شعر دفتر اشعار رودکی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 10,025
  • پاسخ ها 555
  • تاریخ شروع

^Venus^

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/05
ارسالی ها
1,650
امتیاز واکنش
2,303
امتیاز
426
محل سکونت
به تو چه؟
دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل

که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید

اساس طبع ثنایست، بل قوی‌تر ازان

ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
 
  • پیشنهادات
  • ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    هر باد، که از سوی بخارا به من آید

    با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید

    بر هر زن و هر مرد، کجا بروزد آن باد

    گویی: مگر آن باد همی از ختن آید

    نی نی، ز ختن باد چنو خوش نوزد هیچ

    کان باد همی از بد معشوق من آید

    هر شب نگرانم به یمن تا: تو برآیی

    زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید

    کوشم که: بپوشم، صنما، نام تو از خلق

    تا نام تو کم در دهن انجمن آید

    با هر که سخن گویم، اگر خواهم وگر نی

    اول سخنم نام تو اندر دهن آید
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    کار همه راست، آن چنان که بباید

    حال شادیست، شاد باشی، شاید

    انده و اندیشه را دراز چه داری؟

    دولت خود همان کند که بباید

    رای وزیران ترا به کار نیابد

    هر چه صوابست بخت خود فرماید

    چرخ نیارد بدیل تو ز خلایق

    و آن که ترا زاد نیز چون تو نزاید

    ایزد هرگز دری نبندد بر تو

    تا صد دگر به بهتری نگشاید
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    دریا دو چشم و آتش بر دل همی فزاید

    مردم میان دریا و آتش چگونه پاید؟

    نیش نهنگ دارد، دل را همی خساید

    ندهم، که ناگوارد، کایدون نه خردخاید
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    اندی که امیر ما باز آید پیروز

    مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید

    پنداشت همی حاسد: کو باز نیاید

    باز آمد، تا هر شفکی ژاژ نخاید
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    کسی را که باشد بدل مهر حیدر

    شود سرخ رو در دو گیتی به آور

    ایا سر و بن، در تک و پوی آنم

    که: فرغند آسا بپیچم به توبر
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت

    سه پیراهن سلب بوده‌ست یوسف را به عمر اندر

    یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت

    سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

    رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی

    نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر؟
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    بر رخش زلف عاشق است چو من

    لاجرم همچو منش نیست قرار

    من و زلفین او نگونساریم

    او چرا بر گل است و من بر خار؟

    همچو چشمم توانگر است لبم

    آن به لعل، این به لؤلؤ شهوار

    تا به خاک اندرت نگرداند

    خاک و ماک از تو بر ندارد کار

    رگ که با پیشیار بنمایی

    دل تو خوش کند به خوش گفتار

    باد یک چند بر تو پیماید

    اند کاو را روان بود بازار

    لعل می را ز درج خم برکش

    در کدو نیمه کن، به پیش من آر

    زن و دخترش گشته مویه کنان

    رخ کرده به ناخنان شدکار
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی

    همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار

    امروز به اقبال تو، ای میر خراسان

    هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار

    درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد

    بیمست که: یک بار فرود آید دیوار

    دیوار کهن گشته بپرداز بادیز

    یک روز همه پست شود، رنجش بگذار

    آن خجش ز گردنش در آویخته گویی

    خیکیست پراز باد، درو ریخته از بار

    آن کن که درین وقت همی کردی هر سال

    خز پوش و به کاشانه رو از صفه و فروار

    یاد آری و دانی که: تویی زیرک و نادان

    ور یاد نداری تو سگالش کن و یادآر
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    مرا جود او تازه دارد همی

    مگر جودش ابر است و من کشتزار

    «مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین

    بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار

    ابا برق و با جستن صاعقه

    ابا غلغل رعد در کوهسار

    نه ماه سیامی، نه ماه فلک

    که اینت غلام است و آن پیشکار

    نه چون پور میر خراسان، که او

    عطا را نشسته بود کردگار
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,547
    بالا