به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)
فرستنده : امیرحسین
7456
48
رفتم به كنار دلبرم باشادى * گفتا كه چه خوب ياد من افتادى * گفتم صنما تو عشق را استادى * گفتا په نه په تو ياد من ميدادى
فرستنده : 09119xxx692
7442
101
به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... میگه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم !
فرستنده : رویا جون
7441
90
مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟
پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی ! اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !!!
فرستنده : رویا جون
7440
71
یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!
پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !
فرستنده : رویا جون
7439
100
زنگ زدم ۱۱۰، یارو پرسید اتفاقی افتاده؟
گفتم: پـَـــ نَ پـَـــ شما زنگ نزدید نگران شدم، گفتم حتما اونجا اتفاقی افتاده!!!
(ستاد مبارزه با پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)
فرستنده : امیرحسین
7456
48
رفتم به كنار دلبرم باشادى * گفتا كه چه خوب ياد من افتادى * گفتم صنما تو عشق را استادى * گفتا په نه په تو ياد من ميدادى
فرستنده : 09119xxx692
7442
101
به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... میگه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم !
فرستنده : رویا جون
7441
90
مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟
پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی ! اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !!!
فرستنده : رویا جون
7440
71
یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!
پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !
فرستنده : رویا جون
7439
100
زنگ زدم ۱۱۰، یارو پرسید اتفاقی افتاده؟
گفتم: پـَـــ نَ پـَـــ شما زنگ نزدید نگران شدم، گفتم حتما اونجا اتفاقی افتاده!!!
دانلود رمان های عاشقانه