    have a roving eyeچشم سفید بودن – چشم های هیزی داشتن

    have an eye for در شناختن چیزی خبره بودن

    have an eye for the main chance به دنبال سود شخصی بودن – فرصت طلب بودن

    have eyes in the back of head از پشت سر چشم داشتن
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    have one's eyes on stalks چشمان کسی از تعجب چهار تا شدن

    in the blink of an eyeدر یک چشم به هم زدن

    in the eye of the wind در خلاف جهت باد

    in the twinkling of an eye در یک چشم به هم زدن

    keep a weather eye on مراقب چیزی بودن

    keep an eye on زیر نظر گرفتن - پاییدن

    keep an eye out for مواظب بودن

    keep eyes open حواس خود را جمع کردن

    keep one's eyes peeled حواس خود را جمع کردن

    keep ones eye on از نظر دور نداشتن

    keep weather eye open on sth مراقب چیزی بودن

    look sb/sth in the eye با شهامت با چیزی روبرو شدن

    make eyes at نگاه عاشقانه کردن به

    make sheep's eyes at sb به کسی نگاه عاشقانه کردن

    Mind your eye? مواظب باش

    not bat an eyelid /eye بی خوابی کشیدن – به روی خود نیاوردن

    not believe one's eyes آنچه را می بینم باور نمی کنم

    one's eyes are bigger than stomach شکمش سیر می شود اما چشمش نه

    only have eyes for sb عاشق کسی بودن

    Open sb's eyes to sth کسی را متوجه چیزی کردن
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    out of the corner of eye به کسی چپ چپ نگاه کردن

    pull the wool over eyes سر کسی شیره مالیدن

    see eye to eye همدل بودن

    see sth with half an eye زیر چشمی مواظب چیزی بودن

    set eyes on دیدن

    swim before sb's eyes دور سر کسی چرخیدن

    the apple of one's eye نور چشم کسی بودن

    The scales fall from eyes متوجه حقیقت شدن

    turn a blind eye نادیده گرفتن

    with an eye to sth با توجه به

    with eyes closed چشم بسته – به راحتی

    with eyes open با چشم باز

    with the naked eye چشم غیر مسلح

    without batting an eye بی انکه خم به ابرو بیاورد
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    عبارتها و اصطلاحات فوتبالی در انگلیسی

    Advantage
    آوانتاژ

    Armlet
    بازوبند

    Fair play
    بازی جوانمردانه

    Going/turning play
    بازی رفت/برگشت

    Throw-in
    پرتاپ اوت

    Simulate
    شبیه سازی

    Substitute
    تعویض کردن

    Tackle
    تکل

    Charge
    تنه زدن

    Net
    تور

    Referee
    داور

    Drop ball
    دراپ بال

    Dribble
    دریبل

    Post
    دیرک عمودی

    Crossbar
    دیرک افقی

    Pitch
    زمین فوتبال

    Captain
    کاپیتان

    Head coach/manager
    سرمربی

    Free kick
    ضربه آزاد

    Kick off
    ضربه شروع بازی

    Penalty kick
    ضربه پنالتی

    Corner kick
    ضربه کرنر

    Goal kick
    ضربه دروازه

    Counter attack
    ضد حمله

    Cross
    سانتر کردن

    Red/yellow card
    کارت قرمز/زرد

    Score a goal
    گل زدن

    Disallowed goal
    گل مردود

    Penalty spot
    نقطه پنالتی

    Mid point
    نقطه وسط زمین

    Half time
    بین دونیمه

    Forward
    مهاجم

    Middle fielder
    هافبک

    Deffender
    مدافع

    Goal keeper
    دروازه بان

    Hand
    هند
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    چند اصطلاح و عبارت برای اظهار همدردی در انگلیسی

    .
    I'm terribly sorry.
    واقعا متاسفم.
    .
    I'm awfully sorry.
    واقعا متاسفم.
    .
    I try to make it up.
    سعی می کنم جبران کنم.
    .
    No offense.
    منظور بدی نداشتم.
    .
    None taken.
    من هم به دل نگرفتم.
    .
    Don't mention it!
    اصلا حرفش رو هم نزن!
    .
    No sweat man!
    بی خیال بابا!
    .
    Don't put yourself through hell.
    به خودت فشار نیار.
    .
    There is no need for that guilt trip.
    احتیاجی به سرزنش خود نیست.
    .
    Go easy on that.
    زیاد سخت نگیر.
    .
    Take it easy.
    زیاد سخت نگیر.
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    Jessica was seeing red when her computer suddenly crashed.
    جسیکا وقتی کامپیوترش یهویی کرش کرد خیلی عصبانی شد/ قاطی کرد
    پس:
    To see red:
    یعنی خیلی عصبانی شدن

    When George brought home his expensive car, his neighbor Bill was green with envy.
    وقتی جورج ماشین گرانش را به خانه آورد همسایه اش بیل حسودیش شد
    پس:
    Green with envy:
    یعنی حسادت کردن و خواستن چیزی که دیگری دارد

    After Susan’s boyfriend left her, she felt blue and cried all the time.
    وقتی my friend سوزان ترکش کرد او افسرده شد و همه اش گریه کرد
    پس:
    Feel blue:
    یعنی افسرده و دپرس و خیلی ناراحت شدن

    He was a yellow-bellied cowboy. He always ran away from a fight.
    او یک کابوی ترسو بود. او همیشه از جنگیدن می‌گریخت
    پس:
    Yellow bellied:
    یعنی ترسو، بزدل

    John asked Nancy to marry him. He was tickled pink when she said yes.
    جان از ماری درخواست ازدواج کرد، وقتی که ماری جواب مثبت داد، جان خیلی خوشحال شد
    پس:
    Tickled pink:
    یعنی خیلی خیلی خوشحال
    .
    امیدواریم همیشه Tickled pink بشید و باشید
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    "A poor workman blames his tools."
    ترجمه: «کارگر بی‌مهارت، ابزار کارش را مقصر می‌داند.»
    مترادف فارسی: «عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت زمین کج است.»یا " وقتی زمین سفت است، گاو از چشم گاو می‌بیند ."
    "A bird in the hand is worth two in the bush."
    ترجمه «یک پرنده در دست، بهتر از دوتا روی درخت است.»
    مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه.»
    "A burnt child dreads the fire ."
    • مترادف فارسی: «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسه.»
    "Absence makes the heart grow fonder."
    ترجمه: «دوری باعث علاقمندی می‌شود.»
    مترادف فارسی: «دوری و دوستی.»
    "A cat may look at a king."
    ترجمه: «شاید که گربه به شاهی نظر کند.»
    مترادف فارسی: «به اسب شاه گفته یابو.»
    "A chain is no stronger than its weakest link."
    ترجمه: «استحکام زنجیر بیشتر از حلقه ضعیفش نیست .»ویلیام شکسپیر در نمایش‌نامه ژولیوس سزار
    "A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once."
    ترجمه: «ترسو هزاربار پیش از مرگ می‌میرد. آدم نترس فقط یکبار مزه مرگ را می‌چشد.»مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است.»
    مترادف فارسی: «ترسو مرد!»
    "A creaking door hangs longest." and "A creaking gate hangs long."
    ترجمه: «دری که غژغژ می‌کند عمرش بیشتر است.»
    مترادف فارسی: «اجل‌برگشته می‌میرد نه بیمار سخت.»
    "Actions speak louder than words."
    ترجمه: «صدای عمل رساتر از حرف است.»
    مترادف فارسی: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.»
    "Advice when most needed is least heeded."
    ترجمه: «هرجا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است»
    "A fool and his money are easily parted."
    ترجمه: «احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستند»
    مشابه فارسی:"تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در جهانه، مفلس درنمی‌ماند"

    "A fox smells its own lair first." and " A fox smells its own stink first."
    ترجمه: «
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام می‌کند»
    مترادف فارسی: «چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند»
    "A friend in need is a friend indeed."
    ترجمه: «به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته می‌شود.»
    مترادف فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشان‌حالی و درماندگی»
    ترجمه: «دوست واقهی کسی است که درموقع مشکلات همراه ماست.»
    "After a storm comes a calm."
    ترجمه: «پس از طوفان، آرامش گسترده می‌گردد.»
    "After dinner sit a while, after supper walk a mile."
    ترجمه: «بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.»
    "A good beginning makes a good ending."
    ترجمه: «یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد.»
    خلاف فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می‌رود دیوار کج» مولوی
    "A good man in an evil society seems the greatest villain of all."
    ترجمه: «انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.»
    مترادف فارسی: "با بدان منشین که صحبت بد/گرچه پاکی تو را پلید کند/آفتابی بدین بزرگی را/پاره‌ای ابر ناپدید کند"
    "A good surgeon has an eagle's eye, a lion's heart, and a lady's hand."
    ترجمه: «یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است.»
    "A guilty conscience needs no accuser."
    ترجمه: «یک وجدان گـ ـناه‌کار به سرزنش دیگران محتاج نیست»
    "A jack of all trades is master of none."
    ترجمه: «کسی که همه کار انجام می‌دهد استاد هیچ کاری نیست.»
    مترادف فارسی: «همه‌کاره و هیچ‌کاره.»
    "A lie has no legs."
    ترجمه: «دروغ پا ندارد.»
    مترادف فارسی: «دروغگو تا در خانه‌اش.»
    "A lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on."
    ترجمه: «حقیقت تا چکمه‌هایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده‌است.» منسوب بهوینستون چرچیل
    "A little knowledge is a dangerous thing."
    ترجمه: «دانش ناقص خطرناک است.»مترادف فارسی: «نیم‌طبیب خطر جان، نیم‌فقیه خطر ایمان»
    تمثیل: «دوکس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم» سعدی
    تمثیل: «آن‌که نداند رقمی بهر نام// به ز فقیهی که بود ناتمام» امیر خسرو
    "A merry heart makes a long life."
    ترجمه: «دل‌شاد بودن، عمر انسان را طولانی می‌کند.»
    A miss by an inch is a miss by a mile.
    ترجمه: «لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل.»
    • مترادف فارسی: «آب که از سر گذشت چه یک‌وجب چه صد وجب»
     

    ஜ ℱαт℮мℯ ஜ

    کاربر ارزشمند تالار خانواده و زندگی
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    3,080
    امتیاز واکنش
    4,193
    امتیاز
    688
    It’s never too late to mend

    جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری منفعت است

    The early bird catches the worm

    سحر خیز باش تا کامروا باشی

    Haste is of the devil

    عجله کار شیطان است

    Fine feathers make fine birds

    مردم عقلشان به چشمشان است

    Strike while the iron is hot

    تا تنور داغ است نان را بچسپون

    Where there is a will there is a way

    خواستن توانستن است

    Actions speak louder than words

    دو صد گفته چون نیم کردار نیست،

    به عمل کار برآید به سخن دانی نیست

    Beauty is in the eye of the beholder

    علف به دهن بزی شیرین است

    One swallow does not make a summer

    با یک گل بهار نمی شود

    Easy come, easy go

    باد آورده را باد می برد

    Business is business

    حساب حساب است کاکا برادر

    Cut your coat according to your cloth

    پایت را به اندازه گلیمت دراز کن

    As you sow, so shall you reap

    هر چه را بکاری همان را درو می کنی

    To make a mountain out of a molehill

    از کاه کوه ساختن

    Better late than never

    دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

    All is well that ends well

    شاهنامه آخرش خوش است

    A penny saved is a penny earned

    یا

    Many a little makes a mickle

    قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

    Do as you would be done

    با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا