تاپیک‌های دنباله‌دار چالش اعتراف...!

  • شروع کننده موضوع T@NIN
  • بازدیدها 1,440
  • پاسخ ها 43
  • تاریخ شروع
  • پیشنهادات
  • soheila.b

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/08/27
    ارسالی ها
    183
    امتیاز واکنش
    2,476
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    تبریز
    اعتراف می کنم این من بودم که درخت باغ مادربزرگمو شکندم بعد جیم شدم
    اعتراف می کنم این من بودم که آدامسا مو می نداختم تو کفش بابام(حیوونکی بابام وقتی می خواست پاشو از کفش در آره میدید که پاش چشبیده به کفش.بعد پاشو می کشی آدامسه هم کش می یومد):aiwan_light_bdslum:
     

    برنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/27
    ارسالی ها
    305
    امتیاز واکنش
    4,502
    امتیاز
    485
    محل سکونت
    شهرجهانی (یزد)
    اعتراف من :امروز براي كار قلم زني داشتيم پشت بشقاب هاي مسي قير مي ريختيم من روي سكوي كنار كارگاه ايستاده بودم و وقتي ميخاوستم بيام پايين سرم محكم خورد به يه ميله اي كه از سقف شيب دار كارگاه زده بود بيرون . لامصب خيلي درد داشت ولي ديدم جلو مرد جماعت زشته بخوام گريه كنم براي همين الكي خنديدم و گفتم: چيزي نيست !
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    اعتراف میکنم من بودم که تلوزیونو انداختم رو زمین و رایانکمون له شد و بعدش پشت مبل قایم شدم
    اعتراف میکنم که از کسی عصبانی بودم و خشممو همینجا رو سرش خالی کردمو هنوزم نمیدونم چجوری ازش عذرخواهی کنم
    اعتراف میکنم که بین وکالت و روانشناسی دودل شدم و الان فکرم به شدت درگیره
    اعتراف میکنم گاهی اونقدر مسخره میشم که هیچکس نمیتونه نحملم کنه
    اعتراف میکنم که از شیطونی و زلزله بودن اسمم بلای آسمانی و اسمایی ازهمین قبیل بوده
    اعتراف میکنم هربار که با پسر دایی و پسر خالم که ازم کوچیکتر بودن آتیش میسوزوندیم و ظرف میشکوندیم
    من ازشون قول میگرفتم به کسی نگن اما روز بعدش بهم میگفتن که به ماماناشون گفتن ( بچه ننه ها :aiwan_light_fffffblum:)
    اعتراف میکنم من بودم که چون در اتاق قفل بود و کلیدش توسط پسرخالم پرت شده بود پشت کمد ، از شدت خنده
    نتونستم دستشوییمو نگه دارم و خونه خالم و تو اتاقش ... خخخ 9 سالم بود
    اعتراف میکنم با 12 سال سن روی دوچرخه پلاستیکی پسرخاله های 2 سالم مینشستم و پسرخالم هلم میداد خخخ چرخش که پلاستیکی بود بعد مدتی خم شد.
    اعتراف میکنم آخرین سوتیم خیلی وحشتناک بود. مامانم گفت آشغالارو میذاری دمه در و من که فکر کردم واسه شام صدام زده گفتم : ممنون نمیخورم
    بماند که چقدر مسخرم کردن خخخ
    اعتراف میکنم وقتی تنها بودمو تو ساحل راه میرفتم تا عکس بگیرم پسرخالم تونست جوری منو بترسونه که از ترس گریه کنم ( بماند که چقدر روش شن و ماسه ریختم )
    اعتراف میکنم من بودم که وقتی بابابزرگم داشت تو اتاق نماز میخوند رفتم تو اتاق و چوپ سه متری رو گرفتمو به صورت افقی دور خودم چرخوندم و پاها و کمر بابابزرگمو سر نماز کبود و خرد کردم خخخخ نمیدونم تو سه سالگی چه مرضی داشتم که فقط میچرخیدم با چشمای بسته خخخ
    اعتراف میکنم عین گربه لوسیفر تو کارتون سیندرلا بعد این که مامانم حیاطو میشست با دمپایی کثیف توش راه میرفتمو میخندیدم.
    اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه وقتی تو صف مدرسه می ایستم موهای دختر جلوئیم که یه دونه اش از مقنعه بیرون زده رو آروم آروم میکشم
    تا فکر کنه سرش داره میخاره .. سابقه کندن موی سر و کتک خوردنم داشتم.خخ
    اعتراف میکنم این من بودم که با شماره مامانم میرفتم تلگرام و پسر داییمو اسکل و اذیت میکردم خخخ
    ببخشید یکم زیاد شد یهو حسش اومد نوشتم
    اعتراف میکنم کلی اعتراف ناراحت کننده یادم اومده اما اینجا جاش نیست :)
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف نامه من:
    سال چهارم دبستان بیش از حد با معلمم لج بودم...چون با اینکه بهترین شاگرد کلاس بودم باهام بد رفتاری میکرد...عاشق یکی دیگه از بچه های کلاس مون بود با اینکه درسش متوسط بود ولی هر روز اونو می آورد پا تخته و سوالا رو میداد اون از بقیه بپرسه...منم یه روز خیلی عصبانی شدم رفتم روی صندلی معلم مون چسب مایع ریختم...وقتی روی صندلی نشست دیگه نتونست بلند شه و مانتوش جــ ر خـ ـورد...یه بار دیگه هم روی صندلیش پونز گذاشتم...کلا بلا سر این پیچاره زیاد آوردم...بچه بودم دیگه...
     

    FATEME078

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    1,311
    امتیاز واکنش
    31,597
    امتیاز
    873
    سن
    25
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم من بودم دوربین و خراب کردم تقصیر آبجیم انداختم
    این من بودم ؛ شماره پسرا رو به اسم دختر سیو میکردم
    من بودم که به جای دوست دوستام باهاشون چت میکردم
    این من بودم مزاحم پسرای مردم میشدم
    این من بودم زنگ میزدم خونه مردم فوت میکردم
    و دیگر اعتراف ها که در این حا نمیگنجه
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم من بودم که یواشکی گوشی دخترخالم رو هک کردم تا بفهمم با کی چت میکنه...
    اعتراف میکنم من بودم که نصف شب موهای بلند دخترخالم رو از ته قیچی کردم چون موهاش عـریـ*ـان بود و موهای من فر...
    اعتراف میکنم این من بودم که توی غذای پسرخالم داروی اسهال آور ریختم و تا سه روز توی دستشویی بود...
    حالا بازم بود میام میگم...
     

    Mch:)

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    461
    امتیاز واکنش
    2,147
    امتیاز
    441
    سن
    23
    خب اعترافای من تو مدرسه و کلا از اینا:
    1.اعتراف میکنم این من بودم که پارسال وسط زمستون شیر گازو قطع کردمو فردا کلی بچه بیچارو معلم سرما خوردنو نیومدن مدرسه
    2.اعتراف میکنم این من بودم که فیور برق مدرسه رو زدمو اونروز4تا امتحان از اینا که کپی میکنن داشتیمو همشونو لغو شدو دوتا کامپوتردفترو همه ی کامپیوترای سالن کامپیوتر که15تا میشدو سوززیده شد
    3.اعتراف میکنم این من بودم که به مدت دوماه دوس دخترای داداشمو اسکل کردم که من زنشم زنگ نزنین به شوهرم
    4.اعتراف میکنم این من بودم که زیر صندلی معلممون از این سنجاق ته گردا گذاشتم که تا ابدو دهر طرف کلاس ما پیداش نشد
    5.اعتراف میکنم که این من بودم که پشت دوست صمیمیم پریسا زدم من خرم و اونو فرستادم خیابون برام جوراب بخره
    6. اعتراف میکنم این من بودم که پشت یکی از بچه های مدرسه رو قرمز کردمو آبروشو بردم
    7.اعتراف میکنم من اونی بودم که زیر معلم تاریخمون5تا آدامس گذاشتمو بیچاره دیگه طرف کلاس ما نیومد
    8.اعتراف میکنم من اونی بودم که گورجه های له رو میزدم تو سر مردم بیچاره که رد میشدنو نابودشون میکردم
    9.اعتراف میکنم اون کسی که همیشه ساعت4صب زنگ میزد به دوستاشو اسکولشون میکرد(چون خواب بودن نمیفهمیدن چی میگن)من بودم
    10.اعتراف میکنم که وقتی داداشم خوابه میرم ازش چیزایی رو میپرسم که بهم تو روز روشن نمیگه اونم سیر تا پیازشو برام میگه
    خب شذمنده اگه زیاد شد بقیه اش برا بعدان25r30wi25r30wi25r30wi:campeon4542::campeon4542:
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم من بودم که توی جشن عروسی خالم سوسک انداختم این ور و اون...
    اعتراف میکنم که من بودم که چقلی بچه ها رو پیش معلما میکردم...
    اعتراف میکنم من بودم که گربه آوردم خونه مامان بزرگم و از پنجره انداختم رو صورت پسرخالم...
     

    سارا.پرتوی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/13
    ارسالی ها
    10
    امتیاز واکنش
    90
    امتیاز
    0
    اعتراف میکنم یه بار خونه تنها بودم. (6ساله)داشتم با کبریت بازی میکردم ،آقا نمیدونم چیشد یهو کبریت از دستم ول شد و افتاد رو فرش ، منم بدو بدو رفتم تو پارج آب پر کردم آوردم ریختم رو فرش ، اندازه یه کف دست سوخت.چون کلا خودمو زیاد میسوزوندم همیشه پماد سوختگی تو کشوم بود خلاصه رفتم پماد سوختگی آوردم شروع کردممالیدن به فرش.
    دیگه فک کنین چی شد...
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    31
    بازدیدها
    1,439
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    734
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    191
    پاسخ ها
    130
    بازدیدها
    3,904
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    536
    پاسخ ها
    13
    بازدیدها
    389
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    417
    پاسخ ها
    211
    بازدیدها
    6,393
    پاسخ ها
    88
    بازدیدها
    9,992
    • قفل شده
    تاپیک‌های دنباله‌دار چالش فوتبالی
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    162
    پاسخ ها
    55
    بازدیدها
    1,679
    پاسخ ها
    34
    بازدیدها
    1,733
    • نظرسنجی
    تاپیک‌های دنباله‌دار چالش اعداد
    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    1,023
    پاسخ ها
    32
    بازدیدها
    1,342
    پاسخ ها
    45
    بازدیدها
    1,768
    پاسخ ها
    29
    بازدیدها
    1,521
    پاسخ ها
    50
    بازدیدها
    3,609
    تاپیک‌های دنباله‌دار چالش حقیقت !
    پاسخ ها
    116
    بازدیدها
    6,289
    پاسخ ها
    33
    بازدیدها
    1,467
    پاسخ ها
    28
    بازدیدها
    1,200
    پاسخ ها
    7
    بازدیدها
    620
    پاسخ ها
    555
    بازدیدها
    13,616
    پاسخ ها
    8
    بازدیدها
    1,153
    پاسخ ها
    60
    بازدیدها
    2,038
    *C a c t u s*
    C
    پاسخ ها
    30
    بازدیدها
    1,061
    پاسخ ها
    19
    بازدیدها
    631
    پاسخ ها
    31
    بازدیدها
    1,016
    تاپیک‌های دنباله‌دار اعتراف
    پاسخ ها
    31
    بازدیدها
    1,051
    بالا