شعر قطعات حافظ

White Moon

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/05/13
ارسالی ها
4,744
امتیاز واکنش
20,639
امتیاز
863
_بسم الله_

در این تاپیک قطعاتِ سروده شده توسطِ حافظ قرار خواهد گرفت.
فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است.

منبع: گنجور

-لطفا از ارسال پست نامربوط خودداری کنید-​
 
  • پیشنهادات
  • White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۱

    تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
    چرا بایدت دیگری محتسب

    و من یتق الله یجعل له
    و یرزقه من حیث لا یحتسب


    قطعه شمارهٔ ۲

    سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق
    چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست

    سرای قاضی یزد ارچه منبع فضل است
    خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۳ - ماده تاریخ وفات تورانشاه (میل بهشت = ۷۸۷)

    آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
    که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت

    ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف
    که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت

    آنکه میلش سوی حق‌بینی و حق‌گویی بود
    سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت

    قطعه شمارهٔ ۴ - ماده تاریخ وفات (قرب طاعت = ۷۸۲)

    بهاء الحق و الدین طاب مثواه
    امام سنت و شیخ جماعت

    چو می‌رفت از جهان این بیت می‌خواند
    بر اهل فضل و اربـاب براعت

    به طاعت قرب ایزد می‌توان یافت
    قدم در نه گرت هست استطاعت

    بدین دستور تاریخ وفاتش
    برون آر از حروف قرب طاعت
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۵

    قوت شاعرهٔ من سحر از فرط ملال
    متنفر شده از بنده گریزان میرفت

    نقش خوارزم و خیال لب جیحون می‌بست
    با هزاران گله از ملک سلیمان می‌رفت

    می‌شد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت
    من همی‌دیدم و از کالبدم جان می‌رفت

    چون همی‌گفتمش ای مونس دیرینهٔ من
    سخت می‌گفت و دل‌آزرده و گریان می‌رفت

    گفتم اکنون سخن خوش که بگوید با من
    کان شکر لهجهٔ خوشخوان خوش الحان می‌رفت

    لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت
    زانکه کار از نظر رحمت سلطان می‌رفت

    پادشاها ز سر لطف و کرم بازش خوان
    چه کند سوخته از غایت حرمان می‌رفت

    قطعه شمارهٔ ۶ - ماده تاریخ (رحمان لایموت = ۷۸۶)

    رحمان لایموت چو آن پادشاه را
    دید آن چنان کز او عمل الخیر لایفوت

    جانش غریق رحمت خود کرد تا بود
    تاریخ این معامله رحمان لایموت
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۷

    به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق
    به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

    نخست پادشهی همچو او ولایت بخش
    که جان خویش بپرورد و داد خوشـی‌ بداد

    دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین
    که قاضی‌ای به از او آسمان ندارد یاد

    دگر بقیهٔ ابدال شیخ امین الدین
    که یمن همت او کارهای بسته گشاد

    دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف
    بنای کار مواقف به نام شاه نهاد

    دگر کریم چو حاجی قوام دریادل
    که نام نیک ببرد از جهان به بخشش و داد

    نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند
    خدای عز و جل جمله را بیامرزاد

    قطعه شمارهٔ ۸

    خسروا گوی فلک در خم چوگان توشد
    ساحت کون ومکان عرصهٔ میدان تو باد

    زلف خاتون ظفر شیفتهٔ پرچم توست
    دیدهٔ فتح ابد عاشق جولان تو باد

    ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست
    عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد

    طیرهٔ جلوهٔ طوبی قد چون سرو تو شد
    غیرت خلد برین ساحت ایوان تو باد

    نه به تنها حیوانات و نباتات و جماد
    هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۹

    دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
    دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد

    ذروهٔ کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع
    راهروان وهم را راه هزار ساله باد

    ای مه برج منزلت چشم و چراغ عالمی
    بادهٔ صاف دایمت در قدح و پیاله باد

    چون به هوای مدحتت زهره شود ترانه‌ساز
    حاسدت از سماع آن محروم آه و ناله باد

    نه طبق سپهر و آن قرصهٔ ماه و خور که هست
    بر لب خوان قسمتت سهلترین نواله باد

    دختر فکر بکر من محرم مدحت تو شد
    مهر چنان عروس را هم به کفت حواله باد

    قطعه شمارهٔ ۱۰

    روح القدس آن سروش فرخ
    بر قبهٔ طارم زبرجد

    می‌گفت سحر گهی که یا رب
    در دولت و حشمت مخلد

    بر مسند خسروی بماناد
    منصور مظفر محمد
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۱۱

    به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت‌شناس
    به خلوتی که در او اجنبی صبا باشد

    لطیفه‌ای به میان آر و خوش بخندانش
    به نکته‌ای که دلش را بدان رضا باشد

    پس آنگهش ز کرم این قدر به لطف بپرس
    که گر وظیفه تقاضا کنم روا باشد

    قطعه شمارهٔ ۱۲

    شمه‌ای از داستان عشق شورانگیز ماست
    این حکایتها که از فرهاد و شیرین کرده‌اند

    هیچ مژگان دراز و عشـ*ـوهٔ جادو نکرد
    آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کرده‌اند

    ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست
    قابل تغییر نبود آنچه تعیین کرده‌اند

    در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید
    کاین حریفان خدمت جام جهان‌بین کرده‌اند

    نکهت جانبخش دارد خاک کوی دلبران
    عارفان آنجا مشام عقل مشکین کرده‌اند

    ساقیا دیوانه‌ای چون من کجا دربر کشد
    دختر رز را که نقد عقل کابین کرده‌اند

    خاکیان بی‌بهره‌اند از جرعهٔ کاس الکرام
    این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده‌اند

    شهپر زاغ و زغن زیبای صید و قید نیست
    این کرامت همره شهباز و شاهین کرده‌اند
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۱۳ - ماده تاریخ وفات (امید جود)

    اعظم قوام دولت و دین آنکه بر درش
    از بهر خاکبوس نمودی فلک سجود

    با آن وجود و آن عظمت زیر خاک رفت
    در نصف ماه ذی‌قعد از عرصهٔ وجود

    تا کس امید جود ندارد دگر ز کس
    آمد حروف سال وفاتش امید جود

    قطعه شمارهٔ ۱۴

    دل منه بر دنیی و اسباب او
    زانکه از وی کس وفاداری ندید

    کس عسل بی‌نیش از این دکان نخورد
    کس رطب بی‌خار از این بستان نچید

    هر به ایامی چراغی بر فروخت
    چون تمام افروخت بادش دردمید

    بی تکلف هر که دل بر وی نهاد
    چون بدیدی خصم خود می‌پرورید

    شاه غازی خسرو گیتی‌ستان
    آنکه از شمشیر او خون می‌چکید

    گـه به یک حمله سپاهی می‌شکست
    گـه به هویی قلبگاهی می‌درید

    از نهیبش پنجه می‌افکند شیر
    در بیابان نام او چون می‌شنید

    سروران را بی‌سبب می‌کرد حبس
    گردنان را بی‌خطر سر می‌برید

    عاقبت شیراز و تبریز و عراق
    چون مسخر کرد وقتش در رسید

    آنکه روشن بد جهان‌بینش بدو
    میل در چشم جهان‌بینش کشید
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۱۵

    بر سر بازار جانبازان منادی می‌زنند
    بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید

    دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده‌ست
    رفت تا گیرد سر خود، هان و هان حاضر شوید

    جامه‌ای دارد ز لعل و نیمتاجی از حباب
    عقل و دانش برد و شد تا ایمن از وی نغنوید

    هر که آن تلخم دهد حلوا بها جانش دهم
    ور بود پوشیده و پنهان به دوزخ در روید

    دختری شبگرد تند تلخ گلرنگ است و مـسـ*ـت
    گر بیابیدش به سوی خانهٔ حافظ برید

    قطعه شمارهٔ ۱۶ - ماده تاریخ وفات (خلیل عادل = ۷۷۵)

    برادر خواجه عادل طاب مثواه
    پس از پنجاه و نه سال از حیاتش

    به سوی روضهٔ رضوان سفر کرد
    خدا راضی ز افعال و صفاتش

    خلیل عادلش پیوسته بر خوان
    وز آنجا فهم کن سال وفاتش
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    قطعه شمارهٔ ۱۷

    بر تو خوانم ز دفتر اخلاق
    آیتی در وفا و در بخشش

    هر که بخراشدت جگر به جفا
    همچو کان کریم زر بخشش

    کم مباش از درخت سایه فکن
    هر که سنگت زند ثمر بخشش

    از صدف یاد دار نکتهٔ حلم
    هر که برد سرت گهر بخشش

    قطعه شمارهٔ ۱۸

    زان حبه خضرا خور کز روی سبک روحی
    هر کاو بخورد یک جو بر سیخ زند سی مرغ

    زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد
    یک ذره و صد مـسـ*ـتی یک دانه و صد سیمرغ
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    350
    بازدیدها
    3,219
    بالا