شعر اشعار سنایی

Es_shima

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/13
ارسالی ها
2,751
امتیاز واکنش
29,248
امتیاز
846
سن
27
محل سکونت
ناکجا
خر شرمی بدار چند ازین بدخویی

چون تو من و من توام چند منی و تویی

گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند

در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی

نایب عیسی شدی قبله یکی کن چنو

بر دل ترسا نگار رقم دویی و تویی

صدر زمانه تویی پس چو زمانه چرا

گـه همه دردی کنی گاه همه دارویی

نازی در سر که چه یعنی من نیکوم

تا تو بدین سیرتی نه تو و نه نیکویی

یک دم و یک رنگ باش چون گهر آفتاب

چند چو چرخ کهن هر دم رسم دویی

روبه بازی مکن در صف عشاق از آنک

زشت بود پیش گرگ شیر کند آهویی

با رخ تو بیهدست بلعجبی چشم تو

با کف موسی کرا دست دهد جادویی

همره درد تو باد دولت بی‌دولتی

هم تک عشق تو باد نیروی بی‌نیرویی

جز ز تویی تو بگو چیست که ملک تو نیست

چشم بدت دور باد چشم بد بدبویی

لولو حسن ترا در ستد و داد عشق

به ز سنایی مباد خود بر تو لولویی
 
  • پیشنهادات
  • Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    ار مده نفس تبه کار را
    در صف گل جا مده این خار را



    کشته نکودار که موش هوی

    خورده بسی خوشه و خروار را



    چرخ و زمین بندهٔ تدبیر تست

    بنده مشو درهم و دینار را



    همسر پرهیز نگردد طمع

    با هنر انباز مکن عار را



    ای که شدی تاجر بازار وقت

    بنگر و بشناس خریدار را



    چرخ بدانست که کار تو چیست

    دید چو در دست تو افزار را



    بار وبال است تن بی تمیز

    روح چرا می‌کشد این بار را



    کم دهدت گیتی بسیاردان

    به که بسنجی کم و بسیار را



    تا نزند راهروی را بپای

    به که بکوبند سر مار را



    خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن

    پاره کن این دفتر و طومار را



    هیچ خردمند نپرسد ز مـسـ*ـت

    مصلحت مردم هشیار را



    روح گرفتار و بفکر فرار

    فکر همین است گرفتار را



    آینهٔ تست دل تابناک

    بستر از این آینه زنگار را



    دزد بر این خانه از آنرو گذشت

    تا بشناسد در و دیوار را



    چرخ یکی دفتر کردارهاست

    پیشه مکن بیهده کردار را



    دست هنر چید، نه دست هـ*ـوس

    میوهٔ این شاخ نگونسار را



    رو گهری جوی که وقت فروش

    خیره کند مردم بازار را



    در همه جا راه تو هموار نیست

    مـسـ*ـت مپوی این ره هموار را
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,541
    بالا