شعر دفتر اشعار ابوسعید ابوالخیر

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 8,249
  • پاسخ ها 714
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
تکه 17


هر آن دلی که ترا، سیدی بدان نظرست

خطر گرفت اگرچه حقیر و بیخطرست


تکه18

اگرچه خرد یکی شاخک گیاه بود


که تو بدو نگری زادسرو غاتفرست
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه19

    هر آن دلی که نهفتست زیر هفت زمین


    که تو بدو نگری همتش ز عرش برست


    تکه20

    صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی


    یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 21

    ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوست


    زنار نابریده و ایمانت آرزوست

    در هیچ وقت خدمت مردی نکردهای

    و آنگه نشسته صحبت مردانت آرزوست



    تکه 22

    رنج مردم ز پیشی و بیشیست


    راحت و ایمنی ز درویشیست


    بر گزین زین جهان یکی و بس

    گرت با دانش و خرد خویشیست



    تکه 23

    از دوست پیام آمد کاراسته کن کار


    مهر دل پیش آر و فضول از ره بردار


    اینست شریعت

    اینست طریقت
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 24


    ای روی تو چو روز دلیل موحدان

    وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد



    ای من مقدم از همه عشاق چون تویی

    مر حسن را مقدم چون از کلام قد



    مکی به کعبه فخر کند مصریان به نیل

    ترسا به اسقف و علوی به افتخار جد



    فخر رهی بدان دو سیه چشمکان تست

    کامد پدید زیر نقاب از بر دو خد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 25


    از دوست به هر چیز چرا بایدت آزرد

    کین خوشـی‌ چنین باشد گـه شادی و گـه درد

    گر خوار کند مهتر خواری نکند عیب

    چون باز نوازد شود آن داغ جفا سرد

    صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش

    گر خار بر اندیشی خرما نتوان خورد

    او خشم همی گیرد تو عذر همی خواه

    هر روز به نو یار دگر مینتوان نکرد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 26

    آری چنین کنند کریمان که شاه کرد


    سوی رهی بچشم بزرگی نگاه کرد



    تکه 27


    هر آن شمعی که ایزد برفروزد

    کسی کش پف کند سبلت بسوزد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 28


    برون ز گوشه بهشت برین سقر باشد

    فزون ز توشه شکر معده بار خر باشد

    هر آنکه توشهٔ روزی و گوشهای دارد

    به راستی ملک ملک بحر و بر باشد

    زیادت از سرت ار یک کله بدست آری

    به خاکپای قناعت که درد سر باشد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 29

    عاشقی خواهی که تا پایان بری


    بس که بپسندید باید ناپسند


    زشت باید دید و انگارید خوب

    زهر باید خورد و انگارید قند


    توسنی کردم ندانستم همی

    کز کشیدن سختتر گردد کمند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 30




    با خلق هر کرم که کند هم خدا کند

    باشد که ناگهی نگهی هم بما کند


    تکه 31

    مرا تو راحت جانی معاینه نه خبر


    کرا معاینه آمد خبر چه سود کند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 32


    هیچ صورتگر بصد سال از بدایع وزنگار

    آن نداند کرد و نتواند که یک باران کند


    تکه 33

    او درین فکر تا به ما چه کند


    ما درین فکر تا خدا چه کند
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,547
    بالا