شعر دفتر اشعار رودکی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 10,027
  • پاسخ ها 555
  • تاریخ شروع

^Venus^

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/05
ارسالی ها
1,650
امتیاز واکنش
2,303
امتیاز
426
محل سکونت
به تو چه؟
گل دگر ره به گلستان آمد

وارهٔ باغ و بوستان آمد

وار آذر گذشت و شعلهٔ او

شعلهٔ لاله را زمان آمد
 
  • پیشنهادات
  • ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند

    جان گرامی به جانش اندر پیوند

    دایم بر جان او بلرزم، زیراک

    مادر آزادگان کم آرد فرزند

    از ملکان کس چنو نبود جوانی

    راد و سخندان و شیرمرد و خردمند

    کس نشناسد همی که: کوشش او چون؟

    خلق نداند همی که بخشش او چند

    دست و زبان زر و در پراگند او را

    نام به گیتی نه از گزاف پراگند

    در دل ما شاخ مهربانی به نشاست

    دل نه به بازی ز مهر خواسته برکند

    همچو معماست فخر و همت او شرح

    همچو ابستاست فضل و سیرت اوزند

    گر چه بکوشند شاعران زمانه

    مدح کسی را کسی نگوید مانند

    سیرت او تخم کشت و نعمت او آب

    خاطر مداح او زمین برومند

    سیرت او بود وحی نامه به کسری

    چون که به آیینش پندنامه بیاگند

    سیرت آن شاه پندنامهٔ اصلیست

    ز آن که همی روزگار گیرد از او پند

    هر که سر از پند شهریار بپیچید

    پای طرب را به دام گرم درافکند

    کیست به گیتی خمیر مایهٔ ادبار؟

    آن که به اقبال او نباشد خرسند

    هر که نخواهد همی گشایش کارش

    گو: بشو و دست روزگار فروبند

    ای ملک، از حال دوستانش همی ناز

    ای فلک، از حال دشمنانش همی خند

    آخر شعر آن کنم که اول گفتم:

    دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    جز آن که مـسـ*ـتی عشقست هیچ مـسـ*ـتی نیست

    همین بلات بسست، ای بهر بلا خرسند

    خیال رزم تو گر در دل عدو گردد

    ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند

    ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز

    ز حکم تست شب و روز را به هم پیوند

    به خوشدلی گذران بعد ازین، که باد اجل

    درخت عمر بداندیش را ز پا افگند

    همیشه تا که بود از زمانه نام و نشان

    مدام تا که بود گردش سپهر بلند

    به بزم خوشـی‌ و طرب باد نیک‌خواه تو شاد

    حسود جاه تو بادا ز غصه زار و نژند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند

    لشکر فریادنی، خواسته‌نی سودمند

    قند جداکن از وی، دور شو از زهر دند

    هر چه به آخر بهست جان ترا آن پسند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    صرصر هجر تو، ای سرو بلند

    ریشهٔ عمر من از بیخ بکند

    پس چرا بستهٔ اویم همه عمر؟

    اگر آن زلف دوتا نیست کمند

    به یکی جان نتوان کرد سؤال:

    کز لب لعل تو یک بـ*ـوس به چند؟

    بفگند آتش اندر دل حسن

    آن چه هجران تو از سـ*ـینه فگند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    مهتران جهان همه مردند

    مرگ را سر همه فرو کردند

    زیر خاک اندرون شدند آنان

    که همه کوشک‌ها برآوردند

    از هزاران هزار نعمت و ناز

    نه به آخر به جز کفن بردند؟

    بود از نعمت آن چه پوشیدند

    و آن چه دادند و آن چه را خوردند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    مرا تو راحت جانی، معاینه، نه خبر

    کرا معاینه آید خبر چه سود کند؟

    سپر به پیش کشیدم خدنگ قهر ترا

    چو تیر بر جگر آید سپر چه سود کند؟
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    تا کی گویی که: اهل گیتی

    در هستی و نیستی لئیمند؟

    چون تو طمع از جهان بریدی

    دانی که همه جهان کریمند
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود

    چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود

    خدای را بستودم، که کردگار من است

    زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود

    همه به تنبل و بند است بازگشتن او

    شرنگ نوش آمیغ است و روی زراندود

    بنفشه‌های طری خیل خیل بر سر کرد

    چو آتشی که به گوگرد بردوید کبود

    بیار و هان بده آن آفتاب کش بخوری

    ز لب فرو شود و از رخان برآید زود
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    می آرد شرف مردمی پدید

    آزاده نژاد از درم خرید

    می آزاده پدید آرد از بداصل

    فراوان هنرست اندرین نبید

    هرآن گـه که خوری می خوش آن گـه است

    خاصه چو گل و یاسمن دمید

    بسا حصن بلندا، که می گشاد

    بسا کرهٔ نوزین، که بشکنید

    بسا دون بخیلا، که می بخورد

    کریمی به جهان در پراگنید
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,547
    بالا