ایلام معرفی استان ایلام و مناطق دیدنی آن

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
قلعه قیران یکی از قلعه‌های تاریخی در کشور ایران است که در شهر ایلام بالای کوه قیران که مشرف به ناحیه جنگلی بسیار زیبایی که به ششدار یا ششدان معروف است، بنا نهاده شده است. ساختمان قلعه و کوه آن، منظره زیبایی را برای شهر ایلام ایجاد کرده‌است. قلعه قیران به عنوان نمادی برای شهر ایلام به کار می رود. این قلعه مربوط به دوره اشکانیان تا دوران‌‌های تاریخی پس از اسلام است.دسترسی به این قلعه به دلیل این که بالای کوه قرار دارد، آسان نیست ولی از این قلعه منظره زیبایی از شهر ایلام و جنگل‌های اطراف را خواهید دید.این منطقه را به لحاظ جلوه‌ای طبیعی باید در زمره یکی از بهترین نقاط کوهستانی کشور به شمار آورد. قلعه قیران در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۴۳۲ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

700.jpg


701.jpg


702.jpg


703.jpg


704.jpg


705.jpg


706.jpg
 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    یکی از این جاذبه های طبیعی ایوان، آبشارهای هفت قلوی پلیه است که همواره بسان هفت برادر افسانه ای دست در دست هم در برابر دیدگان گردشگران به هنرنمایی رقـ*ـص آب می پردازند. آبشارهای هفتگانه پلیه با 25 متر عرض و هفت تا 9 شیار ریزشگاه آب که تنها جلوه ای کوچک از زیبایی خاص این دیار است منطقه ای بکر و کمتر شناخته شده است که حتی بیشتر مردم استان ایلام هم از وجود این شاهکار طبیعی بی خبر و نا آگاه هستند. این آبشارهای هفت قلو که از جاذبه طبیعی شهرستان ایوان محسوب می شود با احداث زیرساخت های مورد نیاز گردشگران و مسافران از سوی مسوولان ذیربط یا بخش خصوصی قطعا در آینده به یکی از قطب های گردشگری این شهرستان تبدیل می شوند. آبشار هفت قلوی پلیه که به واقع جلوه ای از طنازی طبیعت منطقه ایوان است از رودخانه گنگیر سرچشمه می گیرد و آب آن از این رودخانه تامین می شود. همه بخش های هفتگانه این آبشار در فصول پر باران با ریزش آب به دریاچه پایین دست آبشار موجب شکل گیری نمایی زیبا در دامان طبیعت منطقه می شود و البته در زمان کاهش بارندگی ها تنها سه تا چهار ریزشگاه آب این آبشار طبیعی فعال است. وجود باغ های میوه، پوشش گیاهی انبوه، درختان جنگلی و نوای دلنشین و طنین انداز آب آرامش مطبوعی به بازدیدکنندگان این میراث طبیعی می بخشد و همواره افراد طبیعت دوست زیادی را به سمت خود می خواند.

    653.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    اثری دل انگیز و بسیار زیبا در منطقه زرین آباد با عنوان” آبشار چپی و راستی” می باشد که همواره مورد توجه گردشگران و مسافران زیادی قرار می گیرد. آبشار زیبای چپی راستی (چپ و راست) در شمال روستای تختان در دامنه کبیرکوه قرار گرفته است. آسیاب هابی باستانی آن و باغ های روستای کوچک و زیبای آگره بید و غارها و چشمه ها و دره های بسیار عمیق کبیرکوه و دیگر زیبایی های آن می توانند چشم نواز هر رهگذر خسته از گرمای این مناطق باشد. آبشار چپی راستی تختان در موقعیت جغرافیایی N331032 E470355 در استان ایلام واقع است. تختان نام روستایی واقع در دامنه جنوبی کبیرکوه که در ۴۰کیلومتری شمال شرق بخش سراب میمه است. از روستای تختان کافی است در حدود یک ساعت پیاده روی انجام دهید تا به آبشار تختان و حوضچه های پایین دست آن برسید. راه دسترسی به آبشار یک شیب ملایم است. ارتفاع تقریبی این مجموعه آبشار حدود ۱۳۵ متر است و بلند ترین آبشار در حدود ۶۰ متر ارتفاع دارد. سرچشمه آب آبشار حدود دویست متر بالاتر ست که برای آب شرب روستاهای منطقه قسمتی از آن لوله کشی شده است. بهترین ماه صعود به آبشار در ابتدای سال و ماه های اردیبهشت و خرداد است. از شهر ایلام در مسیر ملکشاهی و شهر میمه مرکز بخش سراب میمه ،بعد از گذشتن از شهرمیمه به طرف روستای گوراب علیا، به روستای تختان می رسید. جمعا مسافتی نزدیک به 110 کیلو متر را باید طی کرد تا به روستای تختان رسید. بسته به نوع خودرو ،زمانی بین دو تا دو و نیم ساعت برای رسیدن به روستای مذکور لازم است. آبشار تختان از جنوب کبیر کوه سر چشمه می گیرد.

    631.jpg


    632.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    تنگ کافری در شمال شهر بدره در جاده ایلام به دره شهر قرار دارد. رودخانه ای در این تنگه جریان دارد که پس از عبور از آن در شمال تنگه به رودخانه سیمره می ریزد. آثاری از معماری صخره ای دوران پیش از تاریخ در این تنگه به چشم می خورد که نشان از قدمت و اهمیت تنگه دارد. جنگل های وسیع بلوط و گونه های جانوری مانند سنجاب ایران از دیگر جاذبه های این تنگ است. طول تنگه در حدود ۲ کیلومتر و ارتفاع آن از سطح دریا ۷۰۰ متر است. در یک کیلومتری ورودی تنگه برکه آب زمزم قرار گرفته است. هم چنین زیارتگاه جابر در این منطقه از دیگر نقاط گردشگری در منطقه به حساب می آید.

    625.jpg


    626.jpg


    627.jpg


    628.jpg


    629.jpg


    630.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    باغ «کهره» در هلیلان، باغی زیبا با نقشه و پلان باغ‌های ایرانی با گونه‌های درختان میوه است که عمارتی زیبا در بخش مرکزی آن ایجاد شده است.

    این عمارت که از دوره‌ی والیان باقی مانده، از دو بخش تشکیل شده که بنای جنوبی مرکز اداری والی و محلی برای انجام کارهای اداری و عمومی بوده، اما بنای شمالی متعلق به اندرونی والی و محل سکونت خانواده‌ی او اختصاص داشته است. دیوارهای این مجموعه از آجر ساخته شده، اما سقف بنا چوبی، پشت‌ بام اندود کاهگل و نمای داخلی سفیدکاری شده است.
    ایوان ورودی عمارت، چهار ستون با سرستون‌های سر انسان (زن) یا چهار سر گاو دارد که به‌صورت یک در میان قرار گرفته‌اند. حوض و آب‌نمای جلو عمارت والی نیز زیبایی خاصی به این مجموعه بخشیده است.
    باغ ایرانی «کهره» مانند باغ ایرانی «فلاحتی» در شهر ایلام، از مجموعه‌های باارزش باغ‌های ایرانی است که به‌منظور احیای گونه‌های درختی متناسب با شرایط اقلیمی مناطق کشور ایجاد شده‌اند.
    240.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    یک کارشناس حوزه‌ی گردشگری گفت: وجود چشمه‌ی «قیر روان» در دهلران، فصل تازه‌ای از درمان را با عنوان «قیر درمانی» گشوده است.
    وحید درخشنده در ایلام، اظهار کرد: امروزه گردشگری در بسیاری از کشورها نیروی اصلی بهبود و رشد اقتصادی کشور یکی از پویاترین فعالیت‌های اقتصادی عصر حاضر است که نقش مهمی در توسعه‌ی پایدار محلی ایفا می‌کند به‌طوری که با ایجاد فرصتی راهبردی، به اقتصاد تنوع می‌دهد و موجب اشتغال‌زایی و درآمدزایی می‌شود.

    وی با اشاره به این‌که صنعت گردشگری از طریق ترکیب و به‌کارگیری همزمان منابع داخلی و خارجی، منافع اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و فرهنگی زیادی را به‌دنبال می‌آورد ادامه داد: رشد و توسعه‌ی روزافزون گردشگری، شاخه‌های زیادی را به این صنعت اضافه کرده است که هریک از آن‌ها به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در درآمد صنعت توریسم نقش دارند.

    این کارشناس حوزه‌ی گردشگری یکی از زیر شاخه‌های توریسم را «گردشگری سلامت» دانست که شامل سفری برای معالجه‌ی بعضی بیماری‌ها یا انجام یک نوع عمل جراحی در بیمارستان‌ها یا مراکز پزشکی یا حضور در بهترین آب‌های معدنی کشور با موثرترین آثار درمانی و استفاده از این پتانسیل‌هاست و بیان کرد: گردشگری سلامت همیشه وجود داشته، ولی کسی تا قبل از قرن هجدهم اهمیت چندانی برای آن قائل نبوده و عموما مناطقی که آب‌های معدنی داشتند برای درمان بیماری‌های مختلف از بیماری‌های روده‌ای، کبدی، استخوان درد، پوست و… مورد توجه قرار می‌گرفتند و این شیوه بیشتر در کشورهای اروپایی، بخصوص انگلیس رواج داشته چون این کشور به‌عنوان مقصد گردشگری شناخته شده است.

    درخشنده با بیان این‌که گردشگری سلامت در ایران خواه‌ناخواه رونق زیادی دارد و کیفیت و پراکنش چشمه‌های آب گرم در ایران به‌گونه‌ای است که طبیعت درمانی با استفاده از آب‌های گرم طبیعی را به‌عنوان یکی از مهمترین منابع اکوتوریسم کشور معرفی می‌کند گفت: بیشتر چشمه‌های آب گرم ایران در دامنه‌های رشته‌کوه البرز قرار دارند و برخی از انواع دیگر طبیعت درمانی مانند «لجن درمانی» نیز در مناطقی از کشور رواج دارد.

    این فعال حوزه‌ی گردشگری به ظرفیت‌های استان ایلام در زمینه‌ی گردشگری سلامت اشاره و اظهار کرد: در استان ایلام در فاصله‌ی چهار کیلومتری شهرستان دهلران مجموعه‌ی حمام‌های آب گرم با چشمه‌های فراوان قرار دارد و به‌خاطر مواد گوگردی و مواد معدنی، این چشمه‌ها با دمای 45 درجه و 50 درجه در تمام فصول سال مورد استفاده‌ی گردشگران داخل و خارج از استان قرار می‌گیرند. آب این چشمه‌ها برای درمان بیماران پوستی – استخوانی مفید است.

    درخشنده با اشاره به این‌که از لجن این چشمه‌ی آب گرم برای رفع دردهای مزمن مفصلی و زیبایی پوست استفاده می‌شود افزود: در بالادست این آب گرم چشمه‌ی قیر روان وجود دارد که براساس تحقیقات انجام‌شده این قیر می‌تواند در درمان برخی بیماری‌ها مفید باشد.

    236.jpg


    237.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    چمر نواى غمبارى در سوگ عزيزان از رفته است. در جامعه‌ عشايرى اين استان، هنگام فوت شخصيت‌هاى مهم و معروف و به پاس خدمات آنان مراسمى تحت عنوان چَمَر برگزار مى‌شود. زمان برگزارى مراسم و چگونگى تقسيم وظايف بين افراد در جلسه‌اى که متشکل از بزرگان طايفه است، بررسى مى‌شود.
    پس از آن، زمين مسطحى را در نظر مى‌گيرند و آن را از سنگ پاک مى‌کنند. اين زمين بايد گنجايش افراد عزادار را داشته باشد. عده‌اى نيز جهت دعوت طوايف همجوار گسيل مى‌شوند. در کنار زمين، دوارهايى جهت اسکان ميهمانان نصب مى‌کنند.
    افرادى نيز مشغول تهيه کتل مى‌شوند. بدين ترتيب که اسبى را با لوازم شخصى متوفى از قبيل تفنگ، قطار، فشنگ و گرز و پارچه تزئين مى‌کنند. علاوه بر آن ستون بلندى شبيه چهارپايه را با پارچه مى‌آرايند و عکس متوفى را بر آن نصب مى‌کنند.

    در روز برگزارى مراسم، عده‌اى در محل ورودى، ‌ مى‌ايستند و به ميهمانان خوش‌آمد مى‌گويند و آنان را به جايگاه مخصوص هدايت مى‌‌کنند، تا پس از استراحت اگر مايل بودند در مراسم شرکت کنند.
    در زمينى که از پيش آماده شده است، مردان و زنان با فاصله از هم، دايره‌اى را تشکيل مى‌دهند. مردان معمولاً تکه‌اى از دوار (سياه چادر) بر دوش مى‌افکنند و زنان هم پارچه سياه بلندى را با دست در جلوى خود مى‌گيرند.

    در ميان دايره چهار نفر شاعر قرار مى‌گيرند که به ترتيب به سرودن اشعارى فى‌البداهه مى‌پردازند و همزمان با شعرخوانى، قطر دايره را مى‌پيمايند. آن‌ها، ابتدا به حمد خدا و ستايش متوفى مى‌پردازند. منظور آنان اين است که جهان به هيچکس حتى پيامبران و امامان وفادار نمى‌‌ماند.

    در پاسخ هر بند از اشعار شاعران، مردم يک بند آن، (کَسَ ميرراو) را تکرار مى‌کنند و همراه با آن حرکت آهسته‌اى به شانه‌شان مى‌دهند. در ميان اين دايره کتل را مى‌‌گردانند. اگر شاعران خسته شدند، آنان را به دوارهايى که براى آنان در نظر گرفته‌اند، ‌ راهنمايى و از آنان با آش پذيرايى مى‌کنند. پس از پايان مراسم، زنان به سوى کُت و تاتِريانه مى‌روند و به شيون و زارى مى‌پردازند. پس از رفتن ميهمانان، سنگ بزرگ و يا سنگ‌هايى در وسط دايره محل چمر قرار مى‌دهند که به آن‌ها چمر يا چمرگاه مى‌گويند و معمولاً به نام متوفى يا طايفه‌‌اش مشهور مى‌شود.

    %D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%86%D9%85%D8%B11.jpg

    مراسم چمر

    %D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%86%D9%85%D8%B14.jpg
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    شراز همان آغاز تشكيل گروههاي كوچك اجتماعي به واسطه ي قدرت تفكر و تصميم گيري عقلاني مسير زندگي را زا شيوه ي زيست حيواني جدا ساخت وعليرغم ضعف جسماني توانست اندك اندك طبيعت پيرامون خويش را مورد شناسايي قرار داده وبا درايت از مواهب آن بنا بر مقتضيات وشرايط زمان ومحيطي بهره گيرد. لذا غارها را سكونتگاه خويش قرار داد و از منابع غذايي جنگلي وحيواني تغذيه نمود واز پوست حوانات تن پوش زمستاني ساخت ودر سير حيات انسان از مراحل اوليه تا كنون پوشاك نيز در كوران زندگ وتحت فرهنگ هر جامعه تغيير ها نمود ومُدهاي بسيار را پُشت رگذاشت ودر عصر حاضر نيز عليرغم اشاعه فرهنگ وتعامل اجتماعي وفرهنگي جوامع انساني هنوز هم لباس وپوشاك يكي از مشخصه ها وتمايزات فرهنگي بين گروههاي انساني واقوام مختلف به شمار مي رود . در قلمرو سياسي فعلي ايلام اگر چه در گستره ي دنياي اطلاعات واطلاع رساني سرزميني بسياري كوچك مي نمايد، اما تحت آداب ورسوم ، عرفها وسنت ها هنوز هم پاره اي از عناصر لباس وپوشاك برخي گروهها تمايزات فراواني را با ديگران در همين قلمرو را نشان مي دهد. اگر چه لباس خود بخشي از فرهنگ هر مي باشد ولي بواسطه ي ارتباطات وتعاملات فرهنگي و غيره اين ويژگي فرهنگي مردم ايلام به سوي يكنواختي گرايش يافته وتفاوتها به مراتب بسيار كمتر از گذشته مي باشد وبه شكلي كه لباس مردان با چشم پوشي از مردان عرب زبان جنوب استان در ساير نقاط تفاوتها آنچنان اندك است كه به سختي به چشم مي‌آيد.

    از منظري ديگر لباس مردم استان ايلام اگر چه آن اهميت وارزش فرهنگي واجتماعي گذشته ي خويش را به مقدار زيادي از دست داده ودر سايه انواع واقسام مُدها ومدلهاي وارداتي به سوي يكنواختي گرايش يافته ولي هنوزمي توان به برخي از ابعاد اجتماعي وفرهنگي آن در بين گروههاي قومي ايلامي اشاره كرد. در گذشته ي نه چندان دور جنس مرغوب ، نوبودن وبيش از هر چيز تزئينات لباس (بويژه براي زنان ودختران) يكي از شاخص هاي عمده براي تشخيص فرداز ديگران وقرار دادن وي در طبقه اجتماعي و جايگاه وموقعيت او در جامعه بود وبا اين ويژگيها به راحتي مي توانست حداقلي از موقعيت اقتصادي واجتماعي افراد جامعه خودشان را باز شناخت. ولي با بهبود سطح زندگي مردم لباس معمولاً تا حدود بسيار زيادي اين ويژگي خود را از دست داده است وتنها در موارد محدود تري مي تواندچنين نقش وكاركردي را بازي كند . به عنوان مثال پوشيدن كُ ت وشلورا نشانه ي متشخص بودن ويا حداقل داشتن شغل مناسب است وبستن چفيه زرد زنگ به دور سر بوسيله ي مردان نشانه ي به حج رفتن آنان مي باشد وعلاوه براينها هنوز هم نوبودن واستفاده از جنسهاي مرغوب وگران بها بويژه نزدزنان به عنوان يك برتري (حداقل اقتصادي ) برديگران به شمار مي رود در ايلام ضرب المثلي معروف است كه مي گويد : «لباس خوب اگر تورا به دو نفر تبديل نكند ، به يك نفر خوب تبديل خواهد كرد »، وبدينوسيله مي خواهند اهميت وارزش آنرا به ديگران گوشزد كنند .

    تغييرات لباس در ايلام به مانند ساير عناصر وپديد هاي فرهنگي تابع متغيير هاي فراواني مي باشد و از نظر شدت كمترين تغييرات را مي توان در نقاط عشايري وروستاهاي دور افتاده مشاهده كرد. وجالب اينكه در اين نواحي مردم هنوز براي لباس سنتي خود احترام خاص قايل بوده وبه راحتي تن به مُدهاي وارداتي نمي دهند واين مسئله نزد مردان وزنان بزرگسال كه پاي بندشيان به سُنت ها بيشتر است تا حدي است كه پوشيدن لباس هاي جديد وواردتي ورنگارنگ وحتي رنگهاي تند و گل دار را نشانه ي سبك دانسته واز آن استفاده نمي كنند ولي ديگران كه سن پائين تري دارند تمايل بيشتري به پوشيدن لباس هاي جديدتر داشته، معمولاً هنگام مسافرت ويارفتن به شهر براي خريدو غيره بيشتر از شلوار وكفش چرم (بغيير از آنچه در محل زندگ پوشيده مي شوند ) استفاده مي كنند .

    (( پوشاك زنان ))

    زن افريده پروردگار بلند مرتبه براي تكميل زندگي ومايه ي آرامش وخيال مرد است ويكي از مظاهر زيبايي خلقت ، آنطوركه در ادبيات عرفان از تعابير وتشبيه هاي عارفانه وعاشقانه وخط وخال زنان بيان گرديده است. لباس زن علاوه براينكه ستروپوشش بدن از ديد نامحرمان ومحفوظ ماندن از سرما و گرما ست يكي از عناصر مكمل زيبايي زن نيز بوده و به مراتب از نظر پيچيدگي برلباس مردان تقدم دارد وحائز جنبه هاي زيبايي شناسانه ، آراستگي ، سليقه ها وعلايق نيز هست .

    رنگهاي متنوع ، جنس هاي مرغوب ، زيور آلات در عصر حاضر وآويزها ، منجوق كاريها ، مهره ها وساير تزئينات لبا زنان (بيشتر در گذشته ي نه چندان دور ) كه آذين بند پوشاك زنان ايلامي ست در واقع معرف شخصيت ، منزلت وجايگاه زن وحتي نشانگر سن و تا حدودي هويت قومي او نيز مي باشد. در گذشته ي نه چندان دور (در حال حاضر در برخي نقاط عشايري وروستايي دور افتاده )جنس مخمل لباس و آويزهاي قروشي بصورت برروي بالاپوش هاي زنان معمولاً نشانهي ثروتمندي وهمينطور تعلق به خانواده ي طبقه بالاي جامعه ( بويژه از نظر اقتصادي ) بود .

    حداقل تمايزات ومشخصات ويژه اي كه از لباس زنان در استان ايلام در حال حاضر جلوه گر مي باشد تفاوتهايي است كه در جنس ، رنگ وشكل لباس بين گروههاي سني (كهنسال ، ميان سال وجوان ) وتقريباً در سراسر استان ديده مي شود كه در ذيل فهرست واربه پوشاك زنان ايلامي وبا چشم پوشي از اندك تمايزات اشاره مي گردد :

    سرپوش يا «سَروَن ) (Sarwan )
    : در گذشته زنان بيشتر نقاط استان ايلام مقداري از موسي طرفين سرخويش را پس از بافتن در دوطرف صورت آويزان مي كردند وبه آن «چَتر » (Čatr) مي گفتند واين عمل صرفاً براي زيبايي بوده وبقيه موي سر كاملاً پوشانيده مي شد و هيچگاه براي مردان تحريك اميز نبود «سرون »نوعي پوشش سربراي زنان است كه در برخي نقاط مانند شيروان چرداول ، ايوان و معدود نقاط ديگر استان متشكل از كلُاه يا عرقچن ، يك يا دو عدد «گُل وني » (گُل بندي = آذين يافته با گُل ) و گاهي «هَبَر» ويا نوحي چفيه سياه رنگ رگه دار مي باشد كه به دور عرقچن بسته شده وحجم برزگي را تشكيل ومقداري از اضافه آنها براي زيبايي به پشت آويزان مي گردد .

    عرقچن يا «كِلاو »(Kelāw) : نوعي كلاه زنانه مي باشد كه در نقاط مختلف استان رايج است. جنس آن معمولاص از پارچه نخي سفيد رنگ وگاه به رنگهاي ديگر مي باشد كه مقدار كمي از سر را مي پوشاند وهيچگاه به تنهايي به كار نمي رود وساير سرپوشها روي آن بسته مي شود وهرگاه كه عرقچن يا كَلاو منجوق دوزي شده باشد سرپوش هايي كه بر روي آن بسته مي شود به حداقل ممكن مي رسد تا زيبايي آن بيرون بماند .

    گُل وَني (Golwany) : نوعي سرپوش از جنس حرير ، ابريشم ويا نخي مي باشد كه در اندازه هاي مختلف كوچك وبزرگ توليد مي گردد و جنس آن نازك بوده وزمينه ي مشكي داشته وبا گل وبوته ونقش هاي ساده اسليمي در رنگهاي سفيد وقرمز يا سبز وگاهي نارنجي وآبي وزرد تزئين گرديده است. در بيشتر نقاط استان بغيراز نقاط جنوبي با شيوه هاي تقريباً مشابه اي از «گُل وَني » براي پوش سر استفاده مي شود وگاهي به مانند روسري ويا برروي عرقچن و يا با بستن دو عد يا بيشتر آنها به همديگر يك سرپوش بزرگتر تشكيل مي دهند ودر مناطق مانند شيروان چرداول ، ملكشاهي وقسمتي از ايوان آنرا به صورت سه گوش رو سر انداخته وسرپوش « هَبَر » را روي آن بر دور سر مي بندند.

    گاهي به گُل وني هاي بزرگ «سَرونَ » ويا «علي خاني » نيز مي گويند .

    تا كاري (Tākāri) : نوعي سرپوش زنانه كه از جنس حرير ويا نخي مربع شكل وبزرگ و از گُل وني ضخيم تر است . زمينه ي آن سياه وداراي خطوط باريك به صورت رگه هاي نازك قرمز تيره ويا سبز مي باشد و داراي ريسه در حايشه مي باشد ووقتي به دورسر بسته مي شود حجم بزرگي را دايره وار حول سر ايجاد مي كند ومقداري از اضافه ي هر دو سر آن به پُشت سرآويزان مي گردد ومعمولاً زير آن وبراي پوشاننده طرفين صورت و موي سر از گل وني كه زير آن قرار دارد استفاده مي شود اين نوع سرپوش عموماً در منطقه ي آسمان اباد وهليلان در شهرستان شيروان چرداول وشهرستان ايوان استفاده مي شود .

    هَبر (Habar) : يك نوسرپوش مشكي واز جنس مخمل مي باشد كه سه گوش بوده ودوگوشه ي آن بلند ومقداري باريك مي باشد حاشيه ي هَبَر داراي منگوله سياه رنگ مي باشد و هنگام بستن به دور سر ، منگوله ها در چند رديف ، طرفين وجلوي سر را زينت مي بخشند. پيش از بستن هَبَر ار گل ون استفاده مي شود، بدينصورت كه گلي وني را بصورت مثلثي در آورده وروي سَر مي اندازند وسپس هَبَر را برروي آن به دور سر مي بندند استفاده از هبر در شهرستانهاي شيروان چرداول ، ايوان ، مهران ، ايلام وبرخي نقاط ديگر استان به صورت محدود مرسوم مي باشد .

    مَقنا يا مَقنَه (Maqnā) : پارچه اي تقريباً نازك ومشكي ( وگاه رنگهاي ديگر ي مانند قهوه اي ، سبزتيره ، خاكستري و..) كه عرض آن حدود 70 سانتيمتر مي باشد وبيش از 5/1 متر طول دارد وبصورت دو قطعه مي باشد كه از كناره ودر جهت طول به هم بافته شده اند مقنا سرپوش ويژه زنان عرب زبان بوده واز اين مناطق وارد ديگر نواحي استان شده است وبه علت راحتي وپوشاندن تمام سروگردن وقسمتي از سينه ومشكي بودن رنگ مورد قبول و پسند زنان ميان سال ومسن بيشتر نقاط ديگر استان قرار گرفته ومي رود تابه تدريج جايگرين ساير پوشهاي زنانه گردد .

    زنان يك سرمقنا را روي سر گذاشته ومابقي آن را به دور سروگردن تا سينه مي پيچند ودر نهايت براي آنكه باز نگردد به آن سنجاقي مي زنند. زنان ميان سال ومسن بيشتر رنگهاي مشكي استفاده مي كنند ورنگهاي دگر ويژه دختران وزنان جوان مي باشد .

    بيشترين استقبال از مقنا در شهرستانهاي مهران ، دهلران ، دره شهر وآبدانان مي باشد.

    روسري يا «بان سري » (Bāsary) : روسري همان پارچه رنگي وگلدار ودر رنگها وطرحهاي مختلف است كه در اكثر نقاط كشور رايج بوده وامروزه تقريباً تمامي دختران وبسياري از زنان جوان وخصوصاً در نقاط شهري وپر جمعيت استان از آن و به تنهايي استفاده مي كنند .

    قَترهَ (Qatra ) : نوعي چادر زنانه است كه برخلاف چادرهاي مرسوم ديگر نقاط كشور اولاً بسيار بزرگتر بوده وثانياً داراي مقداري استين گشادمي باشد كه با عبور دادن دستها از آنها ديگر نياز چنداني به كنترل آن در بيشتر مواقع نيست . جنس قتره مختلف بوده تماماً به رنگ مشكي واز پارچه هاي ساده وبدون نقش مي باشد وبرخي مواقع به حاشيه جلوو كناره آستينها نوعي بافت مثلي وتا حدودي ريسه مانند دوخته مي شود. قتره مختص زنان عرب زبان بوده واز اين ناحيه وارد ديگر نقاط استان گرديده است و در حال حاضر بالا پوش تقريباً تمامي زنان عشايري وروستايي وبرخي زنان ميان سال وكهنسال شهري ايلام مي باشد. ومابقي زنان واكثريت مطلق دختران از چادر به جاي قتره كه فاقد ويژگيهاي فوق است استفاده مي نمايند. رنگ چادر نيز مشكي بوده واستفاده از چادرهاي رنگي وگل دار بيشتر توسط دختران نوجوان ويا بصورت محدود در برخي نقاط ويا چادرشب استفاده مي شود .

    كَمَر چين (Kamarčin) : تا چند دهه پيش بالاپوش عمده ي بيشتر زنان ايلامي خصوصاً در نواحي شمالي ومركزي نوعي پالتوزنانه به اسم «كَمَرچين » بود كه به علت استفاده فراوان از نوارهاي زربافت در تزئين آن از زيبايي خاص برخوردار و احتمالاً نام آن نيز به همين خاطر باشد. جنس كمرچين از مخمل در رنگهاي قرمز ، جگري ، سبز ، سرمه اي ومشكي بوده وداراي آستين بلند ، جلوباز ، (عيناً شبيه پالتو مردانه) وجيب بادهانه كج در طرفين وكمربندي از جنس خود مي باشد وبسته به سن وموقعيت مالي زن ممكن بود از تزئينات بيشتري برخوردار وچنانچه زن در سنين ميان سالي ويا كهنسالي بوده از رنگهاي سنگين ( مشكي ، سرمه اي ) استفاده مي كرد. امروزه استفاده از كمر چين نزد زنان ايلامي تقريباً منسوخ گرديده وفقط در معدود نقاط دور افتاده اي مانند ملكشاهي زردلان وجاهاي ديگر توسط پير زنان در فصل سرما پوشيده مي شوند وآخرين رمقهاي خود را مي گذارند و قَتَره وبلوزهاي جديد جاي آنرا پر كرده است .

    يَل (‎Yal) : نوعي كُت زنانه واز جنس مخمل بوده وتزئنات اندكي مثل كمرچين دارد وموارد استفاده از آن نيز به مانند كمرچين نزد زنان اين نواحي مي باشد. يل داراي جيب در طرفين بوده وآستين دار مي باشد ودگمه هايي براي بستن جلو آن تعبيه شده است.

    كُلَنجَه (Kolanja) : كُلنجه نوعي ديگر از بالا پوشهاي زنان مي باشد كه از نظر رنگ ،جنس ، دوخت وتزئينات وكاربرد عيناً مانند كمرچين مي باشد با اين تفاوت كه فقط اندازه ي آن كمتر بوده وتا حدود زانو مي رسد ودر مناطقي كه كمرچين كاربرداشته مورد استفاده بوده است.

    سُخمَه (Soxma) : نوعي بالاپوش ديگر است كه از مخمل ويا گاهي پارچه هاي رنگ ديگر ودر رنگهاي شاد وروشن (قرمز ، جگري ، سبز و… ) دوخته مي شود وفاقد آستين بوده وكاملاً شبيه جليسقه مي باشد. در سُخمه حداكثر تزئينات بكار رفته وبيشتر اين تزئينات كه شامل انواع آويزها نقره اي وسكه قلا بدارند كه جلو وحتي پشت آنرا فرا مي گيرد وبدين لحاظ در گذشته توسط دختران وزنان جوان پوشيده مي شد وبيشتر جنبه تزئيني براي مراسمات داشته است وزنان مسن وكهنسال هرگز از آن وخصوصاً با تزئينات استفاده نمي كردند ، سخمه در بيشتر نقاط استان بغير از قستمهاي جنوب دهلران وقستمتهايي از مهران رواج داشته ولي امروزه بندرت در نقاط دور افتاده روستايي وعشايري كاربرد دارد .

    بعلت وارد شدن انواع واقسام بالا پوشهاي زنانه ورواج يافتن آنها امروزه اكثر قريب به اتفاق زنان ودختران ايلامي خصوصاً درنواحي شهري وپر جمعيت از بلوزها وبالا پوشهاي مختلف موجود در بازار استفاده مي كنند .

    كِراس يا شَوو( Kerās , ŠaÜ) : همان پيراهن بلند وآستين دار زنانه است كه اكثريت زنان روستايي وعشايريي وقسمتي از زنان شهري نيز به عنوان تن پوش از آن استفاده مي كنند اين پيراهن بلند بوده وتا نزديك روي پاها مي رسد وگاهي در ناحيه كمر مقدار تنگ گشته ولي پائين آن كاملاً گشاد مي باشد وبسته به سن زن يا دختر رنگ وجنس آن تفاوت پيدا مي كند به شكلي كه تقريباً تمامي زنان كهنسال وحتي برخي ميان سالان تمايل شديدي به پوشيدن پيراهنهاي با رنگ سنگين وخصوصاً سرامه اي وتيره دارند وآنرا نشانه سنگيني

    بزرگسالي مي دانند در برخي تقاط استان مانند جنوب دهلران وهليلان برروي سينه ي پيراهن مهره هاي به عنوان تزئين نصب مي كنند.

    شِوال (Šewāl) : بطور كلي شلوار محلي زنان ايلام به دو فرم عمده مي باشد يك شلوار كُردي كه معمولاً از جنس تي ترون ونخي به رنگ تيره يا سرامه اي وامثالهم مي باشد كه در قسمت بالا و ران ها گشاد بوده وبه طرف ساق پا باريك مي گردد و درقسمت كمر بوسيله كِش محكم مي گردد وفاقد هر گونه تزئين بوده وگاهي در طرفين جيب دروني دارد. اين نوعي شلوار عمدتاً در مناطق عشايري وروستايي استان خصوصاًُنواحي شمالي ، مركزي ، قسمتهاي از دره شهر ، آبدانان وشمال دهلران وبرخي نقاط مهران استفاده مي شود وتنها تفاوتي كه با شلوار مردان دارد اين است كه محل دوخت جاي كِش آن به بيرون مي باشد. واين نشانه براي مشخص شدن شلوار زن از شلوار مرد است

    نوع دوم كه بيشتر به «بي جامه » معروف است از جنس هاي مختلف وگل دار بوده وفاقد جيب مي باشد وبا كِش در قسمت كمر محكم مي گردد ودر برخي نقاط مثل مهران ، دره شهر ، جنوب دهلران قسمت پائين وساق پاراتنگ نموده وبرخ تزئينات مثل نوارزري وغيره به آن مي افزايند .

    قي‌وَن ( Qaywan ) : پارچه اي بلند ويك رنگ كه از آن به عنوان شال كمر استفاده مي شود و امروزه در نقاط عشايري و روستايي برخي نقاط استان بصورت محدود خصوصاً در فصل كار كشاورزي موردذ استفاده قرار مي گيرد .

    كفش : امروزه همه ي زنان ودختران از كفشهاي چرمي ويا لاستيكي موجود در بازاراستفاده م كنند در حاليكه در گذشته از نوعي كفش به نام «كِلاش » كه در محل بافته مي شد استفاده مي كردند

    (( پوشاك مردان ))

    نگرش مردان ايلام به لباس خود به شيوه اي است كه بايستي نشانگر مردانگي ، بزرگ منشي وموقعيت اقتصادي وحتي اجتماعي وي در جامعه باشد. اين روند در نقاط شهري وپر جمعيت گرايشي به سوي البسه گران قيمت ووارداتي مي باشد. در حاليكه در نقاط عشايري وروستايي كه هنوز پاي بندي به سُنتهاي تا حدودي زيادي برقرار است ،توجه به لباس محلي ولي از نوع مرغوب وآراسته ي آن هنوز از دلگرميهاي مردان است .

    بكار بردن هر گونه تزئنيات در لباس مردان مطرود بوده وآنرا ويژه ي زنان مي دانند قلمرو تقريباً كوچك فعلي استان ايلام با جمعيت آن شرايطي را فراهم آورده كه معمولاً بيشتر عناصر لباس از گروههاي همسايه اقتباس گشته وبا معدود تغييراتي در پاره اي مواقع در اين ديار ماندگار گردد . تفاوتهاي اساسي در لباس مردان تنها بين عرب زبانان جنوب استان كه خود به استان خوزستان متصل مي باشد ديده مي شود وساير نقاط استان اين تمايزات آنقدر اندك است كه در پاره اي از موارد به چشم نمي آيد. و اين تفاوتها نيز به مرورزمان در حال تغيير به سوي همساني مي باشد. بطور كلي لباس جمعيت شمالي ومركزي استان تا حدود زيادي متاثر از استان كرمانشاه كه خود نيز ار كُردان مي باشند بوده و قلمروشرقي وجنوبشرقي استان نيز به مقدار زيادي از پوشاك لُرها طي ايام استفاده نموده اند با اين توصيف عمده ترين پوشاك مردان ايلامي از اين قرارند :

    كِلاو = كُلاه ( Kelāw) : بغير از كلاههاي وارداتي گوناگوني كه عموماً براي محافظت از سرما ويا گرما در فصول مختلف بعضاً بكار گرفته مي شود بسياري از مردان ايلامي از نواحي كلاه يا عرقچن كوچك استفاده مي كنند كه از جنس پارچه نخي سفيد ، يا راه راه و بعضاً مشكي راه راه بوده وبرروي آن چفيه مي بندند. اين نوع عرقچن در نقاط مركزي ، شمال وشرقي استان وآنهم بيشتر در نقاط عشايري وروستايي بكار بـرده مي شود .والبته تنها مردان بزرگسال وكهنسال بيشتر از آن استفاده كرده وساير مردان تنها گاهي چفيه به تنهايي به سر مي بندند.

    لَچِگ يا چفيه (Laceg) : چفيه يكي ديگر از سر پوشهاي مردان است كه عموماً وارداتي بوده ودر اشكال مختلف مانند سفيد ، سفيد راه راه ، مشكي راه راه وگاهي زمنه سفيد ورگه هاي قرمز يا سبز وبعضاً داراي ريسه دار كناره مي باشند كه بيشتر به تنها به دور سر بسته مي شوند نوعي چفيه بازمينه مشكي وخطوط بسيار نازك قرمز تيره ، سبر با كناره رسه دار وجود دارد كه بيشتر در شهرستان ايوان ودهستان آسمان آباد شهرستان توسط مردان براي پوشش سر بكار مي رود وهمراه عرقچن مي باشد. اين چفيه بيشتر در شهرستان اسلام آباد كه با آنان هم مرز است استفاده دارد بشتركسانيكه به حج مي روند از نوع چفيه بازمينه كرم وگلهاي بوته وبرگ اسليمي زرد طلايي كه مخصوص كشور عربستان است، استفاده مي كنند كه نشانه ي حج رفتن آنان بوده ونوعي موقعيت اجتماعي فرد رانيز نشان مي دهد .

    فَرَجِي (Faraji) ياكَرَك (Karak) يا كَپنَك ( Kapnak ) : نوعي بالاپوش مردانه واز جنس كرك مي‌باشد كه عمدتاً در نواحي عشايري براي فصل ر ما مورد اتفاده قرار مي گيرد ومانند پالتوبلند بوده وداراي آستين غير كاربردي مي‌باشد وزير آستينها سوراخي براي عبور دستها تعيبه شده است.

    سُخمه (Soxma) : عنياً مانند « فَرَجي » بوده ليكن مقداري اندكي آستين داشته بسياري كوتاهتر از آن مي باشد. رنگ فرجي وسُمخه به نوع كُرك بستگي دارد.

    عَبا (Abā) : پارچه اي نازك وتوري مانند ودر رنگهاي تيره وسنگين وبلند مي باشد كه ويژه سادات وعرب زبانان جنوب استان مي باشدونوع ديگر آن كه به «قَترَه » نيز معروف است از نخ پشم گوسفند و يا پشم شتر ( بشتر ) توسط زنان محلي بافته مي شود ودر شهرستان مهران بشتر مورد استفاده قرار مي گيرد .

    خُفتان (Xwftān) : نوعي پالتو مردانه واز جنس مخمل مشكي يا سرمه اي است كه معمولاً فاقد هر گونه تزئينات بوده وجيب در طرفين دارد ودر گذشته مورد استفاده مردان به عنوان بالاپوش بوده است وعيناً شبيه «كَمَر چين ) زنانه مي باشد با اين تفاوت كه فاقد هر گونه تزئينات مي باشد .

    در حال حاضر اكثر مردان استان از كُت و ساير بالا پوشهاي وارداتي در فصول سرما افتاده مي كند .

    شِوال (Ševāl): شلوار مردان (بويژه در نقاط عشايري وروستايي) از جنس تي‌ترون وامثالهم وهمواره تك رنگ مي باشد ودر قسمت باسـ ـن ورانها كاملاً گشاده ودر پائين هم باريك م شود. به شكلي كه براي هر شلوار چند برابر نياز واقعي پارچه بكار بـرده مي شود ودر گويش محلي به آن «شِوال جافي » يا «شِوال كُردي » مي گويند. در نقاط شهري وپرجمعيت درصد مردان استفاده كننده از اين شلوار بسيار كم مي باشد.


    كِلاش
    (Kwlās ): كلاش نوعي كفش (امروزه مردانه ودر گذشته هم مردانه وهم زنانه ) است كه توسط مردان با نخ پنبه وجوال دوز به شيوه اي خاصي روي يك قطعه لاستيك پهن به اندازه كمي بزرگتر از كف پاها بافته مي شود. اين لاستيك از روه داخلي چرخهاي كهنه ي اتومبيل تهيه مي‌گردد. وامروزه در برخي نقاط عشايري وروستايي مورد استفاده قرار مي گيرد.ساير پوشش هاي بدني مردان وزنان ايلامي تقريباً همانهايي هستند كه در سراسر كشور به صورت پوشاك در بازار عرضه ومورد استفاده قرار مي گيرند .

    دشداشه (DeŠdāŠe) : نوعي پيراهن بسيار بلند وآستين دار مي باشد كه معمولاً در قسمت گردن چند دكمه داشته وگشاد وتا روي پاها مي رسد وازجنسهاي مختلف ولي عموماً تك رنگ ونازك مي‌باشد كه صرفاً توسط عرب زبانان جنوب استان ويامهاجران از عراق مورد استفاده ي مردان مي‌باشد.


    (( زيورآلات ))


    استفاده از مواد موجود و در دسترس براي تزئينات بدن از گذشته هاي بسيار كهن در ميان گروههاي انساني وجود داشته است .كاوش هاي باستان شناختي برروي تپه ها ومحوطه هاي پيش از تاريخ نتايج جالب توجهي را در اين راستا به دست داده است.

    استفاده از استخوان حيوانات ، صدفها، صدف حلزون ها ، سنگهاي مرمريت ، آهكي وغيره به عنوان مهره وآويزها مختلف زبينتي وآئيني از جمله مواردي هستند كه در مكانهاي باستاني به وفور كشف شده اند. (مللك شهميرزادي ، 1378ص 173)

    زنان به مقتضاي طبيعت روحي خويش به زينت خود توجه بسيار نشان مي دهند وبه احتمال زياد جزو اولين كساني بوده اند كه برخي زيورآلات ساده وطبيعي را به عنوان بخشي از زيبايي برخويش آراسته‌اند.

    تا گذشته ي نه چندان دور عمده ي زيورآلات زنان ودختران ايلامي مهره هاي ريزو درشتي بود كه از جنس هاي عقيق ، فيروزه ، لعل ، زمرد ، كهر با ، شيشه وپلاستيك ، سنگ يشم ، عاج و امثالهم ساخته شده وگاهي با تزئينات نقره اي بكار مي رفتند. اين مهره ها بصورت گردن بندهاي كوچك وبزرگ زينت بخش زنان بود ودر كنار آنها نوعي آويز نقره اي برگ ( بيضي ) شكل توخالي وقلاب دار وسكه هاي قلاب دار براي تزئين لباس و دست وگردن بكار بـرده مي شد كه عمده اين زيور آلات از استانهاي همجوار ودورتر وارد مي گرديد وامروزه به صورت محدود در برخي نقاط روستايي خصوصاً شهرستان مهران (ملكشاهي ) ، ايوان ، شيروان چرداول ونقاط محدود ديگري مورد استفاده قرار مي گيرند وعناصر جديد نقره وطلاجاي آنها را گرفته است .

    نوعي حلقه نگين دار از جنس نقره ويا طلا در برخ نقاط استان (در گذشته ) بوسيله زنان در كنار بيني وبا سوراخ كردن آن (سمت چپ بين ) بكار مي رفت كه به آن «لِيتوانهَ» (Litwāna) ودر قمت جنوب استان (خَسَمَه »(Xasma) مي گويند كه در اين ناحيه امروزه تا حدودي مرسوم است .

    مردان از انگشتر نقره با نگين عقيق استفاده كرده وبكار بردن طلا وموارد ديگر را مختص زنان مي دانند .

    برخي منجوق كاريها برروي لباس ويا سرپوش وعرقچين توسط زنان در برخي نقاط استان از گذشته رواج داشته وبا افت وخيزهايي در برخي نقاط روستايي مانند دره شهر هنوز هم اين منجوق كاريها برروي لباس بويژه نزد دختران وزنان جوانان ديده مي شود. وهمچنين با منجوق برخي تزئينات ديگر مانند حلقه ، دستبند نيز تهيه مي‌نمايند .

    (( اعتقادات و باورهاي مربوط به پوشاك ))

    لباس به عنوان يكي از حاملهاي فرهنگ هر منطقه نقشي مهم در شناخت زوايايي از زندگي وفرهنگ حاكم برآن دارد. شرايط محيطي واقليمي ، برخي باورها واعتقادات ، احكام ودستورات مذهبي وآئيني وشيوه هاي معيشتي را مي توان از طريق مطالعه ي پوشاك وعناصر مختلف آن در ميان يك قوم وجامعه را تا حدود زيادي باز شناخت. به عنوان نمونه در قلمرو ايلام لباس سياه علاوه بر اينكه نشانه ي سوگوار بودن فرد مي باشد به تدريج تحت باورها وآئينهاي رايج در ميان مردم لباس تيره و مشابه، لباس عمده زنان مسن وكهنسال استان به عنوان برترين لباس از نظر متين وسنگين بودن زن وحتي گذشتن عمر زيادي از زندگي ولي مي باشد. تحت همين شرايط وعرف ها و آداب ورسوم سنتي در ميان تمامي جوامع عشايري وروستايي استان ايلام است كه زن لباس خود را متناسب با سن خويش انتخاب مي كند. لباس زن معمولاً تمام بدن را پوشانده وتاروي پاها مي رسد. رنگهاي تند براي دختران وتاحدودي زنان جوان است وزنان ميان سال وبالاتر به ندرت از اين رنگهاي بكار مي گيرند پوشش سر را طوري انتخاب مي كنند كه تنها گيردي صورت معلوم باشد وبيش از اين را در شان خويش ندانسته وحتي در ميان اعضاي خانواده باز بدون هيچگونه الزام واجباري پاي بند به رعايت تمامي عرفهاي وآداب ورسوم جامعه خويش كه نسل ونسل به او رسيده مي باشد .

    آداب ورسوم پوشيدن لباس وبرخي باورها واعتقادات مربوط به آن ويژگي ديگر فرهنگ پوشاك مردم ايلام است. در ترانه ها ، ضرب المثلها ، كنايات وحتي نفرين ودعاها اسامي برخي لباس ها ذكر مي گردد كه گاهي نماد رازداري (سِررمردانُ ژيركَپنَك = راز مردان هميشه زير كَپنَكَ – نوعي بالا پوش مردانه – مي ماند وبه بيرون درز نمي كند ) ويا پوشش عيبها ( هامسآ شِوالِ هامِساس =همسايه شلوار – پوشاننده عيبها – همسايه است ) به كار مي رود وگاهي عنصري از زيبائيهاي زن براي عاشقان است ، (بماركِد بُوإي شَوتازه بالآوَي بَرزي وَقَدوي انازهَ =مبارك باشد اين پيراهن – لباس – نو كه بالايت بلند است وبه قد تو اندازه مي باشد )

    مردم ايلام پارچه ي سبز را مقدس ومتبرك دانسته وآنرا هديه‌ي معصومين خصوصاً حضرت امام حسين (ع) وحضرت علي (ع) مي دانند وباريكه اي از پارچه ي سبز را به مچ دست نوزاد وكودك مي بندند تا از بيماري وگزند به دور باشد ويا هنگام زيارت بقاع متبركه ودرختان مقدس مقداري از پارچه را به آنها هديه وا به آن جهت بر آورد حاجت گره مي زنند .

    پارچه قرمز نحس ومال يزيد ( دشمن امام معصوم ) ومال شيطان است ولباس قرمز موجب جلب نظر شيطان وموجودات غيبي (جن و… ) وحتي خرس وحشي( وقتي برتن زن تنهايي در كوه باشد) مي گردد.

    لباس سفيد يك دست درخواب ديدن نشانه ي خوشبختي فرد مي باشد. ولي كفن به خواب ديدن نشانه ي رفع بلا ومرگ از انسان است.

    لباس مُرده نحس بوده ونبايستي كسي كه از مرگ صاحب آن لباها خبر دارد آنها را بپوشد .

    لباس سياه نشانه عزداري سوگوار بودن فرد مي باشد وتازماني كه برتن دارد بايستي كاملاً متين وسنجيده سخن بگويد ، وبا صداي بلند هرگز نخندد وخود را شاد نشان نداده و در مراسمات شادي وعروسي شركت نكند واگر هم حقش ضايع گردد حتي المقدور با ديگران گلاويز نشود وگرنه مورد سرزنش ديگران قرار مي‌گيرد واحترام لباس سياه ومرده ي خويش را نگرفته است.

    لباس بازنگهاي تند وروشن براي زنان مسن عيب بوده واينگونه زنها بايستي از زنگهاي تيره وسنگين استفاده كنند .

    لباس زير زنان موقع شستن نبايستي در ديد مردان وخصوصاً نامحرمان قرار گيرد اگر لباس زير زني باد ببرد ونامحرمان آنرا بينند آن زن رسوا مي شود .

    ديدن لباس وزيورآلات زنان در خواب نشانه ي آن است كه زن حامله (خود زن يا زني در آن خانواده ) دختر خواهد آورد.

    در بين عرب زبانان جنوب استان ، اگر كسي سرپوش (اَگال ) مردي را كه روي سر وي مي باشد به زمين بياندازد توهين محسوب وممكن است به درگيري منجر گردد .

    1393.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    تپه یا تل کوزه گران در حدود 5/5 کیلومتری تپه تیخان ( تیغن ) واقع شده و قدیمی تر و بزرگتر از تپه تیخان است. قدمت این تپه به اواخر هزاره سوم پیش از میلاد می رسد ، ولی طبقه اول این تپه به دوره ساسانی مربوط است . سفالهای رنگین و منقوشی از طبقه زیرین تپه بدست آمده است . نقش سفال ها ، بیشتر از نوع پرندگان و بز کوهی است .

    قسمتی از طبقات پایین این تپه به گورستانی اختصاص داشته است که چند نوع گور در آن باقی مانده است . در بعضی از گورها استخوانهای مردگان را در کوزه ها ریخته و در مکانهای سفید کاری شده دفن کرده اند . در گورهای دیگر اسکلت هایی در یک قبر مشاهده شده که در کنار آنها ، تنورهای بسیار و خاکستر زیاد نیز وجود دارد . قبرهای سر تپه طبق آثار مکشوفه (کوزه های شکسته و گورهای موجود ) به دوره زرتشت تعلق دارند . گفته می شود احتمال دارد این محل یک کارگاه کوزه گری بوده و به همین دلیل به کوزه گران معروف شده است.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    تپه باستانی تیخان و یا تیغین در شمال شرق دره شهر و به فاصلة 2 کیلومتری کرانه راست رودخانه سیمره ، در میان اراضی کشاورزی روستای جمشید آباد (جهاد آباد) واقع شده است .

    سفال های به دست آمده در طبقه اول از نوع نخودی و آجری ساده اند . در کنار سفال ها ، نمونه هایی از تیغه های سنگ چخماق نیز یافت شده است . همچنین در میان این آثار مکشوف ، قطعات سنگ سه گوش به رنگ سبز نیز دیده می شود .

    1388.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا