مشاعره مشاعره با اشعار عمر خیام

[MAHAhrb]

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه

 

[MOHAMMAD402]

هرچند که رنگ و روی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهرِ چه آراست مرا

 

[MALAKE_SABA]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

ای آن که تویی خلاصه کون و مکان
بگذار دمی وسوسه سود و زیان
یک جام می از ساقی باقی بستان
تا باز رهی از غم این هردو جهان

 

[MOHAMMAD402]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است


با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

 

[blackYas]

ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مـسـ*ـت
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست

 

[Amir Masuod]

تا چند زنم بروی دریاها خشت

بیزار شدم ز بت‌پرستان کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود

که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت

 

['Foruzan']

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است

 

[blackYas]

تا کی غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلی گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه

 

['Foruzan']

هر طایفه‌ای به من گمانی دارد،
من زانِ خودم، چُنان‌که هستم هستم.

 

[blackYas]

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن نوشید*نی
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب