مصاحبه و گفتگو گفتوگو با سیروس مقدم کارگردان سریال «میکائیل»

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 187
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
کارگردان پرکار تلویزیون، این روزها در تدارک ساخت سری جدید مجموعه «پایتخت» است؛ سریالی که به قول خودش پیگیریهای مردم مجابش کرد آن را برای ماه مبارک رمضان بسازد. «پایتخت ٤» سریال پرهزینهای است که طبق گفته مقدم تا اینجا تصویربرداری صحنههای خارج از کشور آن بدون حضور هیچ اسپانسری انجام شده؛ اما همزمان با ساخت سریال «پایتخت» سریال «میکائیل»، دیگر اثر مقدم، در گونه پلیسی در حال پخش است. با مقدم درباره چگونگی ساخت سریال پلیسی و «پایتخت» که بعدها خواهیم دید به گفتوگو نشستیم.


515424_828.jpg


«پلیس جوان» و «دیوار» دو اثر از مجموعه آثار شماست که با محوریت پلیس ساخته شده. در دو مجموعه اخیر، پلیس به گونهای دیگر تصویر شده: فردی که تا حدی میتواند دچار اشتباه و خطا هم بشود. «میکائیل» با چه ذهنیتی درباره شخصیت پلیس تعریف و نوشته شد؟

اساسا نوشتن و ساختن درباره کاراکتر پلیس در ایران، امری سخت و بهشدت پیچیده است. در شکل به ظاهر ساده است و چارچوب مشخصی دارد، ولی به همان اندازه دشوار است، گویی باید در سریالهای پلیسی ما، شخصیت پلیس، پاستوریزه و عاری از هرگونه خطا و لغزش و حتی در شرایط بحرانی، دارای عواطف منطقی و حسابشده باشد؛ عواطفی نظیر خشم ناگهانی، یأس، شادمانی بسیار، حرفهای معمولی و عامیانه و حتی نشستوبرخاستهای غیرمتعارف، در کاراکتر پلیس جایی ندارد و همهچیز شستهورفته و از قبل پیشبینیشده، اتفاق میافتد. سعید نعمتالله در نگارش و من در ساخت، تلاش کردیم تا «میکائیل» انسانی باشد که برحسب علاقه و ذات عدالتطلبیاش، لباس پلیس و خدمت به مردم را تن کرده و نه اینکه «رباتی» باشد با اعمالی خشک و عاری از عاطفه و احساس که انجام وظیفه میکند؛ بنابراین در این تعریف، «میکائیل» انسانی است که مانند مابقی نوع بشر، دارای احساسات و عواطف است، غم و شادی را میشناسد، رنج و سرمستی را تجربه میکند و طبیعی است که نوع اعمال و رفتارش و حتی کلامش بهشدت انسانی و مردمی است و به همان میزان هم وظیفهشناس، سختکوش و عدالتطلب است.

سالهاست آشناییزدایی از شخصیت پلیس با شیوهای که به آن اشاره کردیم انجام میشود. لزوم پرداختن به شخصیت پلیس در چنین موقعیتی چیست؟ فکر نمیکنید بهتر است پلیس را در موقعیتهای جدیدتری قرار داد؟

برای نشاندادن پلیس در موقعیتهای جدیدتر و فضاهای تازهتر، به چیزهای مختلفی نیاز داریم: اول اینکه بپذیریم پلیس هم مانند سایر آحاد جامعه، ممکن است در شرایط پیچیدهای قرار گیرد. این شرایط میتواند بهشدت جدی باشد و پرمخاطره و ازسویدیگر در عین جدیت، موقعیت، کمیک و بامزه شود. پلیس ما میتواند در شرایط سخت، درمانده شود، نومید شود، حتی تصمیم غلط بگیرد و همین تصمیم، شرایط بحرانیتری بهوجود بیاورد و حالا برای گذر از این بحران، پلیس ما به شدت مورد توجه و علاقه مخاطب واقع میشود. دوم اینکه همگان بپذیریم که زمانی پلیس ما قدرتمند ظاهر میشود که با مجرمان و خلافکاران باهوش و روشهای پیچیده و حرفهای طرف شود؛ دشمن را دستکم نگیرد و حتی در مراحلی از فعالیتش با شکست روبهرو شود و سپس با هوش و ابزار کار هوشمندانه، از حریف سبقت گرفته و در نهایت با دوئلی حماسی، سرانجام یابد. سوم اینکه اجازه بدهیم هنرمندان پنجرهها و دریچههای تازهتری را باز کنند و از همین منظر به سوژه پرداخته شود. این نگاه جدید، میتواند حتی قصههای تکراری را طراوت تازهای ببخشد. چهارم اینکه این اجازه داده شود تا پروندههای واقعی و سوژههای اجتماعی و حتی اقتصادی و جرائم منتسب به آنها را، تبدیل به فیلمنامه کرد و با مستندات آن، در طول جلسات تحقیق و پژوهش واقعی به عمل آید و پروندههای واقعی گشوده شود. این موضوعات برای مردم و مخاطب بهشدت ملموس و قابل همذاتپنداری است.

آثار شما معمولا ویژگیهای جذب مخاطب و همراهکردنش را در خود دارد. در این سریالها، پرداخت قصه و شخصیتها به گونهای است که برای مخاطب، غمانگیز است، فکر نمیکنید این دسته سریالهای ملودرام در جامعهای که بیش از هر چیز نیاز به نشاط دارد، خوشایند نباشد؟!


به اعتقاد بنده، همانقدر که خنده، آدمها را آرام میکند. گریه نیز موجب تخلیه روحی و آرامش میشود. علاقهمندی مردم به سریالهای ملودرام و فیلمهای درام، حاکی از این امر است. قصه خوب را مردم تعقیب میکنند. حالا چه «پایتخت» کمدی باشد یا «نرگس» ملودرام.

در این سریال باز هم از قلم سعید نعمتالله برای نگارش قصه کمک گرفتید، آیا «میکائیل» طرحی بود که از طرف سعید نعمتالله به شما پیشنهاد شد یا صرفا سفارشی که بُعدِ نگارش آن را به او سپردید؟


سعید نعمتالله چند ویژگی برجسته دارد: اول اینکه تسلط خوبی نسبت به موضوعات و معضلات اجتماعی دارد و چون خودش رشدیافته در محیطهای معمولی است، این طبقه و قشر را در لایههای پایین جامعه میشناسد. دوم نوع دیالوگنویسی و گفتوگوی شخصیتها، بهشدت تأثیرگذار و در عین موزونبودن، محاورهای و قابل درک برای همگان است. سوم، فضاسازیها و تعلیقهای موجود در فیلمنامههای نعمتالله به شدت به ذهنیت من نزدیک است و مخاطب را مجاب میکند تا بقیه قصهاش را بشنود و ببیند...

نطفه طرح «میکائیل» در جلسات مشترک ما و نعمتالله و دکتر منتظرالمهدی در ناجی هنر، بسته شد؛ سپس با محور قرارگرفتن بحث «امنیت» توسط نعمتالله نگاشته شد.

515425_995.jpg


سالهاست از این صحبت میشود که عدم ساخت سریالهای استاندارد پلیسی در تلویزیون و سینمای ما به شدت چشمگیر است، هرچند باید به این موضوع نیز قائل بود که اساسا هزینه ساخت اینگونه آثار هم، بهنسبت بالاست. طبعا در این شرایط باید به کیفیت قصه فکر کرد که بتواند مخاطب را با خود همراه کند، این محدودیتها برای شما دستوپاگیر نیست؟

هر سوژهای برای بهتصویردرآمدن، نیاز به ابزار خاص خودش دارد. بعضی قصهها بازیگرمحور است. بعضی قصهها لوکیشنمحور است و برخی فضامحور... قصههای پلیسی هم کاملا امکاناتمحور است. برای ساخت یک اثر پرحادثه پلیسی، طبعا نیاز به امکانات و ابزار پلیسی داریم. شما اگر از تکنیک بالای فیلمسازی هم برخوردار باشید؛ ولی به لحاظ امکانات، فقیر و محروم، بسیاری از تفکرات شما جامه عمل نخواهد پوشید و در حد خیال و رؤیابافی، میماند.

در «میکائیل» با توجه به شناختی که ما از امکانات داشتیم، فصلهای حادثهای و اکشن را به گونهای نوشته و ساختیم که کمبود امکانات و ابزار، صدمهای به کار نزند.

طبعا نیروی انتظامی هم نظرات خاص خودش را در کار اعمال کرده است. این اعمالنظرات منجر به جرح و تعدیل سریال هم شد؟ و احیانا اعمال نظرات آنها باعث نمیشود که کار با کیفیت اولیه به مخاطب ارائه نشود؟

فیلمنامه «میکائیل» قدمبهقدم و گامبهگام با تعامل نیروی انتظامی و ناجی هنر نوشته شد. این همفکری و همکاری در جلسات متقابل از روز اول و بحث درباره طرح اولیه، شروع شد و تا آخرین لحظه ادامه پیدا کرد. حضور یک کارشناس در کنار ما هم کمک میکرد تا اگر اشکال یا مورد اختلافی وجود داشت، با همفکری برطرف شود؛ بنابراین در نسخه نهایی فیلمنامه موارد اختلاف زیادی وجود نداشت و چیزی به نام اعمالنظر یا تغییر رأی ناگهانی یا... وجود نداشت.

بهنظر میرسد انتخاب علیرضا خمسه به عنوان شخصیت منفی سریال، انتخاب عجیبی بود، هرچند معمولا مخاطب او را در سریالهای جدی هم میپذیرد، اما بهنظر میرسد انتخاب او برای نقش «آقاخان» ریسک بود...

از روز اولی که کاراکتر «آقاخان» توسط سعید نعمتالله خلق شد. نگاه ما به علیرضا خمسه بود. آقاخان باید آدمی لاغر و لاجون و نحیف و ضعیف میبود که در ظاهر، فردی آرام و دلسوز مردم است و کمکم پی به ماهیت پلید و خطرناک او میبریم. بیننده باید تا مدتها با «آقاخان» دلسوزی و همراهی میکرد و حتی از او انتظار اینهمه خشونت را نداشت و کمکم روی دیگری از «آقاخان» و نفرتش از «میکائیل» نمایان میشود.

انتخاب بازیگران سریال بر چه اساسی بود؟

هر فیلمنامهای خودش کاراکترها را صدا میزند. «میکائیل» قصه ما پلیسی قلدر و خشن و بهشدت مردمی است. طرز رفتار و حرفزدنش بسیار به مردم قشر پایین نزدیک است و در مقابل ظلم، بیحرکت نمیماند. اعتقادش ضمن اتکا به قانون، بهشدت جانبدارانه است. در مقابل ظلم، بیطرفی را نمیشناسد و... همه این ویژگیها در کامبیز دیرباز موجود است. او موتورباز قهاری است. لوطیمسلک است و با مردم میجوشد... کامبیز اولین انتخاب ما برای «میکائیل» بود و به همه اینها محبوبیت او و توان بالای بازیگری را هم اضافه کنید.

برای نقش رشید، به جوانی ماجراجو، زمخت و بیکله نیاز داشتیم. رشید در عین بچهبودن به شدت احساساتی است. تعصب او به برادرش و زن و بچه برادرش مثالزدنی است. اهل دعواست و همواره حسادت او به «میکائیل» او را آلت دست «آقاخان» قرار میدهد. کامران تفتی بعد از تجربه ما در «زیر هشت» گزینه ایدهآلی برای رشید بود. درباره «یاس» مثل نامش با زنی موجه، آرام و زیبا و بادرایت روبهرو هستیم. او برای حفظ خانواده حتی متوسل به دروغ هم میشود. بهنوش طباطبایی هم اولین انتخاب این نقش بود.

سایر نقشها هم با همفکری سعید نعمتالله، تهیهکننده، شبکه و ناجی هنر انتخاب شدند.

شما تقریبا تمام گونههای سریالسازی را تجربه کردید. به کدامیک تعلقخاطر بیشتری دارید؟


هر قصهای که خوب نوشته شود یا هر ایدهای که حرفهای تازهتری در آن باشد من را به وجد میآورد و وسوسه ساختنش را در ذهنم شکل میدهد. حالا این میتواند یک گونه کمدی باشد؛ مثل «پایتختها»، «چاردیواری» یا «چک برگشتی» یا گونهای ملودرام مثل «نرگس»، «رستگاران» و... یا گونههای اجتماعی مثل «زیر هشت»، «تا ثریا» یا گونههای پلیسی مثل «دیوار» و «میکائیل». ممکن است در آینده، گونه تاریخی یا مذهبی با قصهای خوب را تجربه کنم.

515426_519.jpg


نوروز امسال بسیاری منتظر «پایتخت» دیگری بودند و پخش آن به ایام ماه رمضان موکول شد. کمی از ویژگیهای این قسمت برایمان میگویید؟

ساخت و نمایش «پایتخت٤» بهدلایل متعددی برای نوروز، عملی نشد و بههمیندلیل به ماه رمضان موکول شد. مردمان زیادی -چه داخل و چه خارج از کشور- ما را به ساختن «پایتخت٤» ترغیب کردند. ارگانهای مختلف، عزیزان طلبه و روحانی، مسئولان و مردم کوچه و بازار سراغ «پایتخت» را میگیرند. گویی خانواده «پایتخت» جزئی از خانواده آنها شده است؛ بنابراین باوجود اینکه ساخت «پایتخت» امری بسیار سخت و دشوار است. دعوت مردم را لبیک گفتیم و «پایتخت٤» را میسازیم.

خاطرمان هست زمانی از هزینه سرسامآور ساخت سریال پایتخت در خارج از ایران صحبت میکردید؛ چراکه این طرح را برای فصلهای پیشین سریال هم در نظر داشتید و ظاهرا در «پایتخت ٤» اتفاق افتاده است. آیا حضور اسپانسرها، این مشکل را از پیشروی شما برداشته است؟


«پایتخت» سریالی پرهزینه است و تولید سختی دارد؛ جابهجاییهای مکرر جمعکردن کل تیم ثابت جلو دوربین، سفرهای بینشهری و... اما با همه سختیها و هزینهها، برآورد مالی آن تقریبا نزدیک به همه سریالهایی است که در یک آپارتمان و با تعداد محدودی بازیگر و به شکل پلاتویی اجرا میشود. برنامهریزی دقیق و محاسبات درست تهیهکننده و همکاری دلسوزانه تیم تولید، کمک میکند تا «پایتخت» طبق بودجه پیشبینیشده و در زمان معینی تولید و پخش شود. اسپانسری هم اگر وجود دارد، صرفا برای کمک به سازمان است تا بتواند بودجه سریال را تأمین و برای گروه، فقط آرامشخاطر تولید را فراهم کند.

«پایتخت ٤» تا زمان حال، بدون حضور اسپانسر و فقط به همت تهیهکننده و حمایت سازمان، بخشهای خارج از کشورش گرفته شده است.

پروژه «صدام» و «پایی که جا ماند» دو اثری است که نسبت به ساختهشدن آنها احساس ادای دین میکردید. شرایط ساخت آنها فراهم شده است؟
«پایی که جا ماند» کتاب خاطراتی است که وقتی بنده اعلام کردم علاقه به ساخت آن دارم، ناگهان دوستان دیگری اعلام کردند آنها تمایل به این کار دارند و بنده نیز خودم را کنار کشیدم. ولی هماینک که حدود دوسال از این موضوع میگذرد، هیچ اقدامی توسط دوستان انجام نشده و حیف است که این خاطرات ارزشمند، سریال نشوند. در مورد «صدام» نیز طی دوسال با همت مؤسسه اوج و توسط علیرضا نادری، متن زیبایی نوشته شد که قرار بود ساخته شود، طبیعتا این پروژه، پروژه فراملی است و شرایط ویژه خود را دارد و احتیاج به برنامهریزی و مدیریت کلانتری دارد تا تبدیل به اثری ارزشمند و باکیفیت شود.

515427_412.jpg


قرار بود سریال «علیالبدل» برای ایام رمضان تصویربرداری شود، ساخت این سریال منتفی است یا به زمان دیگری موکول میشود؟

فیلمنامه «علیالبدل»، فیلمنامهای بسیار سخت با پروداکشن عظیم و هزینهبردار است. یک روستا باید دکور زده شود و بیش از ٢٠ بازیگر طراز اول، بنابراین با توجه به زمان کم مانده تا ماه رمضان و سختی تولید و ساخت دکور و هزینههای آن، عملا امسال از دستور ساخت خارج شد. اما با توجه به اینکه «علی البدل» نیز سوژه ناب و تازهای دارد و حدود چندقسمت از آن نوشته شده است، میتوان در فصل بهتری آن را تولید کرد.

معمولا در آثارتان گوشه چشمی هم به مسائل اجتماعی دارید، در «پایتخت ٤» هم شاهد صحبت از مسائل روز هستیم یا احیانا نقدی؟

اساسا نگاه «پایتختها» با موضوعات، انتقادی است؛ نقد جامعه، نقد اخلاق، نقد روابط و... . طبیعی است که «پایتخت٤» نیز با نگاهی نقادانه ساخته شود.

چرا مهران احمدی در «پایتخت ٤» حضور ندارد؟

مهران احمدی پیش از عید با فیلم «خان ابیار» قرارداد بست و ایام فیلمبرداری این دو کار، همزمان میشود. بنابر این اولویت با ایشان است.

معمولا این هماهنگی در دفتر شما هست که همزمان با ساخت یک سریال، مقدمات ساخت سریالی دیگر توسط گروهی دیگر انجام شود، همزمان با ساخت سریال «پایتخت ٤»، مقدمات ساخت سریال دیگری فراهم میشود؟

فعلا همه هموغم ما تولید «پایتخت» است. «پایتخت» به اندازه کافی وقتگیر و سخت است و نمیشود در کنارش به پروژه دیگری فکر کرد.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا