پیامک اس ام اس های اعترافات

  • شروع کننده موضوع _Delaram_
  • بازدیدها 375
  • پاسخ ها 7
  • تاریخ شروع

_Delaram_

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/12/10
ارسالی ها
2,077
امتیاز واکنش
10,503
امتیاز
696
محل سکونت
تهران
اعتراف میکنم اون وقتا که چهار پنج سالم بود مادربزرگ خدا بیامرزم سرطان داشت همیشه خونشون بودیم(من و دخترخالم که یکسال بزرگتره)بعد این دخی خاله ما میگفت بریم مسابقه دو بدیم منم نمیدونستم دو یعنی دویدن هی میگفتم اول مسابقه یک بدیم!دختر خالمم میگفت باشه اول مسابقه دو بدیم
شماهم وقتی بچه بودین چسب آبکی میریختین کف دستتون فوت میکردین خشک که شد میکندین
یا فقط من از این کرما داشتم!!؟؟ :/ جاداره همین جا اعتراف کنم معلم هرچی سرکلاس میگه نمی فهمیم فقط با سر تایید میکنیم

لایک:ماهم همین طور اعتراف میکنم انقد دوس دارم به خودم بزنگم
بعد بگم الووو
بعد خودم بگم قربون الو گفتنت برم
بعدم خجالت بکشم قطع کنم گوشیو:$
.
.
.
چن دفعم امتحان کردم ولی همش اشغاله:(((
نگرانم نمیدونم دارم با کی میحرفم
نکنه دارم خــ ـیانـت میکنم:((( اعتراف میکنم من بیشتر از برادر زادهی 3ماهم میخندم،زمانی که بابام شکلک و ادا اصول در میاره تا این بچه بخنده! :aiwan_lightsds_blum:) اعتراف می کنم تا حدود ده سالگی توی دستشویی به سمت سوارخ کاسه دستشویی مینشستم
چیه خو بچه بودم
تازه خیلیا هم مثل من بودن مگه نه؟
از این به بعد منتظر اعترافات تکان دهنده بچه زنجون باشید آقا یه خبر .امروز پیش یه فالگیر بودم .یه موردم نداشته اشتباه کنه همیشه هر چی میگفته درست در میومده.بگین به من چیگفت
گفت تو فقط تا دوسال دیگه بدبختی اذیتت میکنه:-)
اونوقتتتتتته که دیگه عادت میکنموووو دیگه اذیتم نمیکنه



چیه فکر کردین خوشبخت میشم :-/
نه بابا من ازین شانسا ندارممن اگر استاد گيتار بودم به هنرجوهام قبل از آموزش هرچيزى ميگفتم نواختن گيتار الزاما صداتو قشنگ نميكنه. اعتراف میکنم بچه بودم شجریان میذاشتم یه چاقو میگرفتم دستم رو آهنگش حرکات موزون انجام میدادم

وقتی هم که شروع میکرد به خوندن خاموشش میکردم... اعتراف می کنم من تا یازده سالگیم فکر می کردم لندن یه کشوره=/
تازه فکر می کردم برج ایفل هم توی لندنه=/
یادمه یه بارم یه نفر میخواست قانعم کنه که لندن یه شهره و پایتخت انگلستانه من بهش میگفتم دروغ نگو پایتخت انگلستان که منچستر یونایتده!!!!
ینی جغرافیام در حد صفر بوده هاااااااا....من نمی دونم چه جوری تونستم دوره ی ابتدایی رو تموم کنم و نیوفتم=!
 
  • پیشنهادات
  • _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    وقتی بچه بودم رفتم به اطلاعات مجتمع خرید
    الکی اسم خودمو گفتم پیج کنه
    بعد با صدای دلنشینش اسمم تو مجتع پخش شد از خوشحالی قند تو دلم آب شده بود انگار بهم تی تاب داده بودن!




    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم…



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم یه با زنگ زدم ۷۰۰ اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تی وی رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه وبعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن… بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    یک روز واساده بودم منتظر تاکسی هی می گفتم میدون ونک!! بعد ۲و۳ بار دیدم بهم بد نگاه می کنن!! دو رو برم رو که نگاه کردم و یکم به چیزی که گفتم دقت کردم فهمیدم واسادم میدون ونک می گم ونک!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف میکنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خشگلو شیک میپوشیدم، که وقتی تو تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف میکنم بچه که بودم یه روز تومدرسه یکی از دوستام (خدا بگم چیکارش کنه)،بهم گفت هرکی توخونشون پاسور(ورق) داشته باشه و پاسوربازی کنن،باباشو میگیرن اعدام میکنن! ماهم که ازترس مرده بودیم تا رسیدیم خونه پاسورامونو سربه نیس کردیم و به خیالمون جون بابامونو نجات دادیم. تازه بعداز اونم تایه مدت توکوچه خیابون،خونه فامیلا،دوست،آشنا خلاصه هرجا پاسور میدیدیم سربه نیس میکردیم و جون آدمارو نجات میدادیم…



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم اعتیادم به خوردن سرلاک از بچگیم تا ۳سال پیش یعنی ۲۶ سالگیم ادامه داشت . وقتی از سر کاربا کت و شلوار و ریش پرفسوری می رفتم داروخانه برای خرید سرلاک و یارو می پرسید کوچولوتون چند وقتشه احساس حماقت خاصی بهم دست می داد!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    کلاس اول دبستان بودم سر درس “ص” وقتی داشتم مشقاشو مینوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه میگیم بارون اما کتابیش میشه باران پس صابون هم لابد صابانِ اصلش!!!
    از این نبوغ خودم خرکیف شدم همه مشقامو نوشتم صابان!!! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال!!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم واسه مصاحبه ی دانشگاه رفته بودم ، یارو گفت اصول دین رو بگو منم شرو کردم به خوندن : اصول دین پنج بود دانستنش گنج بود …



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید!!



    طنز اعتراف های خنده دار جدید دی ۹۲



    اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم
    سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی!!!
    این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه
    بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم تا راهنمایی به سبقت میگفتم سرقت
    اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم با دوستم رفته بودیم رستوران که یه پسری که تازه غذاشو سفارش داده بود یک گاز از ساندویچش خورد رفت
    من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به غذای طرف در حال بلعیدن بودیم که آقا برگشت
    نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده
    دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم بچه که بودم وقتی می شنیدم یکی میگه موهامو بلند کردم
    فکر می کردم یعنی یه دارویی چیزی میزنه به موهاش تا بلند بشه!
    .
    .
    .
    فکر نکنم به اعتراف نیاز داشته باشم چون هر چی میشد مینداختن گردن من چه اعتراف می کردیم چه نمی کردیم تقصیر من بود ا
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم
    با اینکه ۳ ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم سال دوم دانشگاه بودم یه بار خیلی کلاسم دیر شده بود کرایه رو زودتر دادم به راننده بقیه ی پولی که بهم داد پاره بود
    همزمان می خواستم بگم این پوله پاره ست عوضش کنید هم می خواستم بگم سر ورزنده پیاده میشم گفتم :
    آقا ببخشید لطفن سر ورزنده منو پاره کنید!!!
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم اول دبستان که بودم زنگ تفریح که میشد از ترس اینکه آخر زنگ تفریح نتونم صفو پیدا کنم یکی از هم کلاسیامو نشون می کردم تا آخر زنگ تعقیبش می کردم که صفو پیدا کنم!
    .
    .
    .
    اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه.
    درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه!:|
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم موقعی که بچه بودم ، کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم ، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خوشگل و شیک میپوشیدم، که وقتی تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم بچه که بودم از حرف بزرگترا فهمیده بودم صدام آدم بدیه ، یه بار که از تلویزیون داشت تصویر صدامو پخش میکرد رفتم یه چکش آوردم که صفحه تلویزیون رو بشکنم و بتونم صدامو بکشم و قهرمان بشم…..
    یعنی یه همچین مخایی بودیم ما دهه شصتیا….
    .
    .
    .

    اعتراف میکنم من از اون آدمام که اگه بابام پشتم نباشه از گرسنگی میمیرم…..نمیتونم یه لقمه نون در بیارم زندگیمو بگذرونم…..خداییش بابای که پسره من دارم؟؟!!ببخشید ببخشید اشتباه شد…..منم پسرم که بابای من داره؟؟!!!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم برای اولین بار ک سوار ون شدم، موقع پیاده شدن دستگیره در رو فشار دادم تا باز کنم .
    نمیدونستم که در اتوماتیکه و باید راننده وا کنه.
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم که کوچیک که بودم کتری رو میزاشتم رو گاز تا ابر درست شه توی اشپزخونمون
    یه همچین نابغه ای ام من
    دارم اینجا طلف میشم
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم ۶ سالم که بود با دخترخاله هام نقشه کشیدیم که مزاحم تلفنی بشیم
    واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم
    زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه
    اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
    الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم…

    ولش کن بابا ظرفیت رازداریو ندارین میرین همه جا جار میزنین ابروم میره
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم که سال دوم دبیرستان 4واحد مبانی کامپیوتر داشتم بار اول بود که موس و میدیدم اسمشو بلد نبودم بهش میگفتم( ماس ماسک )خدا دوستمو حفظ کنه اسمشو بهم یاد داد.
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم خونه بغلیمون عروسیه
    ما طبقه چهارمیم اونا ویلایی
    هی دارم فکر میکنم با این تفنگم خواننده هرو بزنم که مثل بز می خونه
    کمک کنین تصمیم مهمیه
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم بعضی وقتها تو پیاده رو که دارم راه میرم یه قیافه خیلی نگران به خودم میگیرم و هی پشت سرم و دور و اطراف رو نیگاه میکنم که مثلا مواظبم کسی تعقیبم نکنه!
    یه جوری که انگار از طرف یه سازمان مخوف تحت نظرم!
    یه لـ*ـذت خاصی داره لامصب!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم سال85 وقتی برای اولین بار سیمکارت خریدم، از بس کسی بهم زنگ نمیزد میرفتم پای تلفن عمومی و به خودم زنگ میزدم!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم که یه روز توخیابون بودم, متوجه شدم گوشیم رو از خونه جا گذاشتم,سریع دست بردم تو جیبم که گوشیمو بردارم و زنگ بزنم خونه و بگم:اگه کسی امروز بهم زنگ زد خبرم کنید….!!!!!!!
    .
    .
    .
    سوم ابتدائی توی مدرسه از بچه ها یه تردستی یاد گرفتم.از فرط ذوق اصلا نفهمیدم چطوری رسیدم خونه با عجله وبدون اینکه حتی کولیمو زمین بذارم تردستی رو برای خواهر کوچکترم که 5سالش بود اجرا کردم
    (تردستی:ادعا میکنم که میتونم کاغذو از طریق گوشم بفرستم توی دهنم.از قبل یه تکه کاغذو زیر زبونم قایم کردم یه تکه کاغذم توی دستمه.حالا اینی که توی دستمه رو میارم کنار گوشم و اونی که توی دهنمه رو نشون میدم)
    وقتی اجرام تموم شد سبک شدم رفتم تا ناهار بخورم.حالا خواهر فسقلیم تصمیم میگیره همین تردستی رو برا عروسکهاش اجرا کنه.وای ی ی ی ی ی.تصور کن
    خلاصه بیمارستان و دکتر و شستن گوش و گریه و …..
    خودم دارم اعتراف میکنم که مخل خانوادم
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم که: موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم که یکی خیلی بد پیچید جلوم. منم عصبانی شدم داد زدم: بیا، یهو بیا تو خیابون! هنوزم نمی دونم چی می خواستم بارش کنم که این رو گفتم: بنده خدا هنگ کرده بود.
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم که: دوستم زنگ زد خونمون گفت علیرضا امروز میای سر کار؟ گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم چون به خونه زنگ زده بود نه موبایل!
    .
    .
    .
    اعتراف می کنم که:بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیره یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم بچه که بودم از حرف بزرگترا فهمیده بودم صدام آدم بدیه ، یه بار که از تلویزیون داشت تصویر صدامو پخش میکرد رفتم یه چکش آوردم که صفحه تلویزیون رو بشکنم و بتونم صدامو بکشم و قهرمان بشم…..
    یعنی یه همچین مخایی بودیم ما دهه شصتیا….
    .
    .
    .

    اعتراف میکنم من از اون آدمام که اگه بابام پشتم نباشه از گرسنگی میمیرم…..نمیتونم یه لقمه نون در بیارم زندگیمو بگذرونم…..خداییش بابای که پسره من دارم؟؟!!ببخشید ببخشید اشتباه شد…..منم پسرم که بابای من داره؟؟!!!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم برای اولین بار ک سوار ون شدم، موقع پیاده شدن دستگیره در رو فشار دادم تا باز کنم .
    نمیدونستم که در اتوماتیکه و باید راننده وا کنه.
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم که کوچیک که بودم کتری رو میزاشتم رو گاز تا ابر درست شه توی اشپزخونمون
    یه همچین نابغه ای ام من
    دارم اینجا طلف میشم
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم ۶ سالم که بود با دخترخاله هام نقشه کشیدیم که مزاحم تلفنی بشیم
    واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم
    زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه
    اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
    الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم…

    ولش کن بابا ظرفیت رازداریو ندارین میرین همه جا جار میزنین ابروم میره
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم که سال دوم دبیرستان 4واحد مبانی کامپیوتر داشتم بار اول بود که موس و میدیدم اسمشو بلد نبودم بهش میگفتم( ماس ماسک )خدا دوستمو حفظ کنه اسمشو بهم یاد داد.
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم خونه بغلیمون عروسیه
    ما طبقه چهارمیم اونا ویلایی
    هی دارم فکر میکنم با این تفنگم خواننده هرو بزنم که مثل بز می خونه
    کمک کنین تصمیم مهمیه
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم بعضی وقتها تو پیاده رو که دارم راه میرم یه قیافه خیلی نگران به خودم میگیرم و هی پشت سرم و دور و اطراف رو نیگاه میکنم که مثلا مواظبم کسی تعقیبم نکنه!
    یه جوری که انگار از طرف یه سازمان مخوف تحت نظرم!
    یه لـ*ـذت خاصی داره لامصب!
    .
    .
    .
    اعتراف میکنم سال85 وقتی برای اولین بار سیمکارت خریدم، از بس کسی بهم زنگ نمیزد میرفتم پای تلفن عمومی و به خودم زنگ میزدم!
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم
    بنده پوسته کیک که هیچ دستای پفکی که هیچ در بستنی هم هیچ من در رانی رو هم لیس میزنم …


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم یکی از تفریحات بچگیم این بود ک از پشت بوم خونمون پیازو سیب زمینی پرتاب میکردم تو خیابون بعد وقتی ماشینا از روشون رد میشدن حال میکردم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم2ماه به همه گفتم خطم سوخته داداشم نگاه کرد دید سیم کارت رو بر عکس انداختم تو گوشی


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم بچه که بودم با سنگ زدم تو پیشونی داداش کوچیکم که گریه کنه تا خودم بغلش کنم اروم شه اخه خیلی دوس داشتم گریش بندازمو خودم ارومش کنم
    روانیم خودتی


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم بچه که بودم از مامان بابام پرسیدم من چجوری ساخته شدم مامانم گفت ما داشتیم راه میرفتیم یهو دیدیم صدای گریه ی بچه میاد دیدیم تویی برداشتیمت که بزرگت کنیم
    خو مادرمن نمیخوای بحث رو باز کنی باز نکن دیگه چرا بچه رو به افسردگی میکشونی؟


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******

    اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******

    اعتراف میکنم بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم
    با اینکه 3 ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !
    با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گـه:ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم مجری تلوزیون منو نگاه میکنه
    چند بار جامم عوض کردم ولی بازم داشت منو نگاه میکرد
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    یکی از بزرگترین دلهره های زندگیم اینه که وقتی دارن تو مهمونیا بشقاب ته دیگ رو دست به دست میچرخونن به من نرسه
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    دیشب اومدم مسواک بزنم به جای خمیردندون مایع دستشویی ریختم روش به هرکی
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    لذتی که تو رقصیدن و قر دادن تو اتوبوس زمان مدرسه در حال رفتن به اردو بود
    انصافا ً وجداناً جداً
    تو هیچ دیسکویی تو دنیا نیست
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    من اگه شنبه میرم مدرسه به امیداینکه زودتر سه ماه تابستون برسه میرم وبس
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    دیشب عمم اومد وسایل اضافی رو تو بالکن بزاره یه دفعه من یه چیزی یادم افتاد جیغ زدم عمم اومده بیرون میگه چی شد گفتم هیچی فردا از این جا میریم پارک من یادم رفت توپ و ترقهامو بیارم گفت اخه یه جور جیغ کشیدی فکر کردم من افتادم پایین خودم نمیدونم
    *
    اس ام اس اعترافات خنده دار
    *
    اعتراف میکنم
    یه بار شب عید شبیه فیلما جوگیر شدم
    به اولین تاکسی گفتم آقا دربست؟؟
    وسط راه گفت کرایه ات میشه ۴۰ هزار تومن
    فهمیدم گوه زیادی خوردم
    خودمو از ماشین پرت کردم تو خیابون
    تا الان ۳۹/۵۰۰ خرج بیمارستانم شده
    بازم خداروشکر ۵۰۰ تومن سود کردم
     

    _Delaram_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/10
    ارسالی ها
    2,077
    امتیاز واکنش
    10,503
    امتیاز
    696
    محل سکونت
    تهران
    در بهار و نوروز 95همراه با جدیدترین اسمس های اعتراف95پیامک های اعتراف میکنم که ...در سال 95
    اس ام اس های 95
    اعتراف میکنم
    بنده پوسته کیک که هیچ دستای پفکی که هیچ در بستنی هم هیچ من در رانی رو هم لیس میزنم …


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم یکی از تفریحات بچگیم این بود ک از پشت بوم خونمون پیازو سیب زمینی پرتاب میکردم تو خیابون بعد وقتی ماشینا از روشون رد میشدن حال میکردم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم2ماه به همه گفتم خطم سوخته داداشم نگاه کرد دید سیم کارت رو بر عکس انداختم تو گوشی


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم بچه که بودم با سنگ زدم تو پیشونی داداش کوچیکم که گریه کنه تا خودم بغلش کنم اروم شه اخه خیلی دوس داشتم گریش بندازمو خودم ارومش کنم
    روانیم خودتی


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف میکنم بچه که بودم از مامان بابام پرسیدم من چجوری ساخته شدم مامانم گفت ما داشتیم راه میرفتیم یهو دیدیم صدای گریه ی بچه میاد دیدیم تویی برداشتیمت که بزرگت کنیم
    خو مادرمن نمیخوای بحث رو باز کنی باز نکن دیگه چرا بچه رو به افسردگی میکشونی؟


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******


    چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******

    اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید


    ****** اس ام اس های اعترافات خنده دار ******

    اعتراف میکنم بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم
    با اینکه 3 ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !
    با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گـه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا