شعر اشعار ابن حسام خوسفی

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 7,100
  • پاسخ ها 279
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست (ابن حسام خوسفی)

en6393.jpg


اشعار زیبا و خواندنی ابن حسام خوسفی



مولانا محمد بن حسام‌الدین حسن بن شمس‌الدین محمد خوسفی شناخته شده به اِبنِ حِسام شاعر ایرانی زاده شده به سال ۷۸۲ یا ۷۸۳ هجری در روستای خوسف در منطقه قُهستان و در گذشته به سال ۸۷۵ هجری است. خاندان او تا نُه پشت اهل فضل و علم و ارشاد بوده‌اند. از آثار او می‌توان به دیوان اشعار، خاوران‌نامه، رساله نثراللآلی، دلایل النبوة و نسب‌نامه اشاره کرد.


خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست

کوی تو کم ز روضه دار السلام نیست

گفتم که خاک راه تو ام ملتفت نشد

بیچاره من که اینقدرم احترام نیست

گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم

گفت این طمع به غیر تمنای خلم نیست

آیینه وجود که زنگار غم گرفت

ساقی صفاش جز به می لعل فام نیست

می ده که محتسب نکند منع شرب ما

آری به بزم ساقی ما می حرام نیست

صوفی که منع باده صافی همی کند

او را خبر ز لـ*ـذت شرب مدام نیست

کردم به سرو نسبت قدش به غمزه گفت

ای بی بصیر خموش که او را خرام نیست

اندوه یار و درد فراق و غم دیار

آخر ببین که بر دل ما زین کدام نیست

هستند بندگان و غلامان تو را بسی

یک بنده مطیع چو ابن حسام نیست
 
  • پیشنهادات
  • ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ابن حسام خوسفی

    IMG_6193.GIF

    این تاپیک حاوی غزل ها و رباعی های این شاعر هست ، پست ها دارای ترتیب خاصی هست پس لطفا جز من کسی چیزی ارسال نکنه !
    غزلیات :
    ۱۷۸
    رباعیات :۱۰۰

    مولانا محمد بن حسام‌الدین حسن بن شمس‌الدین محمد خوسفی شناخته شده به اِبنِ حِسام شاعر ایرانی زاده شده به سال ۷۸۲ یا ۷۸۳ هجری در روستای خوسف در منطقه قُهستان و در گذشته به سال ۸۷۵ هجری است. خاندان او تا نُه پشت اهل فضل و علم و ارشاد بوده‌اند؛ و نیای او شمس‌الدین زاهد، به پارسایی و عبادت معروف بوده‌است. وی به گفته دولتشاه سمرقندی «از دهقنت نان حلال حاصل کردی و گاو بستی و صباح که به صحرا رفتی تا شام اشعار خود را بر دسته‌بیل نوشتی». آرامگاه وی در شهر خوسف از توابع بیرجند امروزی بر بلندای یک تپه و در کنار رودی و در میان دشت باصفائی واقع است. دیوان او شامل اشعاری در قالب‌های قصیده، ترجیع‌بند، مسمط و ترکیب‌بند است.

    از آثار او می‌توان به دیوان اشعار، خاوران‌نامه، رساله نثراللآلی، دلایل النبوة و نسب‌نامه اشاره کرد.

    او در قصیده از انوری، ظهیر فاریابی، خاقانی شروانی و سلمان ساوجی تأثیر گرفته‌است. از مهم‌ترین آثار او خاوران‌نامه است که به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده‌است. ابن حسام حلقه‌ای از حلقات ادبیات شیعی خراسان است و برخی دیگر از حلقه‌ها سلیمی تونی (م ۸۵۴) و آذری اسفراینی و لطف‌الله نیشابوری (م ۸۱۲) هستند. دیوان ابن حسام خوسفی توسط احمد احمدی بیرجندی تصحیح و منتشر شده‌است.
     
    آخرین ویرایش:

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۱)به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها

    خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها

    مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری

    که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها

    دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه

    که بی سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزلها

    سبکباران برون بردند رخت از بحر بی‌پایان

    نمی‌یابند بیرون شو گرانباران به ساحلها

    نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین

    «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها»

    ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی

    «اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۲)ای سهی قامت گلبوی صنوبر بر ما

    سایهٔ سرو قدت دور مباد از سر ما

    هیچ نقاش چو رخسار تو صورت ننگاشت

    آفرین بر قلم صنعت صورتگر ما

    روی تو اختر سعد است و مرا از طالع

    روی آن نیست که تابنده شود اختر ما

    جرعه‌ای زان لب شیرین به لب ما نرسید

    تا لبالب نشد از خون جگر ساغر ما

    خود همین نام تمامم که پس از من نامی

    ننویسند به جز نام تو در دفتر ما

    زیور مدّعیان گر به مثل سیم و زر است

    لؤلؤ نظم خوشاب است زر و زیور ما

    مدتی بر سر کویت بنشست ابن حسام

    که نگفتی به چه باب است فلان بر در ما
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۳)نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را

    بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را

    به باد رایحهٔ زلف عنبرین بـرده

    هزار دفتر تعلیم و درس و فتوی را

    تسلی دل عاشق به جز جمال تو نیست

    جمال خویش برو جلوه ده تسلی را

    لبت خلاصهٔ انفاس عیسوی دارد

    دمی به ما بنما معجزات عیسی را

    دوای دیدهٔ من کن ز سرمه قدمت

    که آن غبار به از توتیاست اعمی را

    به هر چه حکم کنی بر سرم خریدارم

    مطیع رای توام همچو بنده مولی را

    ز بهر شورش مجنون صبا پریشان کن

    شکنج طرّهٔ آشفته‌کار لیلی را

    ز نقش خامه صورت نگار ابن حسام

    برند اهل حقایق رموز معنی را

    صفای عالم باقی کسی به دست آرد

    که پشت پای زند زخرفات دنیی را
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۴)مران به عنف خدا را ز آستانه مرا

    مکش به تیغ جدایی به هر بهانه مرا

    نخست طایر گلزار قدسیان بودیم

    محبت تو جدا کرد از آشیانه مرا

    مقیم صومعه بودم به عالم لاهوت

    کشید عشق به کوی شرابخانه مرا

    چه حکمت است که صیاد کارخانه غیب

    ز زلف و خال تو بنهاد دام و دانه مرا

    کرانه می‌کنی از من کجا روا باشد

    بکشت محنت این درد بی کرانه مرا

    مرا میانه غم بر کرانه می‌مانی

    گـ ـناه چیست ندانم در این میانه مرا

    ز لعل خود به صبوحی خمـار من بشکن

    که در سر است خمـار می شبانه مرا

    زمانی ای دل غمدیده با زمانه بساز

    زمان زمان بنوازد مگر زمانه مرا

    فسون ابن حسامم به توبه می‌خواند

    به گوش در نرود هرگز این فسانه مرا
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۵)ای کعبهٔ جان خاک سر کوی تو ما را

    محراب دل اندر خم ابروی تو ما را

    هر بار که پای از سر کوی تو کشم باز

    پابست کند باز سر موی تو ما را

    در راه تو خون دل عشاق سبیل است

    گو چشم تو خون ریز به یرغوی تو ما را

    جز نقش تو در دیده خیالی که در آید

    از سر ببرد نرگس جادوی تو ما را

    در مملکت حسن ز هر وجه که خوب است

    در چشم نیاید به جز از روی تو ما را

    زان روی که از سلسله اهل جنونیم

    زنجیر کند حلقه گیسوی تو ما را

    افتاده چشم سیهت ابن حسام است

    زان روز که افتاده نظر سوی تو ما را
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۶)ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا

    خاک درت خوش‌تر از جنت اعلی مرا

    روی توام در نظر فکر توام در ضمیر

    بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا

    گوشه‌نشینان کنند دعوی هر قبله‌ای

    قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا

    دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من

    عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا

    من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت

    بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا

    خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد

    گر ندهد مژده‌ای وصل تسلی مرا

    گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام

    بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرا
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۷)مهوَّسان ز پی خاطر مهوَّس ما

    به ذکر دوست مزیّن کنید مجلس ما

    خیال آن رخ رشک پری و غیرت حور

    برون نمی‌رود از سـ*ـینهٔ مسَوَّس ما

    نهال قامت و چشم تو باغبان چون دید

    برفت -گفت- طراوت ز سرو و نرگس ما

    به مجلسی که تو باشی چراغ گو بنشین

    بس است شمع خیال تو در مجالس ما

    به جای بادهٔ گرم زهر می‌دهی نوش است

    به شرط آن که تو باشی امیر مجلس ما

    ز کنه وصف تو ابن حسام دور افتاد

    کجا رسد به تو اندیشهٔ مهندس ما
     

    ANDREA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    4,712
    امتیاز واکنش
    68,494
    امتیاز
    976
    سن
    22
    ۸)ای غافل از بلای دل مبتلای ما

    جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما

    ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم

    آری مقیّدست به زلف تو پای ما

    حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند

    ابروی توست قبله حاجت روای ما

    ما معتکف به کوی توایم از سر صفا

    موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما

    دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر

    زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما

    روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند

    شادی جان ما که غم آمد عطای ما

    ابن حسام را ز دعا وصل تست امید

    یا رب قرین کنی به اجابت دعای ما
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,541
    بالا