يك روز بى هوا
سر ميزنم به آنكه قبل از من،
در حياط خلوت زندگى ات،سركى كشيده باشد
قسمش ميدهم به دين و ايمانش!
از تو بگويد برايم...
ديده موهاى پريشانت را؟
لمس كرده لطافتِ دستانت را؟
بوييده عطرِ تنت را؟
شنيده از لبانت دوستت دارم را؟
و اى كاش لال باشد
كاش لال باشد
لال باشد #علي_قاضي_نظام
هميشه چند دقيقه مانده بود به آمدنش
خودم را غرقِ ادكلن ميكردم
دستهايم را از همه جا بيشتر...
ميدانيد،
دستها حكايت ديگرى دارد
بوىِ عطر ميرود به خوردِ موهايش!
ميماند سالهاى سال...
پريشان مي شود اگر
بوىِ ديگرى به خودش بگيرند #علي_قاضي_نظام
آدمهايي سر راهتان قرار ميگيرند كه "سمي"اند...
كه آرام آرام درونتان رخنه ميكنند و
تمام زندگيتان را نابود ميكنند...
آدمهايي از جنس دو رويي،
از جنس تملق...
كه حرف و عملشان از زمين تا آسمان فاصله دارد...
كه ماسك مهرباني جلوي صورت ميگيرند
و خنجر را در پشت نگه ميدارند...
كه از هر آدمي تكه اي از خصوصي ترينشان را جدا ميكنند و در معرض ديد عموم ميگذارند...
از آنچه فكر ميكنيد به شما نزديكترند...
احتياط كنيد... #علي_قاضي_نظام
بحثمان كه ميشد
حرفهاى دلمان را
به زبانِ آهنگ براى يكديگر ميفرستاديم
من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش ميرفتم و
او تا ميتوانست ناز ميكرد...
آنقدر اين بازىِ شيرين ادامه داشت
تا مجبور ميشدم برايش بنويسم:
+آشتى؟
-آشتى
هميشه بحث كردن مشكل را حل نميكند
گاهى بايد حرفِ دلمان را بسِپاريم
به نُت ها...
به ترانه ها...
به آنهايى كه دقيقاً همانجايى كه لال ميشويم
به كمكمان مى آيند
آنهايى كه انگار داستان زندگيمان را از بَر كرده اند
شيرين است
يكبار امتحان كنيد ؛
"زبانِ آهنگ ها را" #علي_قاضي_نظام
بزرگش كردم...
"عشقم را ميگويم"
آنقدر بزرگ كه از باورِ خودش هم خارج شده بود
آنقدر بردمش بالا
كه ديگر دستِ خودم هم بهش نرسيد
او بزرگ و بزرگتر ميشد و
من كوچك و كوچك و كوچكتر...
هرچقدر دست تكان ميدادم،انگار نه انگار
داد ميزدم
"لعنتي...من خودم بزرگت كردم..."
صدايم نميرسيد كه نميرسيد...
من
همه چيز را يكجا از دست دادم... #علي_قاضي_نظام
رابـ ـطه تان را احيا كنيد...
نگذاريد به راحتي از دست برود...
نبضش را بگيريد هر از گاهى
ببينيد ميزند؟!
هرچقدر هم كم جان،احيائَش كنيد...
بعضى رابـ ـطه ها
فقط يك شوك ميخواهند،
تا برگردند به روزِ اول...
يك تنفسِ دهان به دهان! #علي_قاضي_نظام
لطفاً سرتان به كارِ خودتان باشد!
اصلاً يكى دوست دارد با هزار قلم آرايش
برود عزادارى...
يكى دوست دارد
براى خودنمايى برود زير عَلَم!
ديگرى دوست دارد
يخچالِ خانه اش را پُر كند از غذاى نذرى
من و شما امّا خبر از درونِ آدمها نداريم
يك نفر آن بالا حواسش به همه چيز هست! #علي_قاضي_نظام