شعر اشعار حافظ

  • شروع کننده موضوع Love Only
  • بازدیدها 8,560
  • پاسخ ها 672
  • تاریخ شروع

« «N¡lOo£aR» »

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/09
ارسالی ها
2,852
امتیاز واکنش
17,503
امتیاز
746
محل سکونت
گیلان
نوبهار است در آن کوش
که خوشدِل باشی

که بسی گُل بدمد باز و
تو در گِل باشی....

#حافظ

 
  • پیشنهادات
  • « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
    زینت تاج و نگین از گوهر والای تو

    آفتاب فتح را هر دم طلوعی می‌دهد
    از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو

    جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا
    سایه‌اندازد همای چتر گردون سای تو

    از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
    نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

    آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
    طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو

    گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
    روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو

    آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
    جرعه‌ای بود از زلال جام جان افزای تو

    عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
    راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو

    خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می‌کند
    بر امید عفو جان بخش گنه فرسای تو

    #حافظ

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
    از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

    چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
    که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

    ز جام گل دگر بلبل چنان مـسـ*ـت می لعل است
    که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

    به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
    به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

    چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
    مجال خوشـی‌ فرصت دان به فیروزی و بهروزی

    طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
    کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی

    سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
    که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

    ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
    مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

    می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش
    خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی

    جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
    که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

    به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
    بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی

    می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
    که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی

    نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه
    ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی

    جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
    جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی

    #حافظ
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    تا بی سَر و پا باشد
    اوضاع فلک زین دست

    در سر هَوس ساقی
    در دست نوشید*نی اولیٰ...

    #حافظ

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
    وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید

    شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ام
    بار عشق و مفلسی صعب است می‌باید کشید

    قحط جود است آبروی خود نمی‌باید فروخت
    باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید

    گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
    من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دمید

    با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
    از کریمی گوییا در گوشه‌ای بویی شنید

    دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
    جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید

    این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت
    وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

    عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
    گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

    تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
    این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید

    #حافظ

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    نوشید*نی بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند
    که زیرکان جهان از کمندشان نرهند

    من ار چه عاشقم و رند و مـسـ*ـت و نامه سیاه
    هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند

    جفا نه پیشه درویشیست و راهروی
    بیار باده که این سالکان نه مرد رهند

    مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
    شهان بی کمر و خسروان بی کلهند

    به هوش باش که هنگام باد استغنا
    هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند

    مکن که کوکبه دلبری شکسته شود
    چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

    غلام همت دردی کشان یک رنگم
    نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند

    قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
    که سالکان درش محرمان پادشهند

    جناب عشق بلند است همتی حافظ
    که عاشقان ره بی‌همتان به خود ندهند

    #حافظ
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    حاشا که من از
    جور و جَفای تو بنالم

    بیداد لطیفان هَمه
    لطف است و کرامت...

    #حافظ
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
    دری دگر زدن اندیشه تبه دانست

    زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
    که سرفرازی عالم در این کله دانست

    بر آستانه میخانه هر که یافت رهی
    ز فیض جام می اسرار خانقه دانست

    هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
    رموز جام جم از نقش خاک ره دانست

    ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
    که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست

    دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
    چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست

    ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
    چنان گریست که ناهید دید و مه دانست

    حدیث حافظ و ساغر که می‌زند پنهان
    چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست

    بلندمرتبه شاهی که نه رواق سپهر
    نمونه‌ای ز خم طاق بارگه دانست

    #حافظ

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    از آن به دِير مُغانم
    عزيز می دارند

    كه آتشی كه نميرَد
    هميشه در دل ماست...

    #حافظ
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
    بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست

    به جان او که به شکرانه جان برافشانم
    اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست

    و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
    برای دیده بیاور غباری از در دوست

    من گدا و تمنای وصل او هیهات
    مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

    دل صنوبریم همچو بید لرزان است
    ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

    اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
    به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

    چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
    چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست

    حافظ

     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,598
    بالا