بسمه تعالی در این تاپیک سه قالب قرار میگیره
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #1 بسمه تعالی در این تاپیک سه قالب قرار میگیره
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #2 قطعات میان یک دله یاران بسی حکایتهاست که آن سخن به زبان قلم نیاید راست چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟ که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست
قطعات میان یک دله یاران بسی حکایتهاست که آن سخن به زبان قلم نیاید راست چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟ که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #3 فرزند عزیز، قرةالعین کبیر بادات خدا در همه احوال نصیر بپذیر به یادگار این نسخه ز من میکن نظری درو ولی یاد بگیر میخواست پدر که با تو باشد همه عمر اما چه توان کرد؟ چنین بد تقدیر
فرزند عزیز، قرةالعین کبیر بادات خدا در همه احوال نصیر بپذیر به یادگار این نسخه ز من میکن نظری درو ولی یاد بگیر میخواست پدر که با تو باشد همه عمر اما چه توان کرد؟ چنین بد تقدیر
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #4 به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق چرا همیشه شکایت کنی ز دست فراق؟ وصال یار نبودت فراق را چه کنی؟ نشان عشق نداری، چه لافی از عشاق؟ بسی بگفت ازینگونه، گفتمش: بشنو جواب من ز سر صدق، بیریا و نفاق: تو گیر خود که نبوده است هیچ یار مرا به هیچ یار نیم در جهان به جان مشتاق خیال چهرهٔ خوبان ندید چشم دلم به گوش دل نشنیدم خطاب اهل وفاق گرفتم این همه طامات و زرق تلبیس است مرا نه بس که به هند اوفتادهام ز عراق؟دانلود رمان های عاشقانه
به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق چرا همیشه شکایت کنی ز دست فراق؟ وصال یار نبودت فراق را چه کنی؟ نشان عشق نداری، چه لافی از عشاق؟ بسی بگفت ازینگونه، گفتمش: بشنو جواب من ز سر صدق، بیریا و نفاق: تو گیر خود که نبوده است هیچ یار مرا به هیچ یار نیم در جهان به جان مشتاق خیال چهرهٔ خوبان ندید چشم دلم به گوش دل نشنیدم خطاب اهل وفاق گرفتم این همه طامات و زرق تلبیس است مرا نه بس که به هند اوفتادهام ز عراق؟دانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #5 گر چه بیماری ای نسیم سحر خبر من به مولتان برسان ورچه در خورد نیست خدمت من به بزرگان خردهدان برسان به زبانی که بیدلان گویند سخن من بدان زبان برسان خبر از حال من بدان دیده صبح گاهی به گلستان برسان نغمهٔ ارغنون نالهٔ من بامدادان به ارغوان برسان به جناب بزرگ قدوهٔ دین بندگیهای بیکران برسان ور ندانی که: من چه میگویم یک به یک میکنم، بیان برسان اشتیاقم به خدمتش چندانک نتوان داد، شرح آن برسان شکر احسان او ز من بشنو پس بگوش جهانیان برسان سوختم ز آتش جدایی او دود سوزم به آسمان برسان آن دم از من نماند جز نفسی دادم اینک به تو روان، برسان جان شیرینم اوست، میدانی سخن من به گوش جان برسان دل پاکش جنان پر طرب است خبر من بدان جنان برسان ور جوابی دهد تو را کرمش به من شیفته روان برسان به من دلشده، اگر بتوان نامهٔ دوست مهربان برسان بوستان دلم فراق بسوخت هان، نسیمی به بوستان برسان اثری از نسیم خاک درش به من زار ناتوان برسان هر سعادت، که نیست برتر از آن یارب آن قدوه را بر آن برسان بهر آن تربیت که دل خواهد شادی آن به کاممان برسان چون عراقی صد هزارت بنده دوستدارانش چاکران برساندانلود رمان های عاشقانه
گر چه بیماری ای نسیم سحر خبر من به مولتان برسان ورچه در خورد نیست خدمت من به بزرگان خردهدان برسان به زبانی که بیدلان گویند سخن من بدان زبان برسان خبر از حال من بدان دیده صبح گاهی به گلستان برسان نغمهٔ ارغنون نالهٔ من بامدادان به ارغوان برسان به جناب بزرگ قدوهٔ دین بندگیهای بیکران برسان ور ندانی که: من چه میگویم یک به یک میکنم، بیان برسان اشتیاقم به خدمتش چندانک نتوان داد، شرح آن برسان شکر احسان او ز من بشنو پس بگوش جهانیان برسان سوختم ز آتش جدایی او دود سوزم به آسمان برسان آن دم از من نماند جز نفسی دادم اینک به تو روان، برسان جان شیرینم اوست، میدانی سخن من به گوش جان برسان دل پاکش جنان پر طرب است خبر من بدان جنان برسان ور جوابی دهد تو را کرمش به من شیفته روان برسان به من دلشده، اگر بتوان نامهٔ دوست مهربان برسان بوستان دلم فراق بسوخت هان، نسیمی به بوستان برسان اثری از نسیم خاک درش به من زار ناتوان برسان هر سعادت، که نیست برتر از آن یارب آن قدوه را بر آن برسان بهر آن تربیت که دل خواهد شادی آن به کاممان برسان چون عراقی صد هزارت بنده دوستدارانش چاکران برساندانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #6 دریغا روزگار خوش که من در جنب میمونت بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام همزانو رسم گویی در آن حضرت دگرباره من مسکین عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
دریغا روزگار خوش که من در جنب میمونت بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام همزانو رسم گویی در آن حضرت دگرباره من مسکین عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #7 دریغا روزگار ما و آن ایام در مهرش همی گویم به صد زاری، سر ادبار بر زانو چو یاد آرم من از ایشان به هر ساعت همی گویم: عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
دریغا روزگار ما و آن ایام در مهرش همی گویم به صد زاری، سر ادبار بر زانو چو یاد آرم من از ایشان به هر ساعت همی گویم: عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #8 چو یاد آرم از آن ساعت که خرم طبع بنشستم لبم پر خنده، با یاران و با احباب همزانو بر آرم آه سوز از دل، به صد زاری و پس گویم: عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
چو یاد آرم از آن ساعت که خرم طبع بنشستم لبم پر خنده، با یاران و با احباب همزانو بر آرم آه سوز از دل، به صد زاری و پس گویم: عسیالایام ان یرجعن قوما کالذی کانوادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #9 راحت دوستان عمادالدین چون که امروز بهترک هستی در کف محنت خودی امروز؟ یا نه از دست رنج وارستی همچو ماهی بر آسمان نشاط یا چو ماهی فتاده در شستی؟ یا بهانه است اینهمه، خود تو از قدح های عشق سرمستی؟ خاطر دوستانت غمگین است تا تو در خانه شاد ننشستی مرهمی ساز بهر خستهدلان هر چه زودتر که جمله را خستیدانلود رمان های عاشقانه
راحت دوستان عمادالدین چون که امروز بهترک هستی در کف محنت خودی امروز؟ یا نه از دست رنج وارستی همچو ماهی بر آسمان نشاط یا چو ماهی فتاده در شستی؟ یا بهانه است اینهمه، خود تو از قدح های عشق سرمستی؟ خاطر دوستانت غمگین است تا تو در خانه شاد ننشستی مرهمی ساز بهر خستهدلان هر چه زودتر که جمله را خستیدانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/26 #10 ای رند قلندر کیش،می نوش ز کس مندیش انگار همه کم بیش،زیرا که دل درویش مرهم ننهد بر ریش،از غایت حیرانی در دیر شو و بنشین،با خوش پسری شیرین شکر زلبش میچین،تا چند ز کفر و دین؟ در زلف و رخ او بین،گبری و مسلمانی گفتم که:مگر جستم،وز دام بلا رستم دل در پسری بستم،کز یاد لبش مستم چون رفت دل از دستم،چه سود پشیمانی؟ ساقی،می مهرانگیز،در ساغر جانم ریز چون مـسـ*ـت شوم برخیز،زان طرهٔ شورانگیز در گردن من آویز،صد گونه پریشانی ای ماه صبا بگذر،پیش در آن دلبر گو:ای دل غمپرور،چون نیستی اندر خور بنشین تو و می میخور،خود را به چه رنجانی؟ با اینهمه هم میکوش،زهر از کف او مینوش چون حلقهٔ او در گوش کردی ز غمش مخروش چون پخته نهای میجوش از خامی و نادانی در مبکده چون او باش،میخواره شو و قلاش می میخور و خوش میباش،مخروش و دلم مخراش جان همچو عراقی پاش، گر طالب جانانیدانلود رمان های عاشقانه
ای رند قلندر کیش،می نوش ز کس مندیش انگار همه کم بیش،زیرا که دل درویش مرهم ننهد بر ریش،از غایت حیرانی در دیر شو و بنشین،با خوش پسری شیرین شکر زلبش میچین،تا چند ز کفر و دین؟ در زلف و رخ او بین،گبری و مسلمانی گفتم که:مگر جستم،وز دام بلا رستم دل در پسری بستم،کز یاد لبش مستم چون رفت دل از دستم،چه سود پشیمانی؟ ساقی،می مهرانگیز،در ساغر جانم ریز چون مـسـ*ـت شوم برخیز،زان طرهٔ شورانگیز در گردن من آویز،صد گونه پریشانی ای ماه صبا بگذر،پیش در آن دلبر گو:ای دل غمپرور،چون نیستی اندر خور بنشین تو و می میخور،خود را به چه رنجانی؟ با اینهمه هم میکوش،زهر از کف او مینوش چون حلقهٔ او در گوش کردی ز غمش مخروش چون پخته نهای میجوش از خامی و نادانی در مبکده چون او باش،میخواره شو و قلاش می میخور و خوش میباش،مخروش و دلم مخراش جان همچو عراقی پاش، گر طالب جانانیدانلود رمان های عاشقانه