مطالب طنز فامیل ما:))

  • شروع کننده موضوع *PArlA
  • بازدیدها 206
  • پاسخ ها 12
  • تاریخ شروع

*PArlA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/30
ارسالی ها
5,097
امتیاز واکنش
51,479
امتیاز
1,281
سن
30
محل سکونت
Sis nation
دیشب چند دفعه به مامانه گفتم حالم خوب نیست ,بچه ها هم نمیرن فردارو,شاید منم نرم,هر بارم گفت باشه ولی اگه بری بهتره!
صبح بیدار شدم مثله بچه های خوب دارم میرم, بلند شده با عصبانیت میگه:واسه چی هیچکس نمیره تو داری میری!!! هیچی نگفتم فقط یه نگاه بهش کردم .
بعده 5دقیقه فکر کردن بهم میگه:اهااااان! فقط به هوا دوستات میری دانشگاه!!!!!! هان زدم تو خال??!!!!!
آآآآآآآآآآخه این مامانه ما داریم:ای خدااااااا
 
  • پیشنهادات
  • *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    یه مادر بزرگ داریم وقتی می خوابه به طرز وحشتناکی خروپف می کنه...
    پسر داییم اومده بود خونمون... شب از خواب بیدار میشه میره پیش مامانش میگه:
    مااااامان...مااااامان پاشو خرس اومده
    فک و فامیل :)
    من :aiwan_lightsds_blum:)
    مامان بزرگم :(
    خرس های مهربون :
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    یه خواهر زاده دارم چهارسالشه چند روز پیش بهم میگه تو یه پول سبز بمن بدهکاری(هزار تومنی منظورشه) میگم من که پول از تو نگرفتم.برگشته میگه یادته چندبار از بستنی ام گاز زدی؟ من:-((((
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    دیروز رفتم دانشگاه دمپایی پام بود از هراست صدام زدن رفتم یارو کوتاه نمیومد کم بود بندازم بیرون گفت خوابگاهی هستی گفتم نه نیروگاه میشینم(بوشهر) یه دفه جو گیر شد گفت خوشبختیم منم نیروگاه میشینم.... بعد الگوریتم دور زدن بقیه پرسنل و هراستیارو بهم داد!!!!
    هراست با مرامه ما داریم!!
    والا این هم یه جور پارتی شدنه
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    یه همسایه داشتیم، یه دفه رفتم دم خونشون،درو که باز کرد دیدم کل صورتش قهوه ای،بعد از چند مدت فهمدم شوکوپارس میزدن صورتشون بجای کرم:-|:-|
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    رفتم خونه دیدم خواهرم و یه مارمولکه ذل زدن بهم و دارن بهم نگاه میکنن!
    منم یاد فیلمای هندی افتادم!
    هیچی دیگه از اتاق اومدم بیرون که مزاحمشون نشم فقط نمیدونم چرا یهو خواهرم جیغ زد!!!!
    فک کنم علف به دهن بزی شور اومده نه؟!!!
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    مادرخانمم سکته ناقص زده بود فقط نیگامیکردنه حرف میزد نه میشنید منم بالاسرش بودم گفتم زنگ بزنیداورژانس خانمم زنگ زد فقط آدرس داد وقتی صدای آژیراومدرفتم بیرون دیدم ماشینه آتش نشانیه! هیچی مادرخانمم سکته أش کامل شد. تواون شرایط همه ریسه رفته بودن مادرخانمم افتاده بودیه گوشه. همچین خانواده سرخوشی هستیم.
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    نصف شب تو خونه تنها خوابم بعد پسر خالم از دیوار اومده بالا تو خونه مثله گوریل اومده بالا سرم اونم تازه تو تاریکی مطلق صدام میزنه مصطفی پاشو تا بریم قلیون بکشیم!!!!
    تا چند روز من شوک زده شده بودم فکر میکردم جن دیدم:(
    خداوکیلی اینم پسرخاله جن نما است که ما داریم؟!!!
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    پسرخالم وقتی 5 سالش بود یه جوجه ی بامزه خریده بود یه بار رفتم خونشون دیدم با یه دستش سر جوجه رو گرفته با اون یکی دستش هم پاهای جوجه رو گرفته داره میکشه بهش گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ گفت : خیلی کوچیکه میخوام قدش بلند بشه!!!
    من o:
    جوجه :(
    پسرخالم :aiwan_lightsds_blum:
     

    *PArlA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/30
    ارسالی ها
    5,097
    امتیاز واکنش
    51,479
    امتیاز
    1,281
    سن
    30
    محل سکونت
    Sis nation
    من: مامان امشب چی بخوریم؟
    مامانم:خب معلومه دیگه غذا!!
    من:نه منظورم اینه که چی داریم؟
    مامانم:شام
    من:یعنی تو غذا چه چیزایی هست؟
    مامانم:چیزای خوششششششمزه
    من :|
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    98
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    176
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    183
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    104
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    67
    بالا