شعر گزیدهٔ اشعار رشحه

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 900
  • پاسخ ها 34
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
از یک غزل


به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم

نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم


ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند

تمام خاک درت را ز گریه تر کردم

 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    غزل - جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم …

    جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم

    که بینم از تو وفایی گذشت عمر و ندیدم


    سزای آن که تو را برگزیدم از همه عالم

    ملامت همه عالم ببین چگونه شنیدم


    اگر چه سست بود عهد نیکوان اما

    به سست عهدیت ای مه ندیدم و نشنیدم


    دلم شکستی و عهد تو سنگدل نشکستم

    ز من بریدی و مهر از تو بیوفا نبریدم


    زدی به تیغ جفایم فغان که نیست گناهی

    جز این که بار جفایت به دوش خویش کشیدم


    تهی نگشت ز زهر غم تو ساغر عیشم

    از آن زمان که نوشید*نی محبت تو چشیدم


    کنون ز ریزش ابر عطاش رشحه چه حاصل

    چنین که برق غمش سوخت کشتزار امیدم


    ز جام عشق چو بیخود شدم چه جای شرابم

    ز مدح شاه چو سر خوش شدم چه جای نبیدم


    ضیاء السلطنه خاتون روزگار که گوید

    سپهر بر درش از بهر سجده باز خمیدم





    از یک غزل




    نکشد دل به جز آن سرو قدم جای دگر

    بی تو گلخن بنماید به نظر گلزارم


    نرود رشحه بجز آن سر کو جای دگر

    گر دو روزی بروم جای دگر ناچارم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    غزل - چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم …




    چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم

    به کرشمه های نهانی و به تفقدات زبانیم


    نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی

    تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم


    ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان

    به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم


    ز سحاب لطف تو گر نمی، برسد به نخل امید من

    نه طمع ز ابر بهاری و نه زیان ز باد خزانیم


    بودم چو رشحه دلی غمین، الم و فراق تو در کمین

    نشوی به درد و الم قرین، گر از این الم برهانیم

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    * نامشخص *


    1


    یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل

    گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده




    2


    باز دل برد از کفم زلف نگار تازه ای

    بیقراری داد با این دل قرار تازه ای




    3


    جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی

    نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی


    ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش

    کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی


    شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی

    که عقل پیر باشد پیش رای پخته اش خامی






    4




    پی وصل تو ما را زور و زری نیست

    نگاه حسرتی داریم و آهی


    به مقصد پی برم کی رشحه چون نیست

    به غیر از بخت گمره، خضر راهی

     

    mahsa-alp

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/20
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    86
    امتیاز
    0
    سن
    33
    امشب تمام حوصله ام را
    در یک کلام کوچک
    در «تو»
    خلاصه کردم
    ای کاش می شد
    یک بار
    تنها همین یک بار
    تکرار می شدی!
    تکرار...

    #قیصر_امین_پور




    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,541
    بالا