متون ادبی کهن قطعات کمال‌الدین اسماعیل

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
زبزرگوارا! من ترک مدح گفتن تو

اگر کنم نه ز تقصیر ، از اضطرار کنم

عطای شعر چو از تو جفا و جور بود

ضرورتست که خاموشی اختیار کنم
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سرورا من بفّر دولت تو

    خواجۀ چرخ را غلام کنم

    دست اگر در زنم به فتراکت

    بر سر آسمان لگام کنم

    سایه ات گر مرا دهد نیرو

    تیغ خورشید در نیام کنم

    همّتت گر کند مرا یاری

    زور بر چرخ نیل فام کنم

    گر تو در سایة خودم گیری

    ترک اقلیم صبح و شام کنم

    چون که شادی و همّتت نوشم

    از شفق می ز مهر جام کنم

    شکر انعام تو از آن بیشست

    که به تقریر آن قیام کنم

    نیک دانی که من نیم ز آنها

    که ز کس آرزوی خام کنم

    یا به اومید سیم و زر هرگز

    خدمت هیچ خاص و عام کنم

    یا ز بی برگی ار بخواهم مرد

    بطمع بر کسی سلام کنم

    ملک عالم اگر مرا باشد

    همه در عرض ننگ و نام کنم

    این بود عادتم که تا بتوان

    زندگانی باحترام کنم

    لیک اگر بینم از کسی کرمی

    تا زیم بردرش مقام کنم

    وان کزو بوی مردمی آید

    خدمت او علی الدّوام کنم

    کرمت را اشارتی کردم

    تا از او کار خود بکام کنم

    گفتمش گر تو یار من باشی

    من بر افلاک احتشام کنم

    چند نوعم ز تو تقاضاهاست

    ابتدا گویی از کدام کنم؟

    ذکر مرسوم اوّل آغازم

    یا نخستین حدیث وام کنم

    کرمت گفت:روتو فارغ باش

    هر دو امروز من تمام کنم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من بر آن بودم کزین پس منصب صدر کبیر

    گوشوار گوش سازم طوق این گردن کنم

    چون به سعی او بود ادرار و مرسومم روان

    خدمت دربانی ار فرمایدم کردن کنم

    چون طمع کردست در ادرار و در مرسوم من

    پس بدستوری کنون آغاز گـه خودن کنم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من که شب و روز گنه می کنم

    بندگی حرص و شره می کنم

    شرم ندارم که به موی سپید

    نامۀ اعمال سیه می کنم

    نیست ز من باز پس افتاده تر

    از چپ و از راست نگه می کنم

    نیّت توبت کنم و بر عقب

    ای یکی معصیه ده می کنم

    طعمۀ سگ را نپسندد خرد

    آنچه منش توشۀ ره می کنم

    طرفه تر اینست که بر درگهش

    عذر گنه هم به گنه می کنم

    با همه نا اهلی خود گـه گهی

    بر در او پشت دوته می کنم

    هم نشوم از کرمش نا امید

    گر چه همه کار تبه می کنم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من بی برگ از تو این یک بار

    شاخ بی برگ و بار می خواهم

    خرد و در هم شکسته بی سببی

    دست و پایی هزار می خواهم

    زان درختی که در زمستانها

    میوه آرد ببار می خواهم

    میوۀ آن درخت نار بود

    دان که من خود چه نار می خواهم

    تا از این لفظ فهم آن نکنی

    کز تو دار چنار می خواهم

    تخت مرّیخ شاه می جویم

    اسب آتش سوار می خواهم

    وین هم از غایت خریّ منست

    که ز گلزار خار می خواهم

    مرکب تند و تیز آتش را

    علفی خوشگوار می خواهم

    در سرای من ارچه هست عزیز

    صلتی سخت خوار می خواهم

    تر و خشک آنچه هست در همه حال

    خالی از انتظار می خواهم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای بزرگی که کامرانی تو

    از خدا بر دوام میخواهم

    تا همه خواجه تاش من باشد

    اخترانت غلام می خواهم

    بختیان سپهر را هر هفت

    در کف تو زمام می خواهم

    از برای حصول اغراضت

    همّت از خاص و عام می خواهم

    کرّۀ چرخ را که توسن خوست

    زیر ران تورام می خواهم

    تا که باشم بخدمتت نزدیک

    بفلک بر مقام می خواهم

    دوست کامیّ من همه زانست

    که تو را دوستکام میخواهم

    گـه بمدح تو کلک می گیرم

    گـه بیاد تو جام می خواهم

    من کنون ز احمقی چنان شده ام

    که ز خلق احترام می خواهم

    بر گروهی سلام می نکنم

    وز گروهی سلام می خواهم

    چون درآیم بمحفل و بروم

    از بزرگان قیام می خواهم

    با اکابر بمجلس خلوت

    گفت و گوی و پیام می خواهم

    با سخایت چو پخته شد کارم

    آرزوهای خام می خواهم

    چرخ بر من جفا بسی کردست

    زو کنون انتقام می خواهم

    همچو کار تو زندگانی خویش

    بسی تکلّف بکام می خواهم

    احتشامی گرفته ام در سر

    کارکی با نظام می خواهم

    چیست تفسیر خویشتن داری

    من بدان احتشام می خواهم

    رخنه را انسداد می جویم

    ریش را التیام می خواهم

    سیم چندان که جمع داند شد

    از حلال و حرام می خواهم

    خویشتن را بهر صفت که بود

    از عداد کرام می خواهم

    از برای خورش بمطبخ خویش

    وقت وقتی طعام می خواهم

    مختصر همچو مردمان خود را

    خواجگیّ تمام می خواهم

    از کف ساقیان سیم اندام

    رطلهای مدام می خواهم

    بـ..وسـ..ـه یی نیز گر برد فرمان

    زان لب لعل فام می خواهم

    می خرم اسب و می فروشم خر

    چه کنم بانگ و نام می خواهم

    از برای نشست خاصۀ خویش

    مرکبی خوش خرام می خواهم

    از هلالش رکاب می سازم

    وز معجزّه ش ستام می خواهم

    گرچه بر زینتش دست من تنگست

    به ازینش حزام می خواهم

    لیک با این بلندی همّت

    که ز اشتر سنام میخواهم

    طمع از دانۀ تو هم نبرم

    وین همه بهر دام میخواهم

    از تو بسیار چیز خواهم خواست

    خود ندانم کدام می خواهم

    وقت را از برای مرکب خاص

    از تو زین و لگام میخواهم

    تا نگویی همان گداست که بود

    بصلت نی بوام میخواهم

    داند ایزد که دایم از پی تو

    دولت مستدام می خواهم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من که در خانه منزوی شده ام

    عذر خویش از گـ ـناه می خواهم

    دست از خواستن بداشته ام

    که نه مال و نه جاه می خواهم

    نه اگر زین شکسته تر باشم

    مددی از سپاه می خواهم

    نه گر از تشنگی بخواهم مرد

    شربتی آب چاه می خواهم

    نه اگر صد هزار ظلم کشم

    دادی از پادشاه می خواهم

    نه اگر می کنند صد دعوی

    بیّنت یا گواه می خواهم

    نه همی داو خواهم اندر نرد

    نه بشطرنج شاه می خواهم

    نه گر اینجا مقام خواهم ساخت

    به بزرگان پناه می خواهم

    نه اگر عزم رفتنم باشد

    از کسی برگ راه می خواهم

    لیک یک حاجتم بنزد تو هست

    گر تو گویی بخواه می خواهم

    اسب بیچاره سخت درمانده ست

    بهر او از تو کاه می خواهم

    امر معروف شرط اسلامست

    عذر این هم بگاه می خواهم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گر خواجه ز بهر ما بدی گفت

    ما چهره ز غم نمی خراشیم

    ما جز که ثنای او نگوئیم

    تا هر دو دروغ گفته باشیم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ز روزگار بیک ره کرانه می جویم

    ملول گشته ام از خود بهانه می جویم

    چهار حدّ وجودم مخالفان دارند

    ره برون شو خود زان میانه می جویم

    بان سوهان بر تیغ می زنم خود را

    خلاص خویش ز چنگ زمانه می جویم

    به پای خویش به دام بلا نهادم سر

    گمان مبر که در این دام دانه می جویم

    خلاف طبع جهان از جهان طمع دارم

    نه جایگاه منست این، کرانه می جویم

    فلک بمن دل غمگین همی بنگذارد

    من از زمانه دل شادمانه می جویم

    اگر چه مرغ دلم را شکسته شد پر و بال

    فراز قبّۀ چرخ آشیانه می جویم

    دلم از این ظلمات حواس بگرفتست

    ره گریز از این بالکانه می جویم

    بمانده ام متحیّر درین نشیمن خاک

    غریب و سر زده ام راه خانه می جویم

    طمع ببین که بدین پنج روزه مایة عمر

    سریر مملکت جاودانه می جویم

    ز تنگنای زمینم هزار آسیبست

    برای خوشـی‌ فراخ آسمانه می جویم

    سلامتی، پس اگر نیست ،بازگشتی خوب

    به آرزوی یکی زین دوگانه می جویم

    چو آستانۀ راه منست هستی من

    بچابکی گذر از آستانه می جویم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پریر جود تو با من حدیث بخشش کرد

    ز بهر آنکه منش شکر جاودان گویم

    من از تکلّف گفتم که نی معاذالله

    که من ثنای تو از بهر سوزیان گویم

    بگویش خویش فرو گوی از زبان رهی

    تو کار خویش همی کن که من خود آن گویم
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    159
    بازدیدها
    2,045
    پاسخ ها
    191
    بازدیدها
    3,241
    بالا