متون ادبی کهن قصاید کمال‌ الدین اسماعیل

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
بزرگوارا در انتظار بخشش تو

نمانده است مرا بیش از این شکیبایی

سه شعر رسم بود شاعران طالع را

یکی مدیج و دوم قطعۀ تقاضایی

اگر بداند ثنا و اگر نداد هجا

ازین سه گانه دو گفتم، دگر چه فرمایی؟
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای ز دستت آز را سرمایه یی

    ذکر حاتم با کفت افسانه یی

    ذات پر معنیّ تو اندر جهان

    صورت گنجیست در ویرانه یی

    آشکارا پیش ذهن و خاطرت

    هر کجا در غیب پنهان خانه یی

    هست در دور کف دریا کشت

    هفت دریا کمتر از پیمانه یی

    نیست از من سوخته تر در جهان

    شمع اقبال ترا پروانه یی

    کار من بگشاید ارکلکت شود

    در کلید روزیم دندانه یی

    تا در این شهر آمدم از بس اوام

    من رهی بفروختم کاشانه یی

    وام داری هر دم از هر گوشه یی

    در من آویزد چنان دیوانه یی

    گر نمایم رخ بدو چون آینه

    چنگ در ریشم زند چون شانه یی

    چشمها بر راه دارم همچو دام

    تا کجا افتد بچنگم دانه یی

    من چنین محروم و از انعام تو

    گشته هر آواره یی فرازنه یی

    مانده من لب خشک و در بحر سخات

    آشنا ور گشته هر بیگانه یی

    حسبة لله بفرما منعما

    در خلاص کار من پروانه یی

    یا اشارت کن که تا مطلق کنند

    وقت را مرسوم موقوفانه یی

    از تردّد بر لب آمد جان من

    آریی فرمای یک ره یا نه یی
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    350
    بازدیدها
    3,226
    پاسخ ها
    159
    بازدیدها
    2,047
    بالا