- عضویت
- 2015/04/15
- ارسالی ها
- 86,552
- امتیاز واکنش
- 46,640
- امتیاز
- 1,242
دردمندم گر مرا درمان نباشد گو مباش
دردمندان تو را جان نباشد گو مباش
گر غریبی بر سر کویت بمیرد گو بمیر
ور گدایی بر سر سلطان نباشد گو مباش
چند روزی با جمالت عشق پنهان باختم
بعد ازین قصه گر پنهان نباشد گو مباش
عاشق دیوانهام سامان کار از من مجوی
عاشق دیوانه را سامان نباشد گو مباش
در بتان دل بستهام دیگر مرا با دین چه کار؟
بتپرستم گر مرا ایمان نباشد گو مباش
گر هلالی از سر کویت به زاری رفت، رفت
این چنین خاری درین بستان نباشد گو مباش
دردمندان تو را جان نباشد گو مباش
گر غریبی بر سر کویت بمیرد گو بمیر
ور گدایی بر سر سلطان نباشد گو مباش
چند روزی با جمالت عشق پنهان باختم
بعد ازین قصه گر پنهان نباشد گو مباش
عاشق دیوانهام سامان کار از من مجوی
عاشق دیوانه را سامان نباشد گو مباش
در بتان دل بستهام دیگر مرا با دین چه کار؟
بتپرستم گر مرا ایمان نباشد گو مباش
گر هلالی از سر کویت به زاری رفت، رفت
این چنین خاری درین بستان نباشد گو مباش