رویداد از سالگرد تا یلدا..

وضعیت
موضوع بسته شده است.

_M.s_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/07/24
ارسالی ها
1,915
امتیاز واکنش
9,789
امتیاز
709
ببخشید من این وسط می پرم
نفرات برتر بر چه اساسی انتخاب می شن؟ :campe45on2:
 
  • پیشنهادات
  • *KHatereH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/22
    ارسالی ها
    1,261
    امتیاز واکنش
    7,982
    امتیاز
    809
    سلام...
    حقیقتش نمیدونم چی بنویسم و از کدوم دلخوریا :)
    اما میخوام همه رو جمع کنم یجا و در ازاش تشکر کنم از کسی که تمام دلخوریا و زخم هامو شست و از بین برد :)
    واسه مهربونیای بی حد و اندازش...
    واسه روزایی ک کلی گله میکردم ازش، بابت حسادت هام ب دوستای صمیمیش... و اون صبورانه آرومم میکرد.
    واسه یه دختر خوش قلب که شاید مجازی باشه؛ اما من حضورشو تو هرلحظه از نفس هام حس میکنم...
    بقول خودش: شاید بزرگترین اشتباهم مجازی بود؛ اما مجازی بهم لطف و کرد و مارو باهم آشنا کرد =)
    دوستت دارم فیوزک من❤
    @F@EZEH
     

    geeta

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/28
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    39
    امتیاز
    216
    تو زندگیم نفرین بابا زیاد داشتم الانم هستن ولی تو دعای مامانی. از همون دعاها که تا آخر عمر برکت میده به زندگی آدم و هیچوقتم تمومی نداره. همه جا حرف از اینه که زن و شوهرا تو بهشت باهمن ولی من میگم رفیقا هم قطعا تو بهشت باهمن؛ آخه آدم اونجا همش با یه نفر باشه خسته میشه که، باید یکی باشه باهاش از درختای بهشت بالا بره میوه بچینه یا مثلا بره توی رود مروارید جمع کنه باهاشون زیورآلات درست کنه و از اونجا که من عاشق عسلم یه نفر« که تو باشی» کندو عسل بیاره برا تولدم. اصلا من تصمیم دارم اونجا با تو زندگی کنم،مکمل من، اگه آدمای دورت کمن برا اینکه که لیاقت با تو بودن رو ندارن. دوستت دارم مغرور دوستداشتنی :aiwan_light_heart: :aiwan_lighfffgt_blum:
     

    ֎GoDFatheR֎

    مدیریت کل
    عضو کادر مدیریت
    عضویت
    2019/03/28
    ارسالی ها
    776
    امتیاز واکنش
    17,782
    امتیاز
    899
    میدونی.به زشتا هیچ جا اهمیت نمیدن.بنظرم بهتره اینجا نفرات برتر رو بر اساس سایز دماغ و بیریختی انتخاب کنیم.بهتره یه جایی به این زشتا اهمیت داده بشه.ما زشتا هم دل داریم.سایز دماغ رو هم به این دلیل مطرح کردم که خودم اول بشم.من آخرش نفهمیدم این دسه بیل چی بود خدا چسبوند تو صورتم
     

    silverqueen

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/11/08
    ارسالی ها
    16
    امتیاز واکنش
    164
    امتیاز
    111
    محل سکونت
    Esfahan
    سلام سلام
    عزیزای دلم پیشاپیش یلداتون مبارک:aiwan_light_heart:
    من هم که هنوز کسی رو ندارم که واسش چیزی بنویسیم ولی بدونید من به شخصه همتون رو دوست دارم امیدوارم خیلی خیلی زود باهمتون صمیمی :aiwan_light_give_heart2:
    پدر نگاه دانلود @GoDFatheR
    شما آدم خیلی باحالی هستید امیدوارم به هر چی میخواید برسید اینو از ته ته قلبم میخوام :aiwan_light_blumf:
    از اونجایی که دیگه بقیتون رو نمیشناسم برای تک تکتون آرزوی موفقیت میخوام :aiwan_lggight_blum:
    یه چیز دیگه هم بگم امیدوارم کسی ناراحت نشه ولی خیلی دوست دارم که این مشکل درست بشه
    بعضی از بچه ها هستند توی انجمن که عالی مقام تر از اکثریت هستند و با تلاش خودشون به اون درجه رسیدن
    کاش یکم دوستانه تر با عضو های انجمن برخورد کنید فقط همین Hanghead
    که در اینده بسیار نزدیک همه بتونن بگن

    " نگاه دانلود "خونه ی ما هست و ما وقتی اونجاییم احساس خوبی داریم یه احساس از جنس راحتی از جنس همدلی و خیلی چیزای خوب دیگه
    به امید اون روز :aiwan_light_yes:
     

    *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    یادم نمی‌آید کی نام کاربریت به چشمم خورد. اول کمی فهمیدن نامت سخت بود! دقیقا همانند خودت؛ اما بی شیله پیله بود؛ همانند خودت! اولین باری را که پیام دادی یادت می‌آید؟ با شکلک رقـ*ـص و قلب برایم فرستاده بودی! اولین باری بود که برایم پیام فرستاده بودی. در همان نگاه اول تا روح و جانت را خواندم و رسوخ کردم. لطیف بودی و مهربان! از ان‌ دسته آدم‌هایی که شیرینی‌شان می‌رود زیر دندانت و زبانت می‌چدش. کم‌کم به آن شیرینی عادت کردم اما هنوز هم خاص بود اما چند روز پیش دیگر تو نبودی! آن شیرینی و مهربانیت کجا رفته؟ شیرین عسل این تلخی مال خودت نیست! می‌شود خواهش کنم هندوانه‌ای بخوری و بگویی: بی‌خیال دنیا! می‌خوام رها باشم!؟
    @QueenOfDarknees
    اولین بار که یک پیام را دیدم با خود گفتم: رک! دقیق و رک! یادم می‌آید از آن روز، هرروز و هرروز به پروفایلت سر می‌‌زدم. کمی زیادی بی‌پروا بودی اما بی‌پرواییت مهربانانه بود. دلسوزانه بی‌پروا بودی و هستی راهت مستقیم مستقیم بود. صاف و ساده و بی‌دست‌انداز! دقیقا همانند خودت! راهت مثل قلبت صاف و دردانه بود. درست مانند یاقوتی قرمز در درخشش زر. تلاش‌هایت را که دیدم، مهربانی‌هایت، شوخی‌هایت، همه چیزت مرا یاد یک قهرمان می‌انداخت‌. قهرمانی که گاهی از دست ضدقهرمان زندگیش کلافه می‌شود اما صبوری به خرج می‌دهد. اولین بار با هزار استرس برایت پیام نوشتم و تو؟ دقیقا همانطور که انتظارش را داشتم جواب دادی! جور خاص خودت! به قول خودم، مهدیه‌ای جواب دادی. تو برای من رفیقی هستی که نارفیق شدن در ماهیتت نیست. از همان رفیق‌های که در کوه و دشت و دمن دوست داری تا ابد با آن‌ها قدم بزنی. با تو خندیدن، حرف زدن، خواندن، آرامم می‌کند چون می‌دانم نقابی پشت تو نیست!
    «مهدیه جانم تو قهرمانی هستی که می‌دانم روزی برفراز قله‌ می‌ایستی و برایم دست تکان می‌دهی.»
    @Mhdiih
    راستش را بگویم؟ از برون گراها خیلی خوشم نمی‌آید. اما تو؟ تو تافته‌ای جدا بافته ای برای قلبم هستی. دروغ نمی‌گویم وقتی آن ماجرا پیش آمد خیلی ناراحت شدم از اینکه حدسم درست درآمد اما وقتی پیام بعدی‌ات را دیدم با خود گفتم: گور بابای او! فقط یک احمق او را به چنین فرشته‌ای ترجیح می‌دهد. خیلی خوشحالم که مهدیه های زندگیم برایم خوش می‌آورند. تو یکی از مهدیه‌ها هستی. همانند اسمت مهربانی، دلسوزی، حساسی! تو برایم یادآور باران مهربانی هستی که بر روی گونه‌ام می‌نشیند. تو مهدیه‌ای هستی که می‌خندی و اشک‌هایت را در میان لبخند پنهان می‌کنی، شاید تو خودت نترسی اما من ترسو هستم! می‌ترسم از روزی که آن لبخند دیگر صورتت را نکشد! جانم می‌شود خواهشی بکنم؟ می‌توانی در میان خیسی گونه‌هایت، لبخندی بخاطر من بزنی؟

    @Heidi
     
    آخرین ویرایش:

    *Stephanie*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/12
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    6,302
    امتیاز
    658
    سن
    20
    محل سکونت
    Gothom City
    زیاد ادم احساساتی و حساسی نیستم ولی تقدیمش می کنم به الهه احساسات و عواطف
    درست یادم میاد که ۱۳ سالم بود و باهات داخل حیاط مدرسه اشنا شدم! از دور شبیه انه شرلی بودی ولی موهات قرمز نبود! بیشتر باهم اشنا شدیم و نزدیک. فراز و نشیب داشتیم ولی اخرینش بود! با هم وارد انجمن شدیم و با هم رمان نوشتیم! روز هایی که روی نیمکت سرد مدرسه با هم سر سن شخصیت ها دعوا می کردیم و همیشه من تسلیم می شدم! روی نیمکت چوبی با هم مسخره بازی در میاوردیم و رمان های نویسنده رو سانسور می کردیم. الان نیستی داخل انجمن و بیایی و بگی:
    _ چرا سنش رو زدی سی و چهار!!! فردا دستم بهت نرسه!
    و همیشه هم می رسید ولی کاری نمی کردی!
    می دونم کمه اما امیدوارم مثل الیزابت بنت یه عشق ناب رو تجربه کنی و مثل انه شرلی به هدف هات برسی:)
     

    Kallinu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/27
    ارسالی ها
    509
    امتیاز واکنش
    19,059
    امتیاز
    765
    محل سکونت
    حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
    @رزمین رولینگ
    من داغون نبودم. یعنی بودم، ولی نبودم. یعنی سعی می‌کردم خودم سرپا بایستم. و گرچه خیلی حساس بودم، خیلی زود می‌بخشیدم. همه رو. هر کسی رو، هر کاری که کرده بود، هر حرفی که زده بود، هر بلایی که سرم آورده بود. و بیشتر اوقات با همه می‌گفتم می‌خندیدم. با هر کس آشنا می‌شدم مثل خودش رفتار می‌کردم. خیلی نوع بیخودی داشتم؛ چون حرف خودم رو نمی‌زدم. ادا میومدم. اون‌قدر بیخود بودم که یه نفر وقتی می‌نشست پیشم اگه رو مود خوبم نبودم نمی‌دونست چه جوری سر صحبت رو باهام باز کنه و همین میشد که دوست‌های سال‌های مدرسه‌م تا الآن فقط سه نفرن، که با هیچ‌کدومشون الآن درارتباط نیستم.
    شاید تقدیر بوده، شاید تقصیر من بوده، شاید شرایط باعث شدن اون قدر ترسناک باشم، نمی‌دونم. به هر حال این حالی بود که داشتم.
    اکانت قبلی من @yuki878 هست، اگر پروفایلش رو بگردی، پیام خودت رو می‌بینی. من از اون موقع می‌شناختمت. و چون خیلی، آم، همچین، باکلاس و اینا بودی نمیومدم حرف بزنیم! :aiwan_lightsds_blum: فکر می‌کردم در حدت نیستم و اینا... یازده دوازده سالم بود فکر کنم. ولی خب یادم مونده بود تو رو. تا اینکه گذشت و... چند ماهی نیومدم انجمن؛ بعد این اکانت رو زدم، و دیدم تو بن شدی. زمانی که باز برگشتم نگاه، تازه موقعی بود که یواش داشتم به خودم میومدم که حالا تا آخرش بخوام اینجوری باشم که نمیشه. قبلش درس می‌خوندم، زندگیمو می‌کردم، ولی لذتی نبود. اون موقع تازه داشتم به خودم می‌گفتم که همه چیت نباید درس باشه و به خودت بیا و... مثلا بیست سال دیگه می‌خوای افتخار کنی که فلان المپیاد رو بردی یا نمره بیست فلان رو داشتی یا چی؟
    تو هم که بن بودی خیلی حسرت می‌خوردم؛ ازت شناختی نداشتم ولی دقیقا یادمه آخرین استاتوست راجع به «طریق بسمل شدن» دولت آبادی عزیز من بود و اینکه ده سال منتظر مجوز مونده بود و چقدر دلم می‌خواست زیر این استاتوست بنویسم «دولت آبادی یک اسطوره‌ست که لیاقتش رو ندارن» اما نبودی.
    نبودی؛ ولی وقتی اومدی و کورسو رو استارت زدی انگار دنیا رو بهم دادن. اومدم کل پروفایلت رو گشتم پیاما رو خوندم و چرخیدم و... کاری که الآنم می‌کنم. ولی باز نیومدم یه کلام بنویسم «سلام»!!! :aiwan_lightsds_blum: خلم دیگه!
    بعدم که تو چت باکسی که یه دورانی شلوغ بود، دیدمت سر قضیه شورا و تگ با آیلا بحث می‌کنی، نارینه هم بود ^.^ دیگه اون موقع به خودم یه تکونی دادم گفتم «سارا، خری اگه حرف نزنی»! خلاصه که... از اونجا شروع شد مکالمه‌مون، و همونجا هم قطع شد :|
    رفت و رفت، تا زمانی که پروانه‌ها رو می‌نوشتم. اومدم دیدم اطلاعیه دارم: «رزمین رولینگ یک پیام برای شما نوشت»
    (برای من؟)
    (چیکارم داره؟)
    (حتما لینک تبلیغ فرستاده بابا)
    (لینک تبلیغ واسه من فرستاده؟)
    (تف تو روحت چرا هنگ کردی آخه؟!)
    اینجوری بودما :aiwan_ligsdht_blum: به همین هولی! بعد اومدم پیامتو بخونم؛ اینجوری نوشته بودی؛ بدون هیچ سلام و عرض ادبی: «عرضهء نوشتن داری...» :aiwan_lightsds_blum:

    من هیچ‌وقت فراموشت نمی‌کنم رزا؛ ولی برعکس تو، من از روزی که نباشی می‌ترسم. چیزهایی که دوستشون داشتم هیچ وقت نموندن. عرضهء نگه داشتنشون رو نداشتم؛ با تمام وجود آرزو می‌کنم که باشی؛ همین طور زیبا و مهربون، با پروانه‌های کوچکی که کنار ستاره‌ها پرواز می‌کنن...
    A single rose can be my garden; And a single friend, my world... ♥
     

    فاطمه معصومی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/25
    ارسالی ها
    207
    امتیاز واکنش
    2,701
    امتیاز
    470
    «به نام خدایی که عشق را آفرید»
    سلام و سلامتی برای همه عزیزای دلم❤
    «مگر می‌شود زندگی را عاشق نبود،
    هنگامی که کسانی باشد،
    دوستدارانی که
    بودنشان هستیت،
    شادیشان لبخندت،
    غمشان دلتنگیت و
    دردشان آزار وجودت باشد ... .»
    ممنون از سایت نگاه دانلود و تموم مدیرای عزیز و مهربونش که با تموم وجودشون برای سایت زحمت می‌کشن و تمام دوستای قشنگم که بدون اونا نگاه معنی نداره چه خوبه که انقدر دوستای خوب خوبی هستیم خیلی خیلی متشکرم♥️
    تولدمون مبارک♥️ یلداتون دلجسب و قرمز به قرمزی دونه های یاقوتی انار که عشق توش موج می‌زنه...سایت دوست داشتنیمون همیشه پابرجا♥️
     

    پژوا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    43
    امتیاز
    81
    سن
    30
    محل سکونت
    مشهد
    سلام به همه ي نگاه دانلودی ها منم وقتی این پیامو دیدم نمیدونستم چی بگم به کی؟اما میخوام از مدیر وتمامی حامیان هم چنین نویسندگان خوش ذوق سایت تشکر کنم ویه خسته نباشید طولانی به مناسبت شب یلدا تقدیمتون کنم.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا