شعر دفتر اشعار ابوسعید ابوالخیر

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 8,240
  • پاسخ ها 714
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
تکه 46


نظری فگن به حالم که ز دست رفت کارم

به کسم مکن حواله که بجز تو کس ندارم



تو چو صاحب عطایی طلب منست از تو

چو تو غالبی بهر کس به تو خویش میسپارم
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 47

    بوالعجب یاری ای یار خراسانی


    بندهٔ بوالعجبیهای خراسانم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 48

    همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم


    همه تنم دل گردد که با تو راز کنم


    حرام دارم با دیگران سخن گفتن

    کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 49

    مدتی هست که ما از خم وحدت مستیم


    شیشهٔ کثرت این طایفه را بشکستیم


    اینکه گویند فنا هست غلط میگویند

    تا خدا هست درین معرکه ما هم هستیم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 50

    بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان


    تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان


    تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم

    گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان


    در خیال من نیامد در یقینم هم نبود

    بی نشانی که صواب آید ازو دادن نشان


    چند گاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم

    خویشتن شهره بکرده کو چنین و من چنان


    در حقیقت چون بدیدم زو خیالی هم نبود

    عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 51


    تعویذ گشت خوی بدان روی خوب را

    ورنه به چشم بد بخورندیش مردمان


    تکه 52

    تو چنانی که ترا بخت چنانست و چنان


    من چنینم که مرا بخت چنینست و چنین
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 53

    با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین


    با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین


    باشد که در وصال تو بینند روی دوست

    تو نیز در میانهٔ ایشان نهای ببین
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 54

    ترا روی زرد و مرا روی زرد


    تو از مهر و ماه و من از مهر ماه



    تکه 55


    بر فلک بر دو مرد پیشه ورند

    آن یکی درزی آن دگر جولاه


    این ندوزد مگر قبای ملوک

    و آن نبافد مگر گلیم سیاه
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 56


    ما و همین دوغ وا و ترب و ترینه

    پختهٔ امروز یا ز باقی دینه

    عز ولایت به ذل عزل نیرزد

    گرچه ترا نور حاج تا به مدینه



    تکه 57

    حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای


    گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای


    گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟

    گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای


    گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟

    گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای


    بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز

    هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای


    یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار

    هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای


    فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان

    حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای


    گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست

    آدمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانهای


    نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است

    هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تکه 58


    ای بار خدا به حق هستی

    شش چیز مرا مدد فرستی

    ایمان و امان و تن درستی

    فتح و فرج و فراخ دستی


    تکه 59

    ای ساقی پیش آر ز سرمایهٔ شادی


    زان میکه همی تابد چون تاج قبادی


    زان باده که با بوی گل و گونهٔ لعلست

    قفل در کرمست و کلید در شادی



    تکه 60

    ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی


    چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی



    تکه 61

    تنگ دلی نی و دل تنگ نی


    تنگدلان را بر ما رنگ نی

     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,541
    بالا