متون ادبی کهن مقطعات کمال خجندی

[Diba]

دعای من این است در هر نمازی

به خلوت که یا ملجایی یا ملاذی

نگه دار اصحاب ذوق و طرب را

ز چنگ ملاطی و شعر معاذی

 

[Diba]

چو دیوان کمال افتد بدستت

نویس از شعر او چندانکه خواهی

خیالات غریب و لفظ و حرفش

اگر خواهی که دریایی کماهی

زهر لطفش روان مگذر چو خامه

بهر حرفی فرو رو چون سیاهی

 

[Diba]

دریاب کمال این سخن نازک و باریک

آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی

گر با تو برابر زید آن صوفی اقرع

یا دست مرا در حق او نیست نکویی

بدخواه تو خود را ببزرگی چو تو داند

لیکن مثل است این که خیاری و کدویی

 

[Diba]

شیر مردانه بگفتم پندیت

روبهی باشی اگر بپذیری

برکس آن به که نگیری آهو

که سگی باشی ار آهو بگیری

 

[Diba]

طاس بازی بدیدم از بغداد

چون جنید از سلوکش آگاهی

رفت در جبه وقت بازی و گفت

لیس فی جبتی سوی اللهی

 

[Diba]

عمارت چرا میکند چیم آقا

درین شهر ویران انده فزای

یکی خانه او را مگر بس نبود

که دو خانه میسازد اندر سرای

 

[Diba]

گر گوشه بسازد سلطان حسین ما را

در قلب شهر نبود کس را بما نزاعی

با مطربان خوشگو شام و صباح باشد

در گوشه حسینی عشاق را سماعی

 

[Diba]

گفته های لطیف بنده خویش

بنده ام گر بلطف میخوانی

بر من خود پسند نیز قلم

حاکمی گر به قهر میرانی

 

[Diba]

محبت تو اماما فریضه چون روزه است

اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی

کمال گو بتراویح بعد فرض عشا

من از روی تو نه پیچم که مستحب منی

 

[Diba]

منشی چرخ را وترا ای فرید عصر

با آنکه هر دو نجم گرفتند طارمی

باشد تفاوتی ز زمین تا بآسمان

زان نجم تا بر تنت این نجم طارمی