شعر اشعار هاتف اصفهانی

[« «N¡lOo£aR» »]

هرچند که گل‌چهره و سیمین بدنی
حیف از تو ولی که شمع هر انجمنی

ای یار وفادار، اگر یار منی
با غیر مگو حرفی و مشنو سخنی

#هاتف_اصفهانی​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

منتظرم به کُنج غم
گریه کنان نشانده ای

خود به کنار مُدعی
خنده زنان نشسته ای...

#هاتف_اصفهانی​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

نوید آمدن یار دلستان مرا

بیار قاصد و بستان
به مژده جان مرا...

#هاتف_اصفهانی
​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

⚜⚜⚜⚜⚜
تو و یک وعده و فارغ
ز من هر شب به خواب خوش
من و شب‌ها و درد انتظار
و دل طپیدن‌ها...
#هاتف_اصفهانی
⚜​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

⚜⚜⚜⚜⚜

مرا جدا ز تو ویرانه‌ای است
هر شب جای
که سوخت آتش هِجر تو
خانمان مرا...
#هاتف_اصفهانی

⚜⚜⚜⚜⚜​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

⚜⚜⚜⚜⚜

جسم غم فرسود من
چون آورد تاب فِراق
این تَن لاغر کجا
بار غم هجران کجا...
#هاتف_اصفهانی

⚜⚜⚜⚜​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

در عاشقی هزار غم و دَرد
هست و نیست
دَردی از این بَتر
که بود یار با رقیب...
#هاتف_اصفهانی
​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

⚜⚜⚜⚜⚜

جان به جانان کی رسد
جانان کجا و جان کجا
ذره است این، آفتاب است،
آن کجا و این کجا...
#هاتف_اصفهانی

⚜⚜⚜⚜⚜​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

⚜⚜⚜⚜

نبستم دل به مهر ديگران
اما ز کوی تو
ز بس نامهربانی ديدم
ای نامهربان رفتم...
#هاتف_اصفهانی

⚜⚜⚜⚜⚜​

 

[« «N¡lOo£aR» »]

یک جو وَفا ندیدم
از رویِ خوب هرگز

دیدم تمام هر کَس
این دارد آن ندارد...

#هاتف_اصفهانی ​