شعر غزلیات حافظ

White Moon

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/05/13
ارسالی ها
4,744
امتیاز واکنش
20,639
امتیاز
863
غزل شمارهٔ ۳۵۰

به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن می‌رسد چه چاره کنم

سخن درست بگویم نمی‌توانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم

چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه
پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم

به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم

ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت
حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم

گدای میکده‌ام لیک وقت مـسـ*ـتی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم

مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی
چرا ملامت رند شرابخواره کنم

به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم

ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
 
  • پیشنهادات
  • White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۱

    حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
    من لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم

    مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
    در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم

    از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
    یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

    کی بود در زمانه وفا جام می بیار
    تا من حکایت جم و کاووس کی کنم

    از نامه سیاه نترسم که روز حشر
    با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم

    کو پیک صبح تا گله‌های شب فراق
    با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم

    این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
    روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۲

    روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم
    در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم

    تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
    در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم

    واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
    در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم

    با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست
    و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم

    خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
    لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم

    زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست
    یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم

    دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
    زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم

    حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
    بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۳

    من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم
    صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم

    باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
    با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

    تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
    گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

    هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا
    تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم

    ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
    محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم

    این تقویم تمام که با شاهدان شهر
    ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم

    حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
    من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۴

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
    بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

    الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
    مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

    جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد
    که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

    ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
    بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

    جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
    که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

    اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
    حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

    صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
    که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

    شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
    اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

    حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
    همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۵


    حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم
    که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

    جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم
    یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم

    جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
    تا حریفان دغا را به جهان کم بینم

    سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
    گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم

    بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
    شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم

    سـ*ـینه تنگ من و بار غم او هیهات
    مرد این بار گران نیست دل مسکینم

    من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
    این متاعم که همی‌بینی و کمتر زینم

    بنده آصف عهدم دلم از راه مبر
    که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم

    بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند
    که مکدر شود آیینه مهرآیینم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۶

    گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
    ز جام وصل می‌نوشم ز باغ خوشـی‌ گل چینم

    نوشید*نی تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد
    لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم

    مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز
    سخن با ماه می‌گویم پری در خواب می‌بینم

    لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران
    منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

    چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت
    ز حال بنده یاد آور که خدمتگار دیرینم

    نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذیر افتد
    تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم

    اگر باور نمی‌داری رو از صورتگر چین پرس
    که مانی نسخه می‌خواهد ز نوک کلک مشکینم

    وفاداری و حق گویی نه کار هر کسی باشد
    غلام آصف ثانی جلال الحق و الدینم

    رموز مـسـ*ـتی و رندی ز من بشنو نه از واعظ
    که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۷


    در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
    این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

    جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
    خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

    خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
    فکر دور است همانا که خطا می‌بینم

    سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
    این همه از نظر لطف شما می‌بینم

    هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
    با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم

    کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
    آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم

    دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
    که من او را ز محبان شما می‌بینم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۸

    غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
    دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

    به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
    چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینم

    ز آفتاب قدح ارتفاع خوشـی‌ بگیر
    چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینم

    نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار
    که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم

    بدین دو دیده حیران من هزار افسوس
    که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم

    قد تو تا بشد از جویبار دیده من
    به جای سرو جز آب روان نمی‌بینم

    در این خمـار کسم جرعه‌ای نمی‌بخشد
    ببین که اهل دلی در میان نمی‌بینم

    نشان موی میانش که دل در او بستم
    ز من مپرس که خود در میان نمی‌بینم

    من و سفینه حافظ که جز در این دریا
    بضاعت سخن درفشان نمی‌بینم
     

    White Moon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/05/13
    ارسالی ها
    4,744
    امتیاز واکنش
    20,639
    امتیاز
    863
    غزل شمارهٔ ۳۵۹

    خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
    راحت جان طلبم و از پی جانان بروم

    گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
    من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

    دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

    چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
    به هواداری آن سرو خرامان بروم

    در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
    با دل زخم کش و دیده گریان بروم

    نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
    تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

    به هواداری او ذره صفت رقـ*ـص کنان
    تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

    تازیان را غم احوال گران باران نیست
    پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

    ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
    همره کوکبه آصف دوران بروم
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    159
    بازدیدها
    1,268
    بالا