شعر اشعار شاه نعمت الله ولی

  • شروع کننده موضوع ^Venus^
  • بازدیدها 2,036
  • پاسخ ها 84
  • تاریخ شروع

^Venus^

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/05
ارسالی ها
1,650
امتیاز واکنش
2,303
امتیاز
426
محل سکونت
به تو چه؟
مشک چه بود شمه ای از موی ما

چیست عنبر والهٔ گیسوی ما

آب چشم ما به هر سو می رود

هم ز چشم ماست آب روی ما

صبحدم باد صباخوشبو بود

می برد گردی ز خاک کوی ما

تا قبول حضرت سلطان شدیم

شاه ترکستان بود هندوی ما

غرق دریائیم اگر تو تشنه ای

آب می جوئی قدم نه سوی ما

عود دل در مجمر سـ*ـینه بسوخت

بزم ما خوشبو شده از بوی ما

عاقلان را گفتگوئی دیگر است

قول عشاقست گفتگوی ما

عید قربانست طوئی میکنیم

جانها قربان شده در طوی ما

سیدیم و عاشقان را بنده ایم

لاجرم عالم بود آن جوی ما
 
  • پیشنهادات
  • ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما

    عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما

    در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی

    از کمی ماست در عالم همه بیشی ما

    خواجه گر دارد غنا آرد غنائی بر غنا

    از غنای خواجه خوشتر فقر درویشی ما

    بنده دلریش سلطانیم و مرهم وصل اوست

    عاقبت رحمی کند سلطان به دلریشی ما

    صورت سید که دیدی آخرش خوانی رواست

    معنی او را نگر دریاب این پیشی ما
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    ما بنده درویشیم شاها نظری فرما

    صاحب نظری شاها ما را نظری فرما

    آنجا که مقام تست ما را نبود باری

    باری ز سر احسان آنجا نظری فرما

    تو ناظر و منظوری ما آینهٔ روشن

    در آینهٔ روشن جانا نظری فرما

    ما از نظر لطفت داریم بسی امید

    نومید مکن ما را حالا نظری فرما

    در هر چه نظر کردیم نور تو در آن دیدیم

    با عقل از آن گفتیم اشیا نظری فرما

    ای موسی بن عمران ز آتش نتوانی دید

    در عین همه بنگر اسما نظری فرما

    با سید سر مستان داری نظری شاها

    از بهر دل سید ما را نظری فرما
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    بحر در جوش است و رو دارد به ما

    گوهر دریا همی بارد به ما

    گنج اسما حضرت سلطان عشق

    یک به یک مجموع بشمارد به ما

    ما امینیم و امانت آن اوست

    هر چه او بسپرد بسپارد به ما

    کشت ما از خشکسالی ایمنست

    رحمتش پیوسته می بارد به ما

    باز یارم میل یاری می کند

    تخم نیکی نیک می کارد به ما

    دارم امیدی که لطفش از کرم

    مائی ما هیچ نگذارد به ما

    خاطر موری ز ما آزرده نیست

    سید ما کی بیازارد به ما
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    خرم آن دل که شود محرم اسرار شما

    دلخوش آن کس که بود عاشق دیدار شما

    همت قاصر اگر می طلبد حور و قصور

    همت عالی ما هست طلبکار شما

    چشم من روی شما هم به شما می بیند

    دیده ام نور خداوند ز انوار شما

    دو جهان را بفروشیم به یک جرعهٔ می

    گر خریدار بود بر سر بازار شما

    بزم عشقست شما عاشق و ما مـسـ*ـت و خراب

    تا ابد لطف خدا باد نگهدار شما

    جان چه باشد که کنم در قدمت ایثارش

    قاصرم گر همه عالم کنم ایثار شما

    نعمت الله ز خدا وصل شما می خواهد

    هست امیدش که رسد باز به دیدار شما
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    بیا ای ساقی مستان خدا را

    که مشتاقند سر مستان خدا را

    اگر خرقه نمی گیری گروگان

    بده جامی به درویشان خدا را

    طبیب دردمندانی نظر کن

    که دارم درد بی درمان خدا را

    برو ای عقل سودائی چه جوئی

    ز جان بی سر و سامان خدا را

    ز سر مستان گلشن ذوق ما جو

    که کم دانند هشیاران خدا را

    خراباتست و ما مـسـ*ـت و خرابیم

    حریف مـسـ*ـت می خواران خدا را

    نباشم یک دمی بی نعمت الله

    که پیدا دیدم و پنهان خدا را
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    نور تجلی او ساخت منور مرا

    صورت او شد پدید کرد مصور مرا

    پیر خرابات عشق داد مرا جام می

    ساقی رندان خود کرد مقرر مرا

    عقل دمی دور شو از بر رندان عشق

    مستم و تو هشیار نیست تو در خور مرا

    مجلس تو آن تو مجمع من آن من

    فکر پریشان تو را زلف معنبر مرا

    عاشق و معشوق و عشق هر سه بر ما یکیست

    در دو جهان هست نیست جز یک دیگر مرا

    ذات ز روی صفات گشته به من آشکار

    عشق برای ظهور ساخته مظهر مرا

    بندهٔ هر سیدم سید هر بنده ام

    حکم خرابات داد خواجهٔ قنبر مرا
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    ای یار دل یار به دست آر خدا را

    زین بیش دل خسته میازار خدا را

    مستیم و خرابیم و سر از پای ندانیم

    ای عقل رها کن من و دلدار خدا را

    خوش آب حیاتیست اگر تشنه آبی

    جامی ز می عشق به دست آر خدا را

    گر یک سر موئیست حجاب تو در این ره

    بردار حجاب خود و مگذار خدا را

    هر چیز که داری به امانت به تو دادند

    تو نیز امینا نه نگهدار خدا را

    عشق آمد و گفتا که دهم کام تو گفتم

    تاخیر مکن باز در این کار خدا را

    گر جان عزیزت طلبد سید مستان

    شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    همه عالم تو را و او ما را

    طلب او کن و بجو ما را

    سر زلفش به دست ما افتاد

    می نمایند مو به مو ما را

    غرق بحریم تا نپنداری

    تشنه جویای آب جو ما را

    ما خراباتیان سر مستیم

    جام می آن تو سبو ما را

    نعمت الله رند سرمست است

    می کشد باز سو به سو ما را
     

    ^Venus^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    2,303
    امتیاز
    426
    محل سکونت
    به تو چه؟
    یار من بی یار کی ماند مرا

    خسته و بیمار کی ماند مرا

    گر چه بیمارم ولی دارم امید

    کو چنین بیمار کی ماند مرا

    شادمانم گرچه غمها می خورم

    غمخورم غمخوار کی ماند مرا

    من چنین مخمور و او مـسـ*ـت و خراب

    بر در خمّار کی ماند مرا

    کار بیکاریست کار عاشقان

    عشق او بیکار کی ماند مرا

    سر پر از سودا و هم کیسه تهی

    بر سر بازار کی ماند مرا

    گر نباشد صدق من صدیق وار

    سیدم در غار کی ماند مرا
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,541
    بالا