اعتراف میکنم اون وقتا که چهار پنج سالم بود مادربزرگ خدا بیامرزم سرطان داشت همیشه خونشون بودیم(من و دخترخالم که یکسال بزرگتره)بعد این دخی خاله ما میگفت بریم مسابقه دو بدیم منم نمیدونستم دو یعنی دویدن هی میگفتم اول مسابقه یک بدیم!دختر خالمم میگفت باشه اول مسابقه دو بدیم
شماهم وقتی بچه بودین چسب آبکی میریختین کف دستتون فوت میکردین خشک که شد میکندین
یا فقط من از این کرما داشتم!!؟؟ :/ جاداره همین جا اعتراف کنم معلم هرچی سرکلاس میگه نمی فهمیم فقط با سر تایید میکنیم
لایک:ماهم همین طور اعتراف میکنم انقد دوس دارم به خودم بزنگم
بعد بگم الووو
بعد خودم بگم قربون الو گفتنت برم
بعدم خجالت بکشم قطع کنم گوشیو:$
.
.
.
چن دفعم امتحان کردم ولی همش اشغاله:(((
نگرانم نمیدونم دارم با کی میحرفم
نکنه دارم خــ ـیانـت میکنم:((( اعتراف میکنم من بیشتر از برادر زادهی 3ماهم میخندم،زمانی که بابام شکلک و ادا اصول در میاره تا این بچه بخنده! ) اعتراف می کنم تا حدود ده سالگی توی دستشویی به سمت سوارخ کاسه دستشویی مینشستم
چیه خو بچه بودم
تازه خیلیا هم مثل من بودن مگه نه؟
از این به بعد منتظر اعترافات تکان دهنده بچه زنجون باشید آقا یه خبر .امروز پیش یه فالگیر بودم .یه موردم نداشته اشتباه کنه همیشه هر چی میگفته درست در میومده.بگین به من چیگفت
گفت تو فقط تا دوسال دیگه بدبختی اذیتت میکنه:-)
اونوقتتتتتته که دیگه عادت میکنموووو دیگه اذیتم نمیکنه
چیه فکر کردین خوشبخت میشم :-/
نه بابا من ازین شانسا ندارممن اگر استاد گيتار بودم به هنرجوهام قبل از آموزش هرچيزى ميگفتم نواختن گيتار الزاما صداتو قشنگ نميكنه. اعتراف میکنم بچه بودم شجریان میذاشتم یه چاقو میگرفتم دستم رو آهنگش حرکات موزون انجام میدادم
وقتی هم که شروع میکرد به خوندن خاموشش میکردم... اعتراف می کنم من تا یازده سالگیم فکر می کردم لندن یه کشوره=/
تازه فکر می کردم برج ایفل هم توی لندنه=/
یادمه یه بارم یه نفر میخواست قانعم کنه که لندن یه شهره و پایتخت انگلستانه من بهش میگفتم دروغ نگو پایتخت انگلستان که منچستر یونایتده!!!!
ینی جغرافیام در حد صفر بوده هاااااااا....من نمی دونم چه جوری تونستم دوره ی ابتدایی رو تموم کنم و نیوفتم=!
شماهم وقتی بچه بودین چسب آبکی میریختین کف دستتون فوت میکردین خشک که شد میکندین
یا فقط من از این کرما داشتم!!؟؟ :/ جاداره همین جا اعتراف کنم معلم هرچی سرکلاس میگه نمی فهمیم فقط با سر تایید میکنیم
لایک:ماهم همین طور اعتراف میکنم انقد دوس دارم به خودم بزنگم
بعد بگم الووو
بعد خودم بگم قربون الو گفتنت برم
بعدم خجالت بکشم قطع کنم گوشیو:$
.
.
.
چن دفعم امتحان کردم ولی همش اشغاله:(((
نگرانم نمیدونم دارم با کی میحرفم
نکنه دارم خــ ـیانـت میکنم:((( اعتراف میکنم من بیشتر از برادر زادهی 3ماهم میخندم،زمانی که بابام شکلک و ادا اصول در میاره تا این بچه بخنده! ) اعتراف می کنم تا حدود ده سالگی توی دستشویی به سمت سوارخ کاسه دستشویی مینشستم
چیه خو بچه بودم
تازه خیلیا هم مثل من بودن مگه نه؟
از این به بعد منتظر اعترافات تکان دهنده بچه زنجون باشید آقا یه خبر .امروز پیش یه فالگیر بودم .یه موردم نداشته اشتباه کنه همیشه هر چی میگفته درست در میومده.بگین به من چیگفت
گفت تو فقط تا دوسال دیگه بدبختی اذیتت میکنه:-)
اونوقتتتتتته که دیگه عادت میکنموووو دیگه اذیتم نمیکنه
چیه فکر کردین خوشبخت میشم :-/
نه بابا من ازین شانسا ندارممن اگر استاد گيتار بودم به هنرجوهام قبل از آموزش هرچيزى ميگفتم نواختن گيتار الزاما صداتو قشنگ نميكنه. اعتراف میکنم بچه بودم شجریان میذاشتم یه چاقو میگرفتم دستم رو آهنگش حرکات موزون انجام میدادم
وقتی هم که شروع میکرد به خوندن خاموشش میکردم... اعتراف می کنم من تا یازده سالگیم فکر می کردم لندن یه کشوره=/
تازه فکر می کردم برج ایفل هم توی لندنه=/
یادمه یه بارم یه نفر میخواست قانعم کنه که لندن یه شهره و پایتخت انگلستانه من بهش میگفتم دروغ نگو پایتخت انگلستان که منچستر یونایتده!!!!
ینی جغرافیام در حد صفر بوده هاااااااا....من نمی دونم چه جوری تونستم دوره ی ابتدایی رو تموم کنم و نیوفتم=!