برای آنکه به برخی از مباحث که پیرامون خوشنویسی و هنر مطرح است و در سالهای اخیر بیش از گذشته بدان توجه شده است بپردازیم و پاسخهای مناسبی برای پرسشهایی از قبیل آیا خوشنویسی هنر است؟ آیا خوشنویسی فقط نوعی مهارت است؟
آیا هر آنچه یک خوشنویس مینویسد اثر هنری محسوب میشود؟ چگونه و در چه شرایطی هنر در یک اثر خوشنویسی نمود پیدا میکند؟ کدام آثار خوشنویسی تنها با به کارگیری مهارت خوشنویس پدید آمده و خلاقیت که جوهره اصلی یک اثر هنری است در آن به کار نرفته است؟ آیا تنها زیبا بودن یک اثر میتواند دال بر هنری بودن آن اثر باشد؟ و سؤالات متعدد دیگری که امروزه مطرح است بیابیم، میباید ابتدا بعضی از واژهها را به درستی تبیین و تشریح کنیم.
مهمترین این واژهها که تشریح آنها میتواند راهگشای پاسخ به سؤالات فوق باشد کلمات زیبایی، مهارت، هنر و خلاقیت میباشد. در این جلسه به طور مختصر به تشریح این واژهها میپردازیم و از نظرات متفکران، صاحبنظران و هنرمندان در این زمینه بهره میگیریم.
زیبایی
هربرت راید در کتاب معنی هنر مینویسد: «بیشتر اشتباهات ما در مورد هنر از نداشتن وحدت نظر در استعمال کلمات هنر و زیبایی ناشی میشود میتوان گفت که ما فقط در سوء استعمال این کلمات وحدت نظر داریم. همیشه فرض میگیریم هر آنچه زیباست هنر است، یا هنر کلیتاً، زیباست و هر آنچه زیبا نیست، هنر نیست.» در جای دیگر از همان کتاب آمده است زیبایی عبارت است از وحدت روابط صوری در مدرکات حسی ما» به بیان سادهتر آن دسته از عناصر و شكلها و صداهای حادث بر حس ما که از آرایش و ترکیببندی مناسبی برخوردارند و در ما ایجاد لـ*ـذت میکنند، زيبا هستند. مانند غروب آفتاب، صدای پرندگان خوش آواز، یک نقاشی دلنشین از طبیعت و نظایر آن. اما همه این زیباییها الزاما هنر نیست. بلکه هنر و زیبایی در امر متفاوت هستند. برای مثال یک کاسه سالاد که به زیبایی تزیین شده هرگز یک اثر هنری محسوب نمیشود در مقابل بسیاری از آثار بدوی سرخپوستان و سیاهپوستان و حتی برخی از آثار نقاشان ایدههای اخیر مانند دومیه و پیکاسو با آنکه به ظاهر نازیبا هستند در زمره آثار هنری به شمار میروند.
مهارت
«مهارت» نوعی رفتار است که در اثر تکرار و تمرین متوالی به دست میآید و امری اکتسابی است که جز با آموزش (مستقیم یا غیرمستقیم) حاصل نمیشود. برای مثال میتوان کسب مهارت در نوازندگی، رانندگی، طراحی خوشنویسی و بسیاری مهارتهای دیگر را نام برد.
بدین ترتیب خوشنویسی نیز از جمله مهارتها محسوب میشود که جز با آموزش و تمرین و تکرار متوالی نمیتوان بدان دست یافت. به همین دلیل خوشنویسان بخش عمدهای از توان خود را در جهت کسب مهارت و تقویت و ارتقا و نیز حفظ و نگهداری آن به کار میگیرند. یکی از پیش زمینههای خلق آثار هنری کسب مهارت در رشته مربوطه میباشد.
هنر
«هنر» از مباحثی است که همواره و در طول تاریخ فلاسفه، متفکران و هنرمندان به آن پرداختهاند و هر کدام از دیدگاههای گوناگون آن را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. افلاطون در مورد «هنر» میگوید: «هنر برتر از علم است. علم کشف میکند و هنر میآفریند». هربرت رید در کتاب معنی هنر میگوید «من اعتقاد دارم که اهمیت هنر از اقتصاد و فلسفه بیشتر است. هنر مقیاسی است که نسبت مستقیم با بینش روحانی آدمیزاد دارد.» و در جای دیگری از همان کتاب مینویسد: «همیشه وظیفه هنر این است که ذهن انسان را کمی آن سوی حدود فهم بکشاند. و ریبترز در کتاب زبان نقاشی میگوید: «به نظر من هنر همواره محصول احساس و اندیشه بوده است.» و حافظ در مورد اهمیت هنر میفرماید:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست
آیا هر آنچه یک خوشنویس مینویسد اثر هنری محسوب میشود؟ چگونه و در چه شرایطی هنر در یک اثر خوشنویسی نمود پیدا میکند؟ کدام آثار خوشنویسی تنها با به کارگیری مهارت خوشنویس پدید آمده و خلاقیت که جوهره اصلی یک اثر هنری است در آن به کار نرفته است؟ آیا تنها زیبا بودن یک اثر میتواند دال بر هنری بودن آن اثر باشد؟ و سؤالات متعدد دیگری که امروزه مطرح است بیابیم، میباید ابتدا بعضی از واژهها را به درستی تبیین و تشریح کنیم.
مهمترین این واژهها که تشریح آنها میتواند راهگشای پاسخ به سؤالات فوق باشد کلمات زیبایی، مهارت، هنر و خلاقیت میباشد. در این جلسه به طور مختصر به تشریح این واژهها میپردازیم و از نظرات متفکران، صاحبنظران و هنرمندان در این زمینه بهره میگیریم.
زیبایی
هربرت راید در کتاب معنی هنر مینویسد: «بیشتر اشتباهات ما در مورد هنر از نداشتن وحدت نظر در استعمال کلمات هنر و زیبایی ناشی میشود میتوان گفت که ما فقط در سوء استعمال این کلمات وحدت نظر داریم. همیشه فرض میگیریم هر آنچه زیباست هنر است، یا هنر کلیتاً، زیباست و هر آنچه زیبا نیست، هنر نیست.» در جای دیگر از همان کتاب آمده است زیبایی عبارت است از وحدت روابط صوری در مدرکات حسی ما» به بیان سادهتر آن دسته از عناصر و شكلها و صداهای حادث بر حس ما که از آرایش و ترکیببندی مناسبی برخوردارند و در ما ایجاد لـ*ـذت میکنند، زيبا هستند. مانند غروب آفتاب، صدای پرندگان خوش آواز، یک نقاشی دلنشین از طبیعت و نظایر آن. اما همه این زیباییها الزاما هنر نیست. بلکه هنر و زیبایی در امر متفاوت هستند. برای مثال یک کاسه سالاد که به زیبایی تزیین شده هرگز یک اثر هنری محسوب نمیشود در مقابل بسیاری از آثار بدوی سرخپوستان و سیاهپوستان و حتی برخی از آثار نقاشان ایدههای اخیر مانند دومیه و پیکاسو با آنکه به ظاهر نازیبا هستند در زمره آثار هنری به شمار میروند.
مهارت
«مهارت» نوعی رفتار است که در اثر تکرار و تمرین متوالی به دست میآید و امری اکتسابی است که جز با آموزش (مستقیم یا غیرمستقیم) حاصل نمیشود. برای مثال میتوان کسب مهارت در نوازندگی، رانندگی، طراحی خوشنویسی و بسیاری مهارتهای دیگر را نام برد.
بدین ترتیب خوشنویسی نیز از جمله مهارتها محسوب میشود که جز با آموزش و تمرین و تکرار متوالی نمیتوان بدان دست یافت. به همین دلیل خوشنویسان بخش عمدهای از توان خود را در جهت کسب مهارت و تقویت و ارتقا و نیز حفظ و نگهداری آن به کار میگیرند. یکی از پیش زمینههای خلق آثار هنری کسب مهارت در رشته مربوطه میباشد.
هنر
«هنر» از مباحثی است که همواره و در طول تاریخ فلاسفه، متفکران و هنرمندان به آن پرداختهاند و هر کدام از دیدگاههای گوناگون آن را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. افلاطون در مورد «هنر» میگوید: «هنر برتر از علم است. علم کشف میکند و هنر میآفریند». هربرت رید در کتاب معنی هنر میگوید «من اعتقاد دارم که اهمیت هنر از اقتصاد و فلسفه بیشتر است. هنر مقیاسی است که نسبت مستقیم با بینش روحانی آدمیزاد دارد.» و در جای دیگری از همان کتاب مینویسد: «همیشه وظیفه هنر این است که ذهن انسان را کمی آن سوی حدود فهم بکشاند. و ریبترز در کتاب زبان نقاشی میگوید: «به نظر من هنر همواره محصول احساس و اندیشه بوده است.» و حافظ در مورد اهمیت هنر میفرماید:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست
دانلود رمان و کتاب های جدید