- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
تاریخ ایتالیا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
روم باستان
امپراتوری روم که از شهر رم شروع به گسترش کرده بود نه تنها ایتالیا بلکه کل حوزه مدیترانه و حتی بریتانیای دور دست را هم تحت کنترل خود درآورده بود.
در اواخر قرن سوم میلادی و اوایل قرن ۴ میلادی امپراتوری روم غربی که با مشکلات کم شدن جمعیت و در نتیجه درآمد مالیاتی کمتر برای تجهیز سپاه مواجه شده بود، نتوانست در مقابل امواج سهمگین قبایل ژرمن مقاومت نماید و در نتیجه دوبار، مرتبه اول در سال ۴۱۰ توسط گوتها و بار دوم در سال ۴۵۵ توسط وندالها شهر رم غارت شد.
در سال ۴۷۶ آدوآکر فرمانده سپاهیان مزدوری که در ایتالیا در خدمت امپراتوری روم غربی بودند، رمولوس آگوستوس آخرین امپراتور روم غربی که کودکی بود را خلع کرده و به صورت اسمی و نه عملی ایتالیا را تحت کنترل روم شرقی اداره میکرد. این واقعه یعنی سقوط روم غربی را مبدایی برای شروع قرون وسطا محسوب میشود.
در قرون وسطی
بعد از آدوآکر ابتدا استروگوتها و پادشاهشان تئودوریک با حمایت روم شرقی بر ایتالیا مسلط شدند. در اوایل قرن ۶ میلادی روم شرقی با حمله به ایتالیا کنترل کامل ایتالیا را به دست آورد. بعد از انها نوبت به لومباردها میرسد که در همین ایام دستگاه حکومت پاپی در شهر رم حکومت مستقلی برای خود تشکیل میدهد که مهمترین حامی آن پادشاهان فرانسه هستند که بر قسمتهایی از ایتالیا تسلط پیدا میکنند. در جنوب ایتالیا هم شاهد حکومتهایی که از جانب مسلمانان و نورمنهای مهاجم تشکیل شده بود هستیم.
رنسانس
رنسانس در سالهای ۱۳۰۰ از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دورهای چنین کوتاه از نظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد. حال آنکه این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی نتیجه همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیـاس*ـی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رُنِسانس (یعنی نوزایش) مشهور شدهاست. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
دوران ناپلئون
ناپلئون به سرپرستی سپاهی برای جنگیدن با اتریشی هادر ایتالیا فرستاده میشود. او سربازان روحیه باخته را سازماندهی میکند و با پیروزی وارد شهر میلان میشود. فرانسه بر شمال کشور ایتالیا تسلط مییابد. ناپلئون پادشاهی ایتالیا را ایجاد میکند که خود پادشاه آن و پسرخوانده اش بوهارنه(پسر ژوزفین همسرش)نایب السلطنه و حاکم اصلی است. همچنین ناپلئون پادشاهی ناپل و جمهوری ونیز را هم نابود میکند و حکومت نواحی مختلف ایتالیا را به سردارن و خواهران و برادرانش میدهد. پاپ هم دستگیر و در فرانسه تحت نظر گرفته میشود و شهر رم به صورت رسمی به فرانسه الحاق میشود. بعد از شکست و نابودی ناپلئون حکومتهای قدیمی ایتالیا احیا میشوند و اتریش هم مجدداً بر شمال ایتالیا تسلط پیدا میکند.
یگانگی در قرن ۱۹
از میان مشکلات عدیدهای که یگانگی ایتالیا (۱۸۷۰ - ۱۸۴۸) بهدنبال داشت، آنچه بیش از همه اضطراری مینمود، همانا یکدست ساختن سرزمینی بود که از لحاظ سیـاس*ـی و اقتصادی بسیار متفاوت بود.
بکار گیری ساختارهای اداری دوره رژیم سلطنتی ساوویا در طول زمان باعث وخیم تر شدن اختلافات قبلی میان مناطق مختلف ایتالیا گردید و بدنیال آن موج مهاجرت طبقه روستایی به سوی آمریکای شمالی و جنوبی آغاز شد. میان سالهای پایانی قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم، چند میلیون ایتالیایی به خارج از کشور مهاجرت نمودند.
از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی، دوره قبل از اتحاد تا زمان آغاز جنگ اول جهانی با پدیده رشد کلی کشور همراه بود که با تکیه به موقعیت بینالمللی مثبت، این امکان را یافت تا سر و سامانی به وضعیت مالی و ساختارهای دولتی داده و بخشهای اصلی برای کمک به پیشرفت و توسعه صنعتی را گسترش دهد و در این راستا البته از کمک سخاوتمندانه سرمایههای خارجی نیز بهره برد.
شرایط اجتماعی کشور، که همراه با اختلافات پیش گفته میان مناطق روستایی و شهری بود، سالهای اولیه ”صنعتی سازی کشور” و اولین قدمها بسوی یک ساختار مدرن اجتماعی را با شکل گیری احزاب سیـاس*ـی رقم زد.
ظهور این احزاب سیـاس*ـی و تنشهای اجتماعی ناشی از آن تأثیر گستردهای بر جریانهای بعدی تاریخی ایتالیا بجای گذاشت.
در نتیجه انقلابی با کنترل امپراتوری ساردنی اتفاق افتاد که موجب اتحاد و وحدت ایتالیا گردید.
جنگ جهانی اول
بدنبال بر خورداری شهروندان ایتالیایی از حق رای در سال ۱۹۱۳، روند یکپارچه سازی سیـاس*ـی کشور تکمیل شد و این در حالی بود که چهره بینالمللی ایتالیا که بهدنبال اصلاحات آغاز شده از فردای روز اتحاد، هماهنگ تر و مدرنتر شده بود، وجهه بیشتری یافته و تقویت میشد.
در آستانه جنگ اول جهانی، ایتالیا چشم انداز ترسیم شده تا آن زمان را دگرگون ساخته و در کنار قدرتهای متحد، فرانسه، انگلیس و ایالات متحده وارد جنگ شد. بهدنبال کنفرانس صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ مناطق شمالی ترنتینو، التوادیجه و ونتریا جولیا را که برای کامل ساختن روند اتحاد ملی مورد نیاز بود، بدست آورد.
میان دو جنگ جهانی
ایتالیا هر چند که از مبارزه پیروز خارج شده بود، اما از نقطه نظر اقتصادی زیر بار فشارهای وارده، دچار چنان آشفتگیهایی گردیده بود که دولتهای وقت آن زمان توان هدایت آن را بسوی دست آوردههای مثبت نداشتند.
در این برهه برخی از تشکیلات سیـاس*ـی که بعدها بمدت دهها سال بر آینده کشور تأثیرات عمیقی گذاشت، پا به عرصه وجود گذاردند، از جمله حزب ملت (۱۹۱۹) که بعدها به حزب دموکرات مسیحی تغییر شکل داد، حزب سوسیالیست، حزب کمونیست که توسط گرامشی پایه گذاری شد (۱۹۲۱) و طبقات مبارز که توسط موسولینی شکل گرفت (۱۹۱۹) و بعداً در سال ۱۹۲۱ به حزب فاشیست ملی تغییر شکل داد و عامل به قدرت رسیدن موسولینی شد.
در سال ۱۹۲۵ (میلادی) با ممنوع شدن فعالیت تمامی دیگر احزاب، دوره رژیم فاشیست و رهبری موسولینی آغاز میشود که با سیاست استبدادی و در پوشش ملی گرایی، باعث دگرگونیهای ریشهای در زندگی کشور گردید و آزادیهای سیـاس*ـی را محدود نمود. این رژیم برای ممانعت از دشمنی کلیسای کاتولیک، به توافقی با واتیکان (۱۹۲۹) دست یافت.
در آن سالها اقدامات جدی برای تقویت و توسعه فعالیتهای صنعتی و کشاورزی صورت گرفت. در زمینه سیاست خارجی، موسولینی سعی کرد با اتکا به سیاست توسعه طلبانه و قدرتهای محور، پرستیژ خود را تثبیت نماید که نقطه اوج آن اتحاد با آلمان و ورود به جنگ دوم جهانی (۱۹۴۵ - ۱۹۴۰) علیه متفقین و متعاقباً سقوط رژیم فاشیست بهدنبال ناکامیهای نظامی بود.
بعد از جنگ جهانی دوم
بازسازی دموکراسی و اداره وضعیت سخت کشور بعد از پایان جنگ و سعی در از بین بردن هر آنچه از رژیم فاشیست به ارث مانده بود، باعث شد تا مجمع قانون اساسی شکل بگیرد.
در دوم ژوئیه سال ۱۹۴۶، و بهدنبال انجام رفراندوم نظام سلطنتی باطل و «جمهوری ایتالیا» متولد شد و این تاریخ تبدیل به جشن ملی شد. قانون اساسی جدید از تاریخ اول ژانویه ۱۹۴۸ رسمیت یافته و به مرحله اجرا در آمد.
ایتالیا بعد از جنگ، تلاش زیادی برای نزدیکی به کشورهای غرب انجام داد و در این راستا به اتحاد آتلانتیک ملحق شد که سازمانی نظامی دفاعی است که به ابتکار آمریکا شکل گرفت و اکثر کشورهای اروپایی غربی نیز به آن پیوستند.
در سطح اروپا، ایتالیا در آن دوره از جمله کشورهایی بود با حداکثر توان در راستای یکپارچگی اروپا در طی مراحل مختلف آن، چه از نظر اقتصادی و چه سیـاس*ـی کوشش نمود.
از اول ژانویه ۱۹۹۹ (میلادی)، ایتالیا از جمله ۱۱ کشوری است که واحد پولی یورو را به عنوان پول واحد بر گزید.
منابع
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
روم باستان
امپراتوری روم که از شهر رم شروع به گسترش کرده بود نه تنها ایتالیا بلکه کل حوزه مدیترانه و حتی بریتانیای دور دست را هم تحت کنترل خود درآورده بود.
در اواخر قرن سوم میلادی و اوایل قرن ۴ میلادی امپراتوری روم غربی که با مشکلات کم شدن جمعیت و در نتیجه درآمد مالیاتی کمتر برای تجهیز سپاه مواجه شده بود، نتوانست در مقابل امواج سهمگین قبایل ژرمن مقاومت نماید و در نتیجه دوبار، مرتبه اول در سال ۴۱۰ توسط گوتها و بار دوم در سال ۴۵۵ توسط وندالها شهر رم غارت شد.
در سال ۴۷۶ آدوآکر فرمانده سپاهیان مزدوری که در ایتالیا در خدمت امپراتوری روم غربی بودند، رمولوس آگوستوس آخرین امپراتور روم غربی که کودکی بود را خلع کرده و به صورت اسمی و نه عملی ایتالیا را تحت کنترل روم شرقی اداره میکرد. این واقعه یعنی سقوط روم غربی را مبدایی برای شروع قرون وسطا محسوب میشود.
در قرون وسطی
بعد از آدوآکر ابتدا استروگوتها و پادشاهشان تئودوریک با حمایت روم شرقی بر ایتالیا مسلط شدند. در اوایل قرن ۶ میلادی روم شرقی با حمله به ایتالیا کنترل کامل ایتالیا را به دست آورد. بعد از انها نوبت به لومباردها میرسد که در همین ایام دستگاه حکومت پاپی در شهر رم حکومت مستقلی برای خود تشکیل میدهد که مهمترین حامی آن پادشاهان فرانسه هستند که بر قسمتهایی از ایتالیا تسلط پیدا میکنند. در جنوب ایتالیا هم شاهد حکومتهایی که از جانب مسلمانان و نورمنهای مهاجم تشکیل شده بود هستیم.
رنسانس
رنسانس در سالهای ۱۳۰۰ از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دورهای چنین کوتاه از نظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد. حال آنکه این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی نتیجه همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیـاس*ـی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رُنِسانس (یعنی نوزایش) مشهور شدهاست. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
دوران ناپلئون
ناپلئون به سرپرستی سپاهی برای جنگیدن با اتریشی هادر ایتالیا فرستاده میشود. او سربازان روحیه باخته را سازماندهی میکند و با پیروزی وارد شهر میلان میشود. فرانسه بر شمال کشور ایتالیا تسلط مییابد. ناپلئون پادشاهی ایتالیا را ایجاد میکند که خود پادشاه آن و پسرخوانده اش بوهارنه(پسر ژوزفین همسرش)نایب السلطنه و حاکم اصلی است. همچنین ناپلئون پادشاهی ناپل و جمهوری ونیز را هم نابود میکند و حکومت نواحی مختلف ایتالیا را به سردارن و خواهران و برادرانش میدهد. پاپ هم دستگیر و در فرانسه تحت نظر گرفته میشود و شهر رم به صورت رسمی به فرانسه الحاق میشود. بعد از شکست و نابودی ناپلئون حکومتهای قدیمی ایتالیا احیا میشوند و اتریش هم مجدداً بر شمال ایتالیا تسلط پیدا میکند.
یگانگی در قرن ۱۹
از میان مشکلات عدیدهای که یگانگی ایتالیا (۱۸۷۰ - ۱۸۴۸) بهدنبال داشت، آنچه بیش از همه اضطراری مینمود، همانا یکدست ساختن سرزمینی بود که از لحاظ سیـاس*ـی و اقتصادی بسیار متفاوت بود.
بکار گیری ساختارهای اداری دوره رژیم سلطنتی ساوویا در طول زمان باعث وخیم تر شدن اختلافات قبلی میان مناطق مختلف ایتالیا گردید و بدنیال آن موج مهاجرت طبقه روستایی به سوی آمریکای شمالی و جنوبی آغاز شد. میان سالهای پایانی قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم، چند میلیون ایتالیایی به خارج از کشور مهاجرت نمودند.
از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی، دوره قبل از اتحاد تا زمان آغاز جنگ اول جهانی با پدیده رشد کلی کشور همراه بود که با تکیه به موقعیت بینالمللی مثبت، این امکان را یافت تا سر و سامانی به وضعیت مالی و ساختارهای دولتی داده و بخشهای اصلی برای کمک به پیشرفت و توسعه صنعتی را گسترش دهد و در این راستا البته از کمک سخاوتمندانه سرمایههای خارجی نیز بهره برد.
شرایط اجتماعی کشور، که همراه با اختلافات پیش گفته میان مناطق روستایی و شهری بود، سالهای اولیه ”صنعتی سازی کشور” و اولین قدمها بسوی یک ساختار مدرن اجتماعی را با شکل گیری احزاب سیـاس*ـی رقم زد.
ظهور این احزاب سیـاس*ـی و تنشهای اجتماعی ناشی از آن تأثیر گستردهای بر جریانهای بعدی تاریخی ایتالیا بجای گذاشت.
در نتیجه انقلابی با کنترل امپراتوری ساردنی اتفاق افتاد که موجب اتحاد و وحدت ایتالیا گردید.
جنگ جهانی اول
بدنبال بر خورداری شهروندان ایتالیایی از حق رای در سال ۱۹۱۳، روند یکپارچه سازی سیـاس*ـی کشور تکمیل شد و این در حالی بود که چهره بینالمللی ایتالیا که بهدنبال اصلاحات آغاز شده از فردای روز اتحاد، هماهنگ تر و مدرنتر شده بود، وجهه بیشتری یافته و تقویت میشد.
در آستانه جنگ اول جهانی، ایتالیا چشم انداز ترسیم شده تا آن زمان را دگرگون ساخته و در کنار قدرتهای متحد، فرانسه، انگلیس و ایالات متحده وارد جنگ شد. بهدنبال کنفرانس صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ مناطق شمالی ترنتینو، التوادیجه و ونتریا جولیا را که برای کامل ساختن روند اتحاد ملی مورد نیاز بود، بدست آورد.
میان دو جنگ جهانی
ایتالیا هر چند که از مبارزه پیروز خارج شده بود، اما از نقطه نظر اقتصادی زیر بار فشارهای وارده، دچار چنان آشفتگیهایی گردیده بود که دولتهای وقت آن زمان توان هدایت آن را بسوی دست آوردههای مثبت نداشتند.
در این برهه برخی از تشکیلات سیـاس*ـی که بعدها بمدت دهها سال بر آینده کشور تأثیرات عمیقی گذاشت، پا به عرصه وجود گذاردند، از جمله حزب ملت (۱۹۱۹) که بعدها به حزب دموکرات مسیحی تغییر شکل داد، حزب سوسیالیست، حزب کمونیست که توسط گرامشی پایه گذاری شد (۱۹۲۱) و طبقات مبارز که توسط موسولینی شکل گرفت (۱۹۱۹) و بعداً در سال ۱۹۲۱ به حزب فاشیست ملی تغییر شکل داد و عامل به قدرت رسیدن موسولینی شد.
در سال ۱۹۲۵ (میلادی) با ممنوع شدن فعالیت تمامی دیگر احزاب، دوره رژیم فاشیست و رهبری موسولینی آغاز میشود که با سیاست استبدادی و در پوشش ملی گرایی، باعث دگرگونیهای ریشهای در زندگی کشور گردید و آزادیهای سیـاس*ـی را محدود نمود. این رژیم برای ممانعت از دشمنی کلیسای کاتولیک، به توافقی با واتیکان (۱۹۲۹) دست یافت.
در آن سالها اقدامات جدی برای تقویت و توسعه فعالیتهای صنعتی و کشاورزی صورت گرفت. در زمینه سیاست خارجی، موسولینی سعی کرد با اتکا به سیاست توسعه طلبانه و قدرتهای محور، پرستیژ خود را تثبیت نماید که نقطه اوج آن اتحاد با آلمان و ورود به جنگ دوم جهانی (۱۹۴۵ - ۱۹۴۰) علیه متفقین و متعاقباً سقوط رژیم فاشیست بهدنبال ناکامیهای نظامی بود.
بعد از جنگ جهانی دوم
بازسازی دموکراسی و اداره وضعیت سخت کشور بعد از پایان جنگ و سعی در از بین بردن هر آنچه از رژیم فاشیست به ارث مانده بود، باعث شد تا مجمع قانون اساسی شکل بگیرد.
در دوم ژوئیه سال ۱۹۴۶، و بهدنبال انجام رفراندوم نظام سلطنتی باطل و «جمهوری ایتالیا» متولد شد و این تاریخ تبدیل به جشن ملی شد. قانون اساسی جدید از تاریخ اول ژانویه ۱۹۴۸ رسمیت یافته و به مرحله اجرا در آمد.
ایتالیا بعد از جنگ، تلاش زیادی برای نزدیکی به کشورهای غرب انجام داد و در این راستا به اتحاد آتلانتیک ملحق شد که سازمانی نظامی دفاعی است که به ابتکار آمریکا شکل گرفت و اکثر کشورهای اروپایی غربی نیز به آن پیوستند.
در سطح اروپا، ایتالیا در آن دوره از جمله کشورهایی بود با حداکثر توان در راستای یکپارچگی اروپا در طی مراحل مختلف آن، چه از نظر اقتصادی و چه سیـاس*ـی کوشش نمود.
از اول ژانویه ۱۹۹۹ (میلادی)، ایتالیا از جمله ۱۱ کشوری است که واحد پولی یورو را به عنوان پول واحد بر گزید.
منابع
- ویکیپدیای انگلیسی